ایرانیها یک ضربالمثل معروف دارند که میگوید: «شتر سواری دولا دولا نمیشه!» حالا این مثل شده بحث کرونا و رفتارهای دوگانه مسئولان و شهروندانی که نمیدانند واقعیت کدام است.
از اواخر سال گذشته که موضوع ورود کرونای انگلیسی به ایران مطرح شد، همگان خوب میدانستند که این ویروس جهش یافته قدرت چند برابری در شیوع و مبتلا کردن شهروندان دارد. به همین خاطر از همان زمان اعلام شد باید مراقبتها افزایش یافته و توصیههای بهداشتی نیز جدیتر مورد توجه قرار گیرند.
اما جالب اینکه در همان موقع نه تنها اهمیتی به این موضوع داده نشد بلکه بسیاری از محدودیتها هم برداشته شد. سالنهای پذیرایی و حتی باشگاههای ورزشی و رستورانها باز شدند و تقریباً تمام ایران به رنگ آبی و سفید و بعضاً زرد معرفی شد. ناهماهنگی در میان نهادهای تصمیم گیرنده و مسئولان موج میزد. حرفها و عملها با هم نمیخواند و اگر گروهی میگفتند این بیتفاوتیها روزهای سختی را به همراه خواهد داشت، جمعی هم معتقد بودند مردم هستند که باید پروتکلهای بهداشتی را مراعات کنند. در آن روزها رئیسجمهور گفت: به عید دیدنی بروید، اما روبوسی نکنید!
هر کس ساز خود را میزد و این مردم بودند که باید رقصشان را با آن هماهنگ میکردند. معلوم بود نتیجه کار چیست؛ آنچه باقی میماند این بود که مردم با سهلانگاریهای خود موجب افزایش آمار مبتلایان میشوند!
چون وقتی آمار مرگ و میرها پایین میآمد، محصول برنامهریزیهای متولیان امر بود و زمانیکه تعداد کشته شدگان ناشی از کرونا بالا میرفت، معلوم میشد مردم موضوع را جدی نگرفته و کرونا را باور ندارند!
همه میدانستند تعطیلات نوروز عاملی برای رسیدن ویروس جهش یافته کرونا به تمام نقاط کشور خواهد بود. با اینکه مردم منتظر برخی محدودیتها بودند، اما تصمیم گیرندگان ترجیح دادند همان ممنوعیت تردد شبانه را آن هم با یک ساعت کاهش حفظ کرده و با بیتفاوتی، شهروندان را به حال خود رها کنند. ترددهای نوروزی که قرار بود به صورت ایمن از طریق دفاتر مسافرتی و مراکز اقامتی مجاز انجام شود، مدیریت نشد و حالا میگویند که سفرهای بیمورد باعث وضعیت قرمز کشور است.
در این ایام مراکز اقامتی دولتی باز بود و همه وزارتخانهها نیز از آن استفاده میکردند. این مراکز تحت کنترل نبودند و حتی مراکز اقامتی وزارت بهداشت نیز باز بود. در حالیکه در نوروز ۱۳۹۹ سفرها تقریباً به صفر رسیده بود و هیچ توری هم برگزار نشد، اما در نوروز ۱۴۰۰ و بهرغم حضور کرونای انگلیسی در کشور رفت وآمدها آزاد شد و هشدارهای ستاد ملی کرونا نشان میداد آقایان خوب میدانند چه فاجعهای در راه است.
مشکل اینجا بود که هیچ کس نمیخواست اسم مقصر را مطرح کند. حتی یک بار معاون وزیر بهداشت در تلویزیون حاضر شده و با خنده گفت: «اسم مقصر را نپرسید، چون من نمیگویم.»
انواع هشدارها داده میشد، اما کسی از کسی انتقاد نمیکرد تا مبادا مسئولی آزرده خاطر شود.
مردم هم با دیدن چنین شرایطی فکر میکردند این یک بازی برای درآمدزایی دولت است تا گروهی را جریمه کرده و بخشی از بودجه مورد نیازش را تأمین کند.
متولیان امر آنقدر دست رویدست گذاشتند تا آمار مرگ ومیرها به بالای ۱۵۰ نفر رسید و در این زمان تازه فهمیدند میتوان برخی مشاغل و بازارها را تعطیل کرد. جالب اینکه این تصمیم هم به صورت نصفه و نیمه اجرا میشود و گزارشهای رسیده از بازار و مراکز فروش در استانهای مختلف بیانگر این موضوع است گروهی از کاسبها کرکرههای خود را تا نصفه پایین آوردهاند و به کارشان ادامه میدهند.
دوستی میگفت: «بعد از این محدودیتها مجبوریم کمر درد و گردن دردها را هم تحمل کنیم. چون قبل از آن راحت وارد هر مغازهای میشدیم، اما با اعمال محدودیتها همه کرکرهها تا نیمه پایین آمده و برای ورود و خروج به هر مغازهای باید چند بار خم و راست شویم!»
در هر صورت، به گفته مسئولان بهداشتی کشور، احتمال رسیدن آمار فوتیهای ناشی از کرونا به ۶۰۰ و شاید یک هزار فوتی در روز هم وجود دارد که با این تصمیمات آبکی و اجرای نصفه و نیمه و دست و پا شکسته محدودیتها هرگز نمیتوان به عاقبت کار خوش بین بود.
از حال و روز بازار نیز همین بس که میگویند تور ترکیه فروخته نشود، اما میتوان بلیت هواپیما خرید. میگویند هتلها تعطیلند، اما میتوان در آنها اقامت کرد و بدتر از همه مگر تستهای درون فرودگاه در عرض یک ساعت، مبتلا بودن شخص را میتوانند مشخص کنند که هیچ خبری از قرنطینه کردن در این نقاط نیست؟