جنگ تحمیلی

برچسب ها
گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر شهید محمدعلی نیکویی‌وند از شهدای دانش‌آموز دفاع‌مقدس
محمد علی پنج‌شنبه هر هفته در مراسم دعای کمیل در مسجد شرکت می‌کرد. دعای کمیل را قشنگ می‌خواند و گریه می‌کرد. من با خودم می‌گفتم این بچه با داشتن این سن و سال چی می‌ببیند که ما متوجه آن نمی‌شویم. هر وقت که از مراسم دعای کمیل به منزل بر می‌گشت همه متوجه حال دگرگونش می‌شدند
کد خبر: ۱۳۰۱۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۹

گزارش «جوان» از حضور در منزل شهید سردار تخریبچی ابوالفضل سرلک در آستانه سالروز شهادتش
شنیده بودم اگر اولین بار به مسجد جمکران برویم و آرزو کنیم امام زمان (عج) اجابت می‌کند. ابوالفضل را خیلی دوست داشتم. رفتم و دعا کردم بعد به امام خمینی (ره) گفتم، من از شما می‌خواهم تا زمانی که هستید ابوالفضل من هم در خدمت شما وکشورش باشد. سال‌ها بعد دعایم به زیبا‌ترین شکل ممکن یعنی شهادت تعبیر شد. امام خمینی (ره) ۱۳ خرداد به رحمت خدا رفت و ابوالفضل من هم ۱۰ روز بعد به شهادت رسید. خیلی ارتباط عمیقی با امام داشت. ایشان را دوست داشت. در وصیتنامه‌اش نوشته بود بعد از امام نمی‌خواهم زنده باشم. دعا کنید بعد از امام من هم بمیرم
کد خبر: ۱۳۰۱۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۸

آمار‌های جالبی از اسرای ارتش بعث عراق در اردوگاه‌های ایرانی
میانگین سن اسرای عراقی ۲۵سال بوده در حالی که اکثر آنها ۸۵درصد در سنین بین ۲۰ تا ۴۰ سال بودند در عین حال چندصد نفر از اسرا هم نوجوانان زیر ۱۷سال و درصد ناچیزی نیز افراد مسن بودند. از کل اسرای عراقی حدود ۱۰درصد دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم تا دکتری بودند و حدود ۷۰درصد آنها تحصیلاتی از سواد خواندن و نوشتن تا دیپلم داشته‌اند
کد خبر: ۱۳۰۱۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۸

گفت‌وگوی «جوان» با فرزند شهیدعلی قنبری که از مناطق محروم بوشهر به جبهه رفت و آسمانی شد
بعد از شهادت بابا سختی‌های زیادی داشتیم. منطقه ما برق نبود. بیشتر مردم با چراغ توری خانه را روشن می‌کردند. ما همین چراغ را هم نداشتیم. یک عدد چراغ فانوس داشتیم که شب‌ها وقتی مادرم فانوس را دست می‌گرفت و به آشپزخانه می‌برد تا غذا درست کند؛ منتظرمی نشستیم تا چراغ برگردد و تکلیف‌مان را انجام دهیم
کد خبر: ۱۳۰۱۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۸

نگاهی به عملیات بیت‌المقدس ۷ در خرداد ۱۳۶۷
با شروع عملیات هرچند نیرو‌های دشمن درآمادگی به سرمی بردند و شروع به ریختن آتش سنگین روی نیرو‌های ایرانی کردند، اما رزمندگان توانستند پیشروی سریعی در برخی از نقاط داشته باشند. نهایتاً به دلیل هوشیاری دشمن، عمق منطقه عملیاتی، سختی تدارکات و پیشتیبانی از نیرو‌های عمل‌کننده، گرمای بسیار شدید هوا و همین‌طور عدم الحاق تمامی یگان‌ها، فرماندهان تصمیم به اتمام عملیات و بازگشت نیرو‌ها گرفتند
کد خبر: ۱۳۰۱۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۷

گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهید مجید دنیانورد از شهدای آزادسازی خرمشهر
شنیدن خبر شهادت مجید برای پدر و مادرم سخت بود، اما مادرم صبوری می‌کرد و دوست نداشت بچه‌های دیگرش و اطرافیان از شنیدن خبر شهادت مجید ناراحت شوند، اما پدرم مثل گذشته نبود و کمتر به مغازه می‌رفت. با یاد مجید روزگار را می‌گذراند. مادرم صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شد، می‌گفت: «آقا مجید سلام صبح تو و دیگر شهدا بخیر»
کد خبر: ۱۳۰۱۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۶

گفت‌وگوی «جوان» با همرزم و داماد شهید حاج حسن زواره محمدی از عرفای شهید دفاع مقدس
قبل از انقلاب حاج حسن در یک چاپخانه متعلق به آموزش و پرورش مشغول بود. عادت داشت به اذان گفتن. صاحب چاپخانه به خاطر همین اذان گفتن ایشان را اخراج کرد! چون مسئولان اصلی این چاپخانه مستشاران خارجی بودند. بعد از اخراج یک چرخ دستی تهیه کرد و برای امرار معاش انواع گیره، دکمه، شانه و چیز‌هایی از این چیز‌ها می‌فروخت
کد خبر: ۱۳۰۰۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۲

گفت‌و‌گوی «جوان» با خانواده شهیدان حاجی‌مراد و محمد معارف‌وند ۲ برادر شهیدی که در کربلای ۵ آسمانی شدند
برای مادر خیلی سخت بود که به ایشان اجازه حضور در جنگ را بدهد، اما با صحبت‌های پدر از عاشورا، کربلا و حضرت زینب (س) راضی به رفتنش شد. مادرم می‌گفت: به پدر گفتم من سه فرزند دارم و منتظر به دنیا آمدن فرزند دیگرم هستم، اما پدرتان با آرامشی عجیب به من گفت: «خدای‌تان بزرگ است. من شما را به خدا می‌سپارم؛ ان‌شاءالله کمک‌تان می‌کند.» آن زمان خانه ما در یکی از اتاق‌های خانه پدربزرگ خلاصه شده بود. به این ترتیب پدر در سال ۱۳۶۲ برای اولین بار به جبهه اعزام شد و در نهایت ۲۴ دی ۱۳۶۵ در سن ۲۹ سالگی به شهادت رسید. بعد از شهادت پدر آخرین فرزند خانواده ما متولد شد. آن روز‌ها برای مادرم به تلخی و سختی گذشت و هیچ گاه از یاد او بیرون نرفت
کد خبر: ۱۳۰۰۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱

گفت‌و‌گوی «جوان» با یکی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس پیرامون نقش شهر رودسر در جنگ تحمیلی
تا قبل از سال ۶۵ که لشکر قدس گیلان تشکیل شود، بچه‌های رودسر و توابع و بخش‌های آن از طریق لشکر ۲۵ کربلا یا دیگر یگان‌ها به جبهه اعزام می‌شدند. اما بعد از تأسیس لشکر قدس، گردان امام حسین (ع) با محوریت بچه‌های رودسر در این لشکر تشکیل شد و تا پایان جنگ عمده رزمنده‌های رودسری از طریق این گردان به جبهه می‌رفتند
کد خبر: ۱۳۰۰۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱

آمار‌های عجیب از شهدای غیرنظامی شهر دزفول در دفاع مقدس
خانواده آریان‌پور با ۲۳شهید، خانواده سازش با هشت‌شهید، خانواده خوشروانی با هشت‌شهید، خانواده تمدن با سه‌شهید، خانواده خلف نوره با ۹شهید، خانواده چرمبریان با هفت‌شهید، خانواده اسدی ذاکر با هفت‌شهید و خانواده خانی با ۹شهید از جمله خانواده‌های پرشهید دزفول بودند. در کل جمع خانواده‌هایی که به‌صورت گروهی به شهادت رسیده‌اند، ۱۳۱خانواده است
کد خبر: ۱۳۰۰۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰

گفت‌و‌گوی «جوان» با جانباز سیدعبدالکریم محمدی از رزمندگان دفاع مقدس که در ۱۵ سالگی به جبهه رفته بود
سردار فضلی را دیدم. گفتم بچه‌ها دارند برمی‌گردند، احتمال دارد عراقی‌ها از طرف دجله بیایند. ایشان چهره نورانی داشتند. رو به من کردند و خندیدند. من قدم کوتاه بود، ایشان قد بلندی داشت، خم شد صورتم را بوسید. گفت نگران نباش خدا کمک می‌کند و نیرو‌ها جایگزین می‌شوند. کمی بعد رفتیم و در خرمشهر موضع گرفتیم. عراقی‌ها کلاً در محاصره افتاده بودند
کد خبر: ۱۳۰۰۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰

بررسی سرنوشت حاج احمد در کتاب «من متوسلیان را کشتم»
حمید داود آبادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که مقطعی را نیز به لبنان رفته و آنجا فعالیت کرده بود. او بعد از اتمام دفاع مقدس در برخی نشریات کار رسانه‌ای انجام می‌داد
کد خبر: ۱۲۹۹۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۷

خاطراتی از نقش تدارکات در عملیات الی بیت‌المقدس برگرفته از کتاب «موقعیت الله وکیل»
روزی که خرمشهر به محاصره نیرو‌های ما درآمد، حسین خرازی که وضعیت دشمن را دیده بود، به‌منظور تضعیف روحیه آنها و تقویت روحیه رزمندگان، با خودرو از خاکریز خودی عبور و به سمت مرکز شهر خرمشهر حرکت کرد. خرازی هیچ ترسی از دشمن نداشت و در حین عملیات دائم می‌گفت این قسمت را پر کنید، فلان جا را آتش بریزید...
کد خبر: ۱۲۹۹۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر و برادر  شهید محمد صالحی از شهدای دفاع مقدس
وقتی والدینم از پیش محمد به شیراز برمی‌گشتند، همان موقع کاروان محمد و همرزمانش به وسیله جنگنده‌های دشمن بمباران شدند و به شهادت رسیدند. قبل از اینکه مادر‌و‌پدرم به شیراز برسند، پیکر محمد و تعدادی از همرزمانش زودتر برگشته بود. مادر هنوز خبر نداشت پسرش شهید شده، اما دلشوره عجیبی داشت
کد خبر: ۱۲۹۹۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

سوم خرداد یادآور آزادسازی خرمشهر است رویدادی که نه‌تنها یک دستاورد نظامی، بلکه نمادی از همدلی، ایثار و پیوند ناگسستنی ملت ایران در دفاع از هویت و شرافت ملی تلقی می‌شود.
کد خبر: ۱۲۹۹۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۳

شهری که هر خیابانش روایتگر رشادت و فداکاری و از جان گذشتگی‌هاست و بوی وطن پرستی می‌دهد
کد خبر: ۱۲۹۹۱۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

روز چهارم خرداد روز مقاومت، روز دزفول
شهر‌های دزفول و اندیشمک که چسبیده به هم هستند، به دلیل وجود پایگاه‌ها و پادگان‌هایی، چون پایگاه هوایی وحدتی دزفول و همین‌طور پادگان معروف دوکوهه، همواره میزان رزمندگانی از سراسر کشور بودند. مردم دزفول در سال‌های دفاع‌مقدس به رغم بمباران وحشیانه و البته همیشگی دشمن، هیچ‌گاه شهرشان را ترک نکردند و به عنوان پایگاه امنی برای رزمندگان به شمار می‌رفتند
کد خبر: ۱۲۹۹۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۳

گفت‌و‌گوی «جوان» با جانباز علیرضا مرادی از رزمندگان حاضر در عملیات الی‌بیت‌المقدس
در عملیات فتح خرمشهر واقعاً بچه‌ها روحیه بسیار بالایی داشتند. در سخت‌ترین شرایط نماز را فراموش نمی‌کردند. وقتی می‌گفتیم نماز را نشسته بخوانید، ناراحت می‌شدند و جایی می‌رفتند تا بتوانند نماز را ایستاده و کامل بخوانند. هوا گرم بود و از شدت تشنگی بی‌طاقت شدیم. کمترین امکانات اولیه و حتی سنگر نداشتیم...
کد خبر: ۱۲۹۹۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۳

پیروزی «سوم‌خرداد» حماسه مقطعی نبود
شاید بخشی از تحلیل‌های موجود در مورد چگونگی پیروزی حماسه سوم‌خرداد تنها روی عوامل محیطی، قواعد نظامی و سیاسی متمرکز باشد، اما نمی‌توان از متغیر اصلی اتکا بر قدرت لایزال خدا و امداد الهی اغماض کرد.
کد خبر: ۱۲۹۹۰۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۲

خاطراتی از روز آزادسازی خرمشهر در گفت‌و‌گوی «جوان» با یک رزمنده حاضر در عملیات الی‌بیت‌المقدس
رزمنده‌هایی که در لحظات اولیه به حاشیه اروند رسیده بودند، می‌بینند آنجا پر از کلاهخود‌های آهنی و اسلحه نیرو‌های دشمن به صورت انبوه روی زمین ریخته شده است. عراقی‌ها این اجسام سنگین و حتی لباس‌های‌شان را درمی‌آوردند تا راحت‌تر روی آب شناور شوند. رزمنده‌های ما به نیرو‌های دشمن که در داخل آب شنا می‌کردند، شلیک نمی‌کردند...
کد خبر: ۱۲۹۸۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۳