استفاده ابزاری امریکا از ایدئولوژی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد جوان آنلاین: در ۱۰ ماهی که از بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا به کاخسفید میگذرد، او نحوه تعامل ایالاتمتحده با متحدان و دشمنانش را دگرگون کرده است. ترامپ، نه تنها درحال بازسازی معماری و دکوراسیون کاخ سفید است، بلکه درحال ترسیم مجدد نقشههای ذهنی است که امریکا از طریق آنها جهان را میبیند.
در آغاز کار ترامپ، تمرکز دولت بر تعرفهها این تصور را ایجاد میکرد که او به سیاست سایر کشورها بیعلاقه است و فقط به تراز تجاری اهمیت میدهد، اما اقدامات اخیر این توهم را از بین برده است. این ایدئولوژی است، نه اقتصاد که خصومت ترامپ با برزیل (که از رئیسجمهور چپگرای آن، لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا، به شدت متنفر است) و سخاوت مالی بیحد و حصر او نسبت به آرژانتین (که رئیسجمهور پوپولیست راستگرای آن، خاویر میلی، او را «رئیسجمهور مورد علاقه» خود نامیده است) را به روشنی توضیح میدهد. در واقع این شکاف چپ و راست است که سیاستهای ترامپ را تعریف میکند، نه شکاف سنتی بین دموکراسی و اقتدارگرایی. ترامپ برخلاف اسلاف خود از جمله جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و جو بایدن، علاقهای به صدور دموکراسی ندارد. آنچه او مشتاق صدور آن است، دستور کار سیاسی داخلیاش است؛ دستور کاری که ضدمهاجرت، ضدبیداری اجتماعی و ضدسیاستهای جامع محیطزیست است. شاید در هیچ موردی به اندازه رویکرد ترامپ به اروپا، اولویت ایدئولوژی نمود نداشته است. دولت او با تحقیر اتحادیه اروپا و دوری از ارزشهای سنتی لیبرال که پایههای اتحاد فرا آتلانتیک را تشکیل دادهاند، به راست افراطی اروپا متمایل شده است. ترامپ در کنار روابطش با جورجیا ملونی، نخستوزیر پوپولیست راستگرای ایتالیا، از حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)، حزب وکس اسپانیا و حزب اصلاحات بریتانیا به رهبری نایجل فاراژ و دیگر احزاب راست افراطی حمایت کرده است. ترامپ از یکسو، ترتیبات امنیتی ایالاتمتحده با اروپا را زیر سؤال میبرد، تهدید به کاهش حضور نظامی امریکا در آنجا میکند و از یکسو از اروپا میخواهد هزینه دفاع از خود را بپردازد. حمایت او از راست افراطی اروپا، به ایالاتمتحده اجازه میدهد بخشهای قابل توجهی از اروپا را در حوزه نفوذ خود حفظ کند و همزمان تعهدات خود را به منطقه کاهش دهد. این یک راه کمهزینه برای تقویت نفوذ MAGA و جلوگیری از ظهور یک اروپای مستقل است که کمتر با واشینگتن همسو باشد.
شرطبندی خطرناک
در این بازی، اروپای مرکزی، جایی که گروهی از سیاستمداران غیرلیبرال از قبل پایگاه محکمی به دست آوردهاند، نقش مهمی ایفا میکند. مدتها قبل از انتخابات ۲۰۲۴، ترامپ، ویکتور اوربان را اغلب به عنوان الگوی رهبری MAGA ماگا «امریکا را دوباره با عظمت کنیم» را تحسین کرد. الان و از زمان بازگشت ترامپ به قدرت، او با معافیت مجارستان از تحریمهای مربوط، بر این رابطه تأکید کرده است. در لهستان، کارول ناوروکی، نامزد راست افراطی مورد حمایت MAGA، در انتخابات ریاستجمهوری ماه ژوئن پیروز شد. رابرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی، همسویی خود را با رئیسجمهور ایالاتمتحده اعلام کرده است؛ و در جمهوری چک، آندره بابیس، یکی دیگر از پوپولیستهای راستگرای مورد حمایت ترامپ، در انتخابات پارلمانی ماه اکتبر پیروز شد و اکنون به دنبال تشکیل دولت جدید است. با این حال، اگرچه حمایت تهاجمی دولت ترامپ از راست افراطی اروپا پیروزیهای قابل توجهی به همراه داشته است، اما این یک شرطبندی خطرناک است. اولاً، دامنزدن به قطببندی سیاسی ممکن است منجر به اروپایی چندپاره به جای اروپایی همسو با ترامپ شود ثانیاً به هیچوجه مشخص نیست حتی رهبران غیرلیبرال، از جمله خود اوربان از نظر ژئوپلیتیکی با ترامپ، چه در مورد روسیه یا چین یا در مورد مسائل اقتصادی، همسو شوند. در عین حال، با حمایت گسترده از احزاب و رهبران همسو با ایدئولوژی، دولت ممکن است پایه و اساس طرفداری از امریکا را که به طور سنتی حمایت از واشینگتن را در بخشهای حساس اروپا تقویت کرده است، از دست بدهد.
جهانیگرایان غیرلیبرال
اگر دو دهه اول پس از جنگ سرد با «غربیسازی» اروپای شرقی و با شکوفایی دموکراسی لیبرال در کشورهای سابق بلوک کمونیست، وضعیت کشورها مشخص میشد، در برهه فعلی برعکس است. اکنون «شرقیسازی» تدریجی اروپای غربی از طریق گسترش غیرلیبرالیسم به سبک اوربان به دژهای سابق لیبرال در جریان است. همچنین، افزایش چشمگیر محبوبیت حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) در غرب آلمان نشانه قابل توجهی از این تغییر است. چندی پیش، بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که این حزب که سرویس اطلاعات داخلی آلمان آن را یک تهدید «راست افراطی تأیید شده» برای نظم دموکراتیک این کشور معرفی کرده است، نمیتواند فراتر از پایگاه خود در مناطقی از آلمان شرقی سابق گسترش یابد، اما مشخص شد اینطور نیست، همانطور که عملکرد حزب AfD در نظرسنجیهای اخیر و انتخابات منطقهای در ایالت نوردراین- وستفالن نشان میدهد، امروز این غرب است که از شرق تقلید میکند. نگرشهای عمومی در اروپای غربی رو به شبیهشدن به احساسات اروپایشرقی در طول بحران مهاجرت سال ۲۰۱۵ کرده است. ظهور شرق در سیاست اروپا، باعث شده تا اتحادیه اروپا از نظر ایدئولوژیکی به واشینگتنِ ترامپ نزدیکتر شود. اما اتحاد ترامپ با اوربان و دیگر رهبران راستگرا در اروپای مرکزی و شرقی فراتر از ایدئولوژی است. اگرچه نیروهای غیرلیبرال در این کشورها متنوع هستند و اغلب در مورد مسائلی مانند سیاست در قبال روسیه یا حکومت اقتصادی با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما این منطقه از نظر خلقوخوی سیاسی شبیه ایالتهای سرخ امریکاست و از نظر فرهنگی محافظهکار، عمدتاً سفیدپوست و متعهد به همگنی فرهنگی است. آنها نیز مانند طرفداران MAGA، تمایل دارند با مهاجرت و به اصطلاح بیداری مخالفت کنند و نسبت به تغییرات اقلیمی بدبین باشند. جای تعجب نیست که مهاجران اروپایشرقی در ایالاتمتحده در انتخابات گذشته تمایل به حمایت از ترامپ داشتند.
تعریف اروپاییها بر اساس نگاه به ترامپ
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴، حس یک تغییر جهت گستردهتر آشکار شد. نیروهای غیرلیبرال این قاره به رهبری احزاب پوپولیست راست اروپای مرکزی و شرقی، به سرعت تغییر جهت دادند و از دفاع از حاکمیت ملی در برابر اتحادیه اروپا به سوی حمایت از یک جنبش فراملی جدید با دستور کار محافظهکارانه جهانی حرکت کردند. در همین حال، میانهروهای اروپا اغلب خود را در وضعیتی برعکس یافتند. بسیاری از طرفداران سابق جهانی شدن و روابط فرا آتلانتیک، اکنون خود را به عنوان طرفداران حاکمیت در برابر آنچه که آنها تجاوز ایدئولوژیک واشینگتن میدانند، تعریف کردهاند.
شرایطی که ترامپ ایجاد کرده، در اروپا تفرقه به وجود آورده است. برخلاف دفعات قبل مانند حمله ایالاتمتحده به عراق در سال ۲۰۰۳ که کشورها به دو دسته طرفدار و مخالف امریکا دستهبندی شده بودند، این بار، بین اردوگاههای سیاسی دربرگیرنده طرفداران و مخالفان ترامپ است. مهمترین تغییر این است که برداشت اروپاییها از نظام سیاسی ایالاتمتحده اکنون به شدت قطبی شده است. در نظرسنجی ماه ژوئن شورای روابط خارجی اروپا، هواداران احزاب راست افراطی آلمان، ایتالیا، مجارستان، لهستان و اسپانیا عمدتاً دیدگاه مثبتی نسبت به سیاست امریکا داشتند، درحالی که رأیدهندگان جریان اصلی در این کشورها عمدتاً دیدگاه منفی داشتند. نظرسنجی این شورا از اروپاییها هرگز چنین قطبیت مشابهی را نشان نداده بود.
نکته کلیدی این است که دیدگاه اروپاییها نسبت به ایالاتمتحده اکنون با دیدگاههای آنها نسبت به ترامپ تعریف میشود. برخی طرفداران سنتی فراآتلانتیک، با توجه به اینکه ممکن است تحسینکنندگان اروپایی ترامپ در غیاب او در قدرت یا در صورت شکست سیاستهایش، از حمایت از ایالاتمتحده دست بکشند، نگران آینده هستند. دولت ترامپ با مهار جریان پیشتاز غیرلیبرال شرق اروپا، شکاف قدیمی شرق و غرب قاره را تشدید کرده و خطر تجزیه اتحادیه اروپا را به طرز چشمگیری افزایش داده است. وضعیت به گونهای است که حتی اگر احزاب راستگرا در سراسر منطقه قدرت بگیرند، به هیچوجه مشخص نیست که به صورت یک اروپای غیرلیبرال طرفدار امریکا باشد یا رؤیای یک اروپای مستقلتر و کمتر وابسته به ایالاتمتحده فقط در اختیار احزاب سنتی میانهرو و چپ باشد.
ایوان کراستف، رئیس مرکز استراتژیهای لیبرال در صوفیه و عضو دائمی *رئیس مرکز آلبرت هیرشمن در مؤسسه علوم انسانی در وین
فارین افرز، ۲۷ نوامبر ۲۰۲۵