کتاب «قاسم» نه یک زندگینامه کلاسیک و رسمی است و نه یک تحلیل سیاسی. بلکه مجموعهای است از روایتها، خاطرات، صحنهها و گفتوگوهایی که از منابع مختلف گردآوری شده و در کنار هم تصویری از دوران شکلگیری شخصیت و مجاهدتهای سلیمانی ارائه میدهد. جوان آنلاین: «قرار بود بروم هند. کارهایم را کرده بودم. بلیت را هم برای شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸ گرفته بودند. تاریک و روشن صبح جمعه پیامی از همکارم رسید. نوشته بود حاج قاسم سلیمانی شهید شده است. بدون اینکه خبر را جدی بگیرم، جواب دادم لطفا در دادن این خبرها دقت کنید، ممکن است درست نباشد. در همین حین، تلویزیون را روشن کردم و صدایش را بستم. اهل خانه خواب بودند. آن را بردم روی شبکه ۶. زیرنویس کرده بود: خبر فوری! حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه به قدس در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. خبر درست بود. وقتی باور کردم نتوانستم از روی مبل بلند شوم همان موقع گفتم من نمیتوانم بروم هند!»
این جملات سطوری از مقدمه کتاب «قاسم» نوشته مرتضی سرهنگی، اثری در حوزه ادبیات مقاومت و تاریخ شفاهی است که به روایت زندگی، شخصیت و تجربههای میدانی سردار قاسم سلیمانی میپردازد. مرتضی سرهنگی که سالهاست در زمینه خاطرهنگاری جنگ ایران و عراق و ثبت روایتهای رزمندگان فعالیت میکند، در این کتاب نیز رویکرد ویژه خود را ادامه داده است؛ تمرکز بر روایتهای انسانی، جزئیات ملموس و لحظههایی که چهرهای نزدیک و باورپذیر از شخصیت حاج قاسم ارائه میدهد.
روایت زندگی حاج قاسم از زوایای مختلف
سرهنگی در سیصد و شصت و هشتمین «شب خاطره» درباره جزئیاتی از تالیف این زندگینامه میگوید: نگارش این کتاب بیش از پنج سال طول کشیده و در این مدت تلاش شده تصویری دقیق، چندبعدی و انسانی از شهید حاج قاسم سلیمانی ارائه شود، به گونهای که از نگاه صرفا تبلیغاتی فاصله گرفته شود. برای تهیه محتوای کتاب، دهها مصاحبه با افراد نزدیک، همرزمان، شاهدان و اعضای خانواده انجام شده است تا روایت زندگی و شخصیت ایشان از زوایای مختلف روشن شود. علاوه بر این، بسیاری از جزئیات کتاب بر اساس مطالعهٔ اسناد، نوشتهها و خاطرات شخصی حاج قاسم گردآوری شده است. این روش پژوهش سبب شده است که تصویر ارائهشده، نه تنها مستند و دقیق باشد، بلکه بعد انسانی و اخلاقی شخصیت او نیز بهخوبی منعکس شود.
کتابی برای شناخت تدریجی از حاج قاسم
به گزارش ایبنا، در بخشهای مختلف کتاب، اهمیت ثبت تاریخ شفاهی مورد تأکید قرار گرفته است. مؤلف بر این نکته تأکید دارد که شهادت یک «پایان» صرف نیست، بلکه آغاز روایت و ثبت تجربههای تاریخی است که میتواند نسلهای آینده را با واقعیتها و ارزشهای زندگی ایشان آشنا کند. ثبت خاطرات و گفتوگوها با نزدیکان و همرزمان، زمینهای فراهم کرده است تا خواننده با وجوه گوناگون شخصیت حاج قاسم آشنا شود و تصویر کاملی از زندگی، اندیشه و عملکرد او در ذهن مخاطب شکل بگیرد. این کتاب در نهایت، فراتر از یک روایت تاریخی، تلاشی است برای حفظ میراث انسانی و اخلاقی شهید سلیمانی.
کتاب «قاسم» نه یک زندگینامه کلاسیک و رسمی است و نه یک تحلیل سیاسی. بلکه مجموعهای است از روایتها، خاطرات، صحنهها و گفتوگوهایی که از منابع مختلف گردآوری شده و در کنار هم تصویری از دوران شکلگیری شخصیت و مجاهدتهای سلیمانی ارائه میدهد. ساختار کتاب بیشتر اپیزودیک و بر اساس فصلهای کوتاه طراحی شده است؛ هر بخش بر یک خاطره یا رویداد متمرکز است و در نهایت خواننده را به شناخت تدریجی شخصیت اصلی میرساند.
فصل اول: کودکی و ریشهها
این فصل به دوران کودکی و نوجوانی قاسم سلیمانی در رابر کرمان میپردازد. فضای زندگی روستایی، سختیهای خانوادگی، کار و تلاش در سنین پایین و شکلگیری روحیه مسئولیتپذیر از نکات کلیدی این بخش است. سرهنگی تلاش میکند زمینههای شخصیتی قهرمان روایت را در بستر زندگی ساده و سخت جنوب شرق ایران نشان دهد.
فصل دوم: ورود به سپاه و آغاز مسیر
در این فصل ورود سلیمانیِ جوان به سپاه پاسداران در سالهای نخست انقلاب روایت میشود. نویسنده از تجربههای اولیه او، آموزشها و مسئولیتهایی که در اوایل مسیر بر عهده گرفت، تصویری شفاف ارائه میدهد. فضای کاری سپاه در آن سالها، شور جوانان و شرایط پیچیده کشور از محورهای اصلی این بخش است.
فصل سوم: اعزام به جبهه و نخستین مأموریتها
سرهنگی در این فصل ورود سلیمانی به جبهههای غرب و جنوب را توضیح میدهد. روایتها عمدتاً از زبان همرزمان یا نزدیکان نقل میشود؛ تمرکز بر شناخت اولین تجربههای میدانی، دشواریهای عملیاتها و چگونگی شکلگیری اعتماد نیروها به او در میدان جنگ است.
فصل چهارم: فرماندهی و شکلگیری سبک مدیریت میدانی
این فصل به سالهایی اختصاص دارد که سلیمانی مسئولیتهای مهمتری گرفت و فرماندهی ردههای بالاتر را پذیرفت. سرهنگی با ذکر نمونههای رفتاری، تلاش میکند شیوه فرماندهی، مدیریت نیروها، ارتباط با رزمندگان و اخلاق میدان را نشان دهد. این بخش از مهمترین و پررنگترین فصلهای کتاب است.
فصل پنجم: عملیاتها و لحظههای سرنوشتساز جنگ
در این فصل چند عملیات مهم که سلیمانی در آنها نقش مؤثر داشت روایت میشود. نویسنده بهجای تحلیل نظامی دقیق، بیشتر روی حس و حال رزمندگان، لحظههای بحرانی، تصمیمهای سریع و ویژگیهای شخصیتی قاسم سلیمانی در شرایط سخت تمرکز دارد. انرژی و تنش میدان نبرد در این فصل احساس میشود.
فصل ششم: روابط انسانی و زندگی روزمره در جبهه
این فصل از رسمیترین بخشهای کتاب فاصله میگیرد و به جنبههای انسانی زندگی یک فرمانده در جنگ میپردازد: نحوه رفتار با نیروها، شوخطبعیها، نگرانیها، مراقبت از نیروهای جوان، لحظههای خلوت و دعا، و ارتباط او با مردم مناطق جنگزده. سرهنگی در این بخش بیشترین توان روایتنویسی خود را نشان میدهد.
فصل هفتم: پایان جنگ و مسئولیتهای پس از آن
این فصل به نگاه سلیمانی به پایان جنگ، تغییر شرایط کشور و مسئولیتهای جدید او پس از جنگ اشاره دارد. هرچند کتاب وارد جزئیات سیاسی یا تحلیلهای کلان نمیشود، اما نشان میدهد که چگونه دوران جنگ، شخصیت و مسیر آینده او را شکل داد.
فصل هشتم: میراث، خاطرهها و روایت نزدیکان
فصل پایانی کتاب بر اهمیت حفظ خاطرهها متمرکز است. روایتهایی از همراهان، دوستان و نزدیکان نقل میشود که تصویری احساسیتر و انسانیتر از سلیمانی ارائه میدهد. هدف اصلی این فصل، جمعبندی تصویری است که کتاب تلاش کرده از او بسازد: یک فرمانده با روحیهای انسانی، سادهزیست و اهل مسئولیتپذیری.
از میان محورهای اصلی کتاب، دوره جوانی و ورود سلیمانی به سپاه جایگاه ویژهای دارد. سرهنگی تلاش کرده نشان دهد که رسیدن سلیمانی به موقعیت فرماندهی نیروی قدس یا نقشهای برجستهاش در سالهای بعد نتیجهٔ روندی تدریجی بوده که از سختیها، مسئولیتها و تجربههای دوران جنگ شکل گرفته است. در بسیاری از بخشها نویسنده با پرداختن به لحظههایی ساده اما تعیینکننده—مانند تعاملهای انسانی، رفتارهای روزمره یا مواجهههای اخلاقی—سعی کرده لایههای کمتر گفتهشدهٔ شخصیت او را نشان دهد.
فرماندهای با دغدغهها، احساسات و روابط اجتماعی
یکی از ویژگیهای کتاب، زبان نرم، احساسی و صمیمی آن است. برخلاف روایتهای رسمی و خشک از شخصیتهای نظامی، سرهنگی به دنبال ساختن یک تصویر انسانیتر است؛ تصویری که در آن سلیمانی نه فقط یک فرمانده نظامی، بلکه یک انسان با دغدغهها، احساسات و روابط اجتماعی است. این زبان روایی باعث شده کتاب برای خوانندگان عام نیز جذاب و قابل دنبال کردن باشد.
علاوه بر این، کتاب تلاش کرده بخشهایی از نقش سلیمانی در جنگ ایران و عراق را بازگو کند؛ از جمله حضور او در جبهههای جنوب و غرب، نحوه تعامل او با نیروهایش و نوع فرماندهیاش در عملیاتها. سرهنگی این بخشها را نه با زبان خشک و نظامی، بلکه با استفاده از روایتهای نزدیکان، همرزمان و شاهدان شرح میدهد؛ بنابراین فضای کتاب بیشتر به ادبیات دفاع مقدس نزدیک است تا یک کتاب پژوهشی نظامی.
از سوی دیگر، کتاب اغلب از ورود مستقیم به مباحث حساس سیاسی یا تحلیلهای منطقهای پرهیز میکند. هرچند اشارههایی به نقش سلیمانی در سالهای پس از جنگ وجود دارد، اما محور اصلی همان دوران جنگ و سالهای اولیه است؛ زیرا نویسنده مشخصاً علاقه دارد شکلگیری شخصیت و روحیه او را در بستر جنگ نشان دهد.
یک پرتره انسانی–روایی از قاسم
در مجموع، «قاسم» کتابی است که بیش از آنکه به دنبال بحثهای سیاسی یا تاریخی سطح کلان باشد، میکوشد یک پرتره انسانی–روایی از قاسم سلیمانی ارائه دهد. این رویکرد باعث شده اثر برای مخاطبانی که به ادبیات دفاع مقدس علاقه دارند، خواندنی باشد؛ در حالی که برای پژوهشگران حوزهٔ تاریخ معاصر یا مطالعات امنیتی، ممکن است اطلاعات عمیق و مستندات تحلیلی کافی ارائه نکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «آن شب ولی روی صندلی دستم را زیر چانهام زده بودم و به بازی بچه ها نگاه میکردم با خودم فکر میکردم اگر دلبستگی به دنیا داشته باشم این دو نوه دختری و دو نوه پسری است. اول شب بچهها را که، دیدم تعجب کردم. نمیدانم چرا دلم نمیخواست آن شب ببینمشان میترسیدم دلبستگی به آنها پایم را سست کند و باعث شود. نروم بازی نوهها را نگاه میکردم و حالت کسی را داشتم که انگار دارد توی دلش میگوید چقدر دوستتان دارم؛ ولی مجبورم با شما خداحافظی کنم. وقتی آنها را میدیدم، انگار خدا یک روحیه و نشاط دیگری بهم میداد. بعضی وقتها که از جلسهای بیرون میآمدم و ناراحت بودم، بچهها به حسین زنگ میزدند و میگفتند اگر میشود، زنگ بزند عسل دختر کوچکش، با من حرف بزند تا آرام شوم. شب موقع رفتن، فاطمه بغلم کرد. میخواست خداحافظی کند و برود خانه خودشان به من گفت: کاش مثل بچگی پاهایت را میگرفتم و نمیگذاشتم بروی.»