در روزهایی که وزیر، وکیل و سفیر کشور کمر همت بستهاند تا استراماچونی سرمربی مستعفی و نازنازی استقلال را به این تیم برگردانند، شنیدن حرفهای رضا صالحیامیری، رئیس کمیته ملی المپیک در حمایت از این تلاش که باعث لکهدار شدن عزت ملی و آبروی بینالمللی کشور بزرگمان در دنیا شده، جای تعجب دارد.
جالب اینجاست که رئیس کمیته ملی المپیک همین هفته پیش در جلسه با سرمربیان تیمهای کشتی آزاد و فرنگی بدون اینکه حرفی از حمایت و پشتیبانی از رشته مدالآور ایران در المپیک بزند از آنها خواست تا فشار را از روی ورزشکاران بردارند و با مردم شفاف صبحت کنند!
او، اما امروز از مدیرانی حمایت میکند که همین عدم شفافیت، لاپوشانی و سوءمدیریتشان کار را به جایی رسانده که یک سرمربی خارجی قهر میکند، با ناز و اطوار هر ساعت یک حرفی میزند و تقریباً تمام سیستم ورزش کشور مشغول حل و فصل مشکل او هستند. آنوقت جناب صالحیامیری در حمایت از تلاشی که فقط آبروی ورزش کشور را میبرد بیانیه صادر میکند.
چیزی تا المپیک باقی نمانده و روزی نیست که ورزشکاران سهمیه گرفته و آنها که امید به کسب سهمیه و حضور در بزرگترین آوردگاه ورزش جهان را دارند از شرایط سخت و عدم رسیدگی مسئولان ورزش به وضعیتشان گلایه نکنند، اما آقایان به جای شنیدن حرفها و انتقادهای آنها و رسیدگی به وضعیت بغرنجشان فقط و فقط به فکر حل معضلات خودساخته فوتبال هستند.
کاش یک نفر پیدا میشد و دیروز وقتی صالحیامیری مشغول گفتگو در حمایت از ناکارآمدی وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال بود به وی گوشزد میکرد که این جریان حداقل در این برهه زمانی کوچکترین ربطی به او و کمیته ملی المپیک ندارد و بهتر است به جای حمایت از آنها آخرین حرفهای سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی را بخواند.
محمد بنا دیروز به در گفت تا دیوار بشنود که وضعیت المپیکیها خرابتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. او گفت که باید به حال این همه رشته و این همه ورزشکار که قرار است به توکیو بروند و برای ورزش ایران افتخارآفرینی کنند، فکری شود، اما حرفهای صالحیامیری که اتفاقاً بلافاصله بعد از صحبتهای بنا رسانهای شد، ثابت کرد که نه تنها گوش شنوایی برای دردها و کمبودهای المپیکیها نیست، بلکه اصلاً عزمی هم برای شنیدن وجود ندارد و قرار هم نیست که شنیده شود.
صالحیامیری بهعنوان متولی اصلی امور المپیک کشور با صحبتهایش ثابت کرد که نگاهش المپیکی نیست و درست به همین خاطر باید احساس خطر کرد. خطر بابت اینکه المپیکیها تنهاتر از هر زمان دیگری هستند و سختتر از تمام ادوار گذشته باید مهیای رقابت با بزرگان ورزش جهان در المپیک شوند. این نگاه صرف فوتبالی از سوی مسئولان ورزش کشور آفت بزرگ ورزش ایران است، آفتی که این روزها به جان آبرو و عزت، نه ورزش بلکه کل ایران افتاده و به قول معروف سکه یک پولمان کرده برای بازگرداندن یک مربی خارجی که تنها و به خاطر عقب افتادن حقوقش قهر کرده و بدتر اینکه هر روز با نقلقولی تازه در خصوص برگشتن یا برنگشتن بازیمان میدهد.
حالا تصور کنید در این آشفتهبازار رئیس کمیته ملی المپیک به جای رسیدگی به وضعیت نامناسب ورزشکاران المپیکی تمام هوش و حواس خود را روی تقدیر و تشکر از آنهایی میگذارد که مشغولند تا با زیر پا گذاشتن عزت ملی، استراماچونی را از ایتالیا برگردانند و روی نیمکت استقلال بنشانند یا اینکه در افتضاحی که سر پرونده تیم ملی و ویلموتس به بار آوردهاند بتوانند با حداقل جریمه و هزینه از بیتالمال ماجرا را فیصله دهند.
شما بگویید؛ نباید به حال این ورزش با چنین مدیرانی تأسف خورد؟ نباید به بچههای المپیکی حق داد که با این همه تبعیض از مدالآوری و درخشش در المپیک ناامید شوند؟ بهطور حتم پاسخ هر دو سؤال مثبت است.