کد خبر: 976820
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۰:۱۷
به بهانه انتشار نویافته‌هایی در باب زندگی و ترور واعظ قزوینی
محمدرضا کائينی
سرويس تاريخ جوان آنلاين: با تمامی اسنادی که در باب تاریخ معاصر ایران وجود دارد، زوایای تاریک آن نیز اندک نیست و هرازگاه ادعایی جدید درباره بخش‌هایی از آن مطرح می‌شود. نمونه‌ای از این دست ادعا‌ها در کتاب «ترور در بهارستان» نقل شده است که به زندگی و ترور واعظ قزوینی می‌پردازد و فرضیه مشهور را رد می‌کند. مهدی نورمحمدی مؤلف اثر، در مقدمه کتاب و در باب زمینه‌های پژوهش خویش آورده است: «متأسفانه با وجود اینکه واعظ قزوینی در تاریخ معاصر و به خصوص جریانات سیاسی چپ نقش مهمی داشته است، زندگی، اندیشه و شخصیت وی به طور جدی مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار نگرفته و گرد و غبار غفلت و فراموشی چهره او را در برگرفته است. با توجه به این موضوع، بر آن شدم در خصوص زندگی واعظ کتابی تألیف کنم که حق مطلب را ادا نماید. این امر مشروط بر این بود که به دوره کامل روزنامه نصیحت دست پیدا می‌کردم، زیرا پی بردن به افکار، عقاید و زندگی واعظ بدون مطالعه کامل و دقیق شماره‌های مختلف این روزنامه، به هیچ وجه امکانپذیر نبود. به همین منظور، در سال ۱۳۸۰ خورشیدی به امید دستیابی به دوره کامل روزنامه نصیحت، به کتابخانه ملی و کتابخانه مجلس مراجعه کردم، اما متأسفانه نهاد‌های یاد شده فقط یک یا چند شماره از این روزنامه را در اختیار داشتند. با مشاهده این وضعیت، چنین اندیشیدم که بازماندگان واعظ، باید دوره کامل روزنامه نصیحت را در اختیار داشته باشند. با تلاش فراوان، شماره تلفن شادروان اسماعیل کیوانی (۱۳۹۱‌ـ ۱۳۰۶ خورشیدی) برادرزاده واعظ را که مدت‌های مدیدی بود در تهران سکونت داشت، به دست آوردم و امیدوار بودم وی به خاطر داشتن نسبت نزدیک با واعظ، تمام شماره‌های این روزنامه را داشته باشد. مرحوم کیوانی که شخصی فرهیخته و اهل فضل بود، در سال ۱۳۷۴ در شماره‌های ۵۳۴ و ۵۳۷ هفته‌نامه ولایت قزوین، مقالاتی درباره واعظ به چاپ رسانده بود، اما متأسفانه آن مرحوم نه تنها روزنامه نصیحت را در اختیار نداشت، بلکه حتی شماره‌ای از آن را نیز مشاهده نکرده بود، در حالی که از یافتن روزنامه نصیحت کاملاً ناامید شده بودم، خداوند نگارنده را به مقصود رساند و موفق شدم دوره کامل این روزنامه را بدون حتی یک شماره افتادگی نزد آقای اسدالله فرخی فرزند مرحوم عبدالحسین فرخی پیدا کنم. در مدت کوتاهی که این مجموعه ارزشمند نزد من به امانت بود، با دقت آن را مطالعه کرده و یادداشت برمی‌داشتم. پس از بررسی کامل شماره‌های مختلف روزنامه نصیحت، به مطالب نو و مهمی درباره زندگی واعظ دست یافتم و همین امر سبب گردید به نظریه ترور اشتباهی وی به جای ملک‌الشعرای بهار به طور جدی شک کنم. بنابراین بسیار بجاست که گفته شود اگر به دوره کامل این روزنامه دسترسی پیدا نمی‌کردم، هرگز نمی‌توانستم به تألیف این کتاب توفیق یابم.»

مؤلف در بخشی دیگر از مقدمه، درباره چندوچون تنظیم و تبویب این اثر چنین آورده است: «کتاب حاضر در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل اول به نام زندگی و ترور واعظ شامل قسمت‌های زیر است: زندگی واعظ در یک نگاه/ زندگینامه واعظ/ معمای قتل واعظ. در این فصل، کوشیده‌ام اطلاعات گسترده و جدیدی از زندگی واعظ ارائه دهم که تا پیش از این در کتاب دیگری نیامده بود. در بخش معمای قتل واعظ، روایت‌های گوناگون مربوط به ترور واعظ را نقل کرده و با توجه به شواهد و قرائن موجود، چنین نتیجه گرفته‌ام که قتل واعظ نه به خاطر شباهت با ملک‌الشعرای بهار، بلکه به دلیل ترویج عقاید اقتصادی کمونیسم بود و نوشتم مقاله آثار فنا‌- علایم مرگ- توسط واعظ بوده است. با وجود این هیچ اصرار و تأکیدی مبنی بر اینکه خوانندگان ارجمند حتماً این نتیجه‌گیری را بپذیرند ندارم و قضاوت نهایی در این خصوص را به عهده ایشان وامی‌گذارم. فصل دوم به نام سیری در روزنامه نصیحت که حاصل کند و کاو نگارنده در شماره‌های مختلف این روزنامه می‌باشد، شامل قسمت‌های زیر است: مشخصات نصیحت/ مندرجات نصیحت/ پاورقی نصیحت/ نمونه‌هایی از واردات اداری، اخبار شهری، اخبار معارف و اعلان‌های چاپ شده در نصیحت/ ثبت احوال در نصیحت/ انجمن‌ها و مجامع در نصیحت.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار