سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- دکتر ریحانه نظیری راد(روانشناس): چیزی که این روزها شدیداً به آن نیازمندیم، داشتن حال خوب است. به راستی چگونه میتوانیم چنین حالی را برای خودمان به وجود آوریم؟ استرسها و اضطرابهای خودساخته و دیگر ساخته امانمان را بریده است. بدون شک بخش اعظمی از این فضا به خود ما، انتخابها و سبک زندگیمان برمیگردد. در واقع خودمان به اضطرابها و التهابها دامن میزنیم. البته واکنش آدمها کاملاً متفاوت است و بیتردید آنان که تابآوری دارند نسبت به دیگران استرس کمتر و در نتیجه مشکلات کمتری نیز دارند.
واکنشهای متفاوت آدمها در قبال شرایط جامعه
این روزها و در چنین شرایطی مهمترین واکنش افراد یک جامعه در چندین دسته قرار میگیرد: یک دسته همه چیز را منفی انگاشتهاند و فقط نیمه خالی لیوان را مشاهده میکنند. گویی این لیوان نیمه پر دیگری ندارد و همه چیز را از دست رفته میبینند و ناامید از همه جا زندگی را گذران میکنند. دسته دیگر به پرخاشگری و غر زدن و بیاخلاقی نسبت به همه چیز و اطرافیانشان روی آورده و با این روش سعی میکنند حال بد خویش که ناشی از همان اضطرابهای مذکور است را کاهش دهند تا این حجم از استرس را از روی دوش خود بردارند و اصطلاحاً دست به تخلیه هیجانی خود نسبت به دیگران میزنند که مطمئناً آسیبهای ناشی از این رفتار نیز به خودی خود نسبت به دیگران کاملاً مشخص است. دسته دیگری که این روزها تعدادشان کم نیست و کاملاً برجسته میتوان آنها را در دنیای مجازی و دیگر جاها مشاهده کرد، افرادی هستند که حال بد خویش را به دیگران منتقل میکنند. تعداد افراد مشاهده شده در این دسته کم نیست و در پوسته جامعه به نام انتقاد، همدردی یا حتی فرآیند بسیار عالی همدلی احوالات بد خویش را به دیگران انتقال میدهند و این درد متأسفانه زمانی بیشتر میشود که شخصیتهای هنری، ورزشی، حتی علمی و مشهور در سطح جامعه نیز در فضاهای مجازی و رسانههای متفاوت دست به چنین کاری میزنند و بدتر آن که علاقهمندان و فالوورهای این عزیزان نادانسته و بیخبر از آن که زیرمجموعه این صحبتها و احوالات ناشی از چیست به انتشار آن دست میزنند.
انتقاد سازنده باید حالمان را خوب کند
شخصاً به عنوان یک درمانگر با انتقاد و روشهای صحیح همدلی و همدردی مخالف نیستم و همیشه آن را لازمه پیشرفت یک جامعه میبینم، اما شدت و نوع چنین رفتارهایی در حد یک انتقاد یا همدردی و همدلی متعادل با مردم نیست و مشخصه واضح آن این است که کاربران پس از خواندن یا دیدن و شنیدن چنین مطالبی به جای آن که حال خوبی را تجربه کنند، دچار دلهره و اضطراب و تشویش خواهند شد. کما اینکه در نظر داشته باشیم انتقاد سازنده و همدلی و همدردی صحیح در انتها باید به یک حال خوب و بدون تنش منجر شود.
کسانی که به استقبال وقایع ناگوار میروند
دسته دیگری از افراد هستند که به استقبال واقعههای ناگوار رفته و رنگ خودباختگی و تسلسل را زودتر از آنچه که باید، به جامعه ارائه میکنند و این در حالی است که همیشه همه افراد جامعه از یکدیگر تأثیر میگیرند، به خصوص زمانی که افراد مشهور و شخصیتهای سرشناس خود را میبازند و با رفتار و گفتار خود به اضطراب مردم دامن میزنند. سؤالی که در مقابل چنین رفتارهایی پیش میآید این است که به عنوان یک الگو یا چهره سرشناس در جامعه، آیا این گونه رفتار شایسته و درخور همان الگو بودن یا سرشناس بودن است؟ در حالی که الگو بودن، الگو شدن و الگو ماندن شرایط و ویژگیهای بسیار خاصی را میطلبد که یکی از آنها فعالیتهای سختکوشانه در جهت به وجود آمدن امید در اوج ناامیدیهای افراد جامعه است. به راستی بازتاب چنین رفتارهایی به نام همدلی در جامعه آیا میتواند منجر به حال خوب شود؟
آنان که حال خوب به جامعه تزریق میکنند
اما دستهای از افراد نیز هستند که به ما میآموزند در بدترین شرایط هم میتوان حال خوب را با تمام سختیهایش به دست آورد. در همین فضای مجازی چه بسا گروهها و صفحههایی هستند که با حمایت از شعارهای بسیار عالی و دلنشین و البته نه فقط در حد شعار بلکه در عمل و رفتارهایشان پشتکارانه فعالیتهایی جهت آبادانی ایران و به دست آوردن حال خوب برای دیگران تلاش میکنند.
هر وقت نظارهگر چنین فعالیتهای هستم به این فکر میکنم که این عزیزان با تمام سختیها و مشکلات و حمایتها و بیحمایتیها، ابتدای امر حال خوب را برای خود به ارمغان میآورند و بعد به دیگران ارزانی میکنند.
مأمور تزریق حال خوب به خود و دیگران باشیم
شاید بهترین کاری که میتوانیم برای خودمان انجام دهیم آن باشد که پیشاپیش به سوگواری اتفاقات رخ نداده نرویم و این بدین معنا نیست که خودمان را به بیخیالی بزنیم و بر طبل بیعاری بکوبیم، بلکه بهترین لطفی که میتوانیم در حق خودمان کنیم این است که پیشاپیش به استقبال وقایع بد احتمالی آینده نرویم.
قبل از آن که مرگ به سراغمان آید چاقویی (انواع اضطرابها) برنداریم و با آن به جان (ذهن و روان) خود نیفتیم که چه خواهد شد؟ و چه باید کرد؟ به جای چاقو برداشتن و روح خود را زخمی کردن میتوانیم احوالات و فعالیتهای مسرتبخش را دنبال کنیم. به خودمان مأموریت بدهیم که به دنبال حال خوب که تعریف آن از نظرهر فردی متفاوت با دیگری است باشیم یا آن را در اولین اولویتهای خود قرار دهیم و به خود و اطرافیانمان هدیه کنیم.
به دست آوردن حال خوب با تمام سختیهایش به ما کمک خواهد کرد که در شرایط بحران زده درستترین و بهترین تصمیم و واکنش مناسب را برای خود نسبت به وقایع پیش رو داشته باشیم. همین طور در مصرف انرژی روان خود اسراف کار و ولخرج نباشیم، چراکه مطمئناً یک حال خوب از انرژی روان آزاد و بدون مانع به وجود خواهد آمد.
انرژی روان را که متعلق به خود ماست آن طور که مایل هستیم و میخواهیم به کار بگیریم و هدایت کنیم و از آن بهره بجوییم و اختیار آن را به دست دیگران ندهیم، وگرنه تاوانش را به قیمت از دست دادن سالها و روزهای زندگی و عمرمان خواهیم داد.