نویسنده: سيدعباس حسيني
محمدجواد ظريف، وزير امورخارجه در يك سفر مهم منطقهاي، پس از سفر به پاكستان، به افغانستان و كابل سفر كرده است. قرار بود اين سفر در زمستان سال گذشته صورت بگيرد، اما بنابر دلايلي به تعويق افتاد و سرانجام روز يكشنبه انجام شد. اين در حالي است كه افغانستان در طول دو سال اخير، بستر تحولات جدي سياسي و امنيتي بوده است، اما به نظر ميرسد برخلاف نگرانيهاي جدي كه نسبت به تأثيرگذاري اين تحولات دارد، از اين صحنه دور بوده و تنها به همكاريهاي منطقهاي اقتصادي در محور بندر چابهار بسنده كرده است. پس از روي كار آمدن حكومت وحدت ملي در افغانستان با ميانجيگري جان كري، وزير امورخارجه پيشين امريكا، نوع نگاه محمداشرف غني، رئيسجمهور اين كشور به ايران، چندان مناسب به نظر نميرسد. اين نوع نگاه از يك سو وابسته به نوع شخصيت آقاي غني و از سوي ديگر، به تأثيرگذاري امريكا بر سياست خارجي اين حكومت باز ميگردد.
حكومت وحدت ملي افغانستان، برخلاف رابطه سرد و توأم با تنشي كه حامد كرزي، رئيسجمهور پيشين با امريكا و همپيمانان اين كشور در ناتو داشت، اين روابط را احيا كرد. غني با گفتوگوهاي متعددي كه با مقامهاي امريكايي به خصوص باراك اوباما، رئيسجمهورپيشين امريكا داشت و به خصوص سفري كه به ايالات متحده انجام داد، ابتدا توافقنامه امنيتي را كه حامد كرزي از امضاي آن خودداري كرده بود، امضا كرد و سپس تغييري جدي در ماهيت سياست امريكا نسبت به افغانستان، از گزينه صفر يا خروج كامل به برگشت مجدد نيروها و نقش مجدد نظامي امريكا در اين كشور، ايجاد کرد. اين در حالي است كه در سال پاياني حكومت حامد كرزي، افغانستان و ايران روي يك سند همكاريهاي راهبردي كار كرده و آن را نهايي كرده بودند، اما طي مراحل پاياني و امضاي آن به حكومت وحدت ملي و رياست جمهوري اشرف غني ماند. گفته ميشد كه رئيسجمهور افغانستان در اولين سفر خود به تهران، اين سند همكاريهاي راهبردي را امضا خواهد كرد، اما ابتدا به كار بيشتر و آينده موكول شد و امروز نيز به فراموشي سپرده شده است. در طول بيش از دو سال گذشته، حكومت افغانستان كمتر علاقهاي به توسعه روابط سياسي و امنيتي با ايران داشته، اما گسترش روابط اقتصادي و همكاريهاي منطقهاي را در محور و اولويت سياست خارجي خود قرار داده است. بر اين اساس، از يك طرف در بعد سياسي و امنيتي شاهد روابط چندان گرمي نبودهايم، اما در بحث اقتصادي، پس از امضاي توافقنامه سه جانبه بندر چابهار ميان رؤساي جمهور ايران و افغانستان و نخست وزير هند و همچنين مشكلات اقتصادي كه افغانستان با پاكستان دارد، ايران در سال 1395، به بزرگترين شريك تجاري افغانستان تبديل شده است.
جداي از اين مسائل، سفر وزير امورخارجه به افغانستان، در بستر تحولات تازه منطقهاي و به خصوص پيرامون مسئله اين كشور صورت ميگيرد و شايد بتوان گفت كمي با تأخير نيز صورت گرفته است. حضور و فعاليت شكبرانگيز داعش در افغانستان از سال 2015 به اين سو، با توجه به فاصله بزرگ جغرافيايي كه با سوريه و عراق دارد، نگرانيهاي گسترده داخلي و منطقهاي را به دنبال داشته است. اولين نشانههاي ظهور داعش در افغانستان در غرب اين كشور و در نزديكي مرزهاي ايران بود كه مجال گسترش نيافت و حالا در شمال افغانستان و همسايگي مرزهاي كشورهاي آسياي مركزي و فراتر از آن روسيه. روسيه نسبت به اين تحركات بارها اظهار نگراني كرده و دست امريكا را در پشت پرده جابهجايي داعش در مناطق شمالي افغانستان ميداند. اين نگرانيها سبب شد تا روسيه پس از موفقيت سياست خارجي خود در قبال سوريه، مسئله افغانستان را به عنوان يك اولويت ديگر سياست خارجي خود مطرح كند.
در اين محور، در شرايطي كه حكومت افغانستان به نگرانيهاي روسيه پاسخ قانعكنندهاي نداد، روسيه تماسهايي را با رهبري طالبان و همچنين طالبان محلي در شمال افغانستان برقرار كرد. در كنار آن، روسيه يك ابتكار عمل منطقهاي را با حضور چين، پاكستان و حالا ايران و هند، پيرامون مسئله افغانستان به راه انداخته است تا در شرايطي كه سياستهاي امريكا در اين كشور، گنگ و مبهم و همچنين به گونهاي ناكام پيش ميرود، زمينههاي تأمين صلح و ثبات در افغانستان جستوجو شود. اما آيا ايران همانند نقش خود در سوريه، ميتواند بار ديگر يك نقش جدي در روند تحولات افغانستان بازي كند؟ آيا اين دو كشور ميتوانند ابتكار عمل در صحنه تحولات افغانستان را در دست بگيرند؟ با توجه به اينكه حكومت افغانستان متوجه شده بدون همكاريهاي سياسي كشورهاي منطقه نميتواند به تنهايي و با اتكا به امريكا پيش برود، ايران نيز همانند روسيه ميتواند به يك مهره فعال و سازنده در اين كشور مبدل شود. اما آيا با توجه به اهميت مسئله افغانستان و تأثير بيثباتيهاي اين كشور، به خصوص مسئله تروريسم و مواد مخدر، به همان اندازه اين كشور در سياست خارجي ايران، مهم و برجسته بوده است؟ سفر ظريف به كابل ميتواند آغازي براي اصلاح مسير گذشته و ايفاي يك نقش مهم و اساسي در كنار روسيه، در صحنه تحولات افغانستان باشد.