جوان آنلاين: باراك اوباما، رييس جمهور آمريكا، با تشكيل ائتلاف نظامي پروندهاي جنگي به نام خود ثبت كرده و از اين جهت بايد نام او را در كنار ديگر روساي جمهور آمريكا قرار داد كه چنين پروندهاي در كارنامه خود داشتند. شايد شخص اوباما خشنود از وقوع چنين چيزي نباشد چرا كه او به نام يك ضد جنگ وارد كاخ سفيد شد و تا اينجاي كار هم سعي كرده تا آمريكا در مناقشات جهاني حداقل در خط مقدم قرار نگيرد. حمله ائتلاف ضد قذافي به نيروهاي سرهنگ در دو سال قبل يك نمونه از اين سياست اوباما بود كه نيروهاي نظامي آمريكا را در حد پيشتيبان ائتلاف قرار داد و حاضر نشد تا از اين نيروها در خط مقدم عمليات استفاده بشود. اين تلاش اوباما با پيشرويهاي داعش در عراق و سوريه ناكام ماند و او در نهايت مجبور شد تا پرونده جنگي خود را باز كند اما شواهد موجود نشان ميدهد كه اين پرونده براي او سنگينتر از آن است تا بتواند از آن جايزهاي به دست بياورد.
شك اوباما
اولين نشانه در شك خود اوباما است در اين مورد كه پرونده او چه عاقبتي خواهد داشت. او وقتي كه استراتژي خود را اعلام كرد يك نكته را مغفول نگهداشت و آن اين كه چهار بخش اصلي اين استراتژي در چه بازده زماني به نتيجه خواهد رسيد. اين موضوع ميتواند ناشي از دو عامل باشد. به طور مشخص، طبيعت مبارزه با داعش به نحوي است كه نميتوان براي آن چهارچوب زماني مشخصي را تعيين كرد. داعش يك دولت با ساختار متعارف سياسي نيست بلكه بيشتر گروهي تروريستي است كه نام يك دولت را بر خود گذاشته و مبارزه با آن مثل مبارزه با هر گروه تروريستي ديگر است. همان گونه كه پرونده جنگي جورج بوش عليه القاعده به اين نتيجه نرسيد كه القاعده نابود بشود، نميتوان نتيجه پرونده اوباما را هم در نابودي داعش دانست.
شايد اوباما نيم نگاهي به تجربه بوش دارد كه از تعيين چهارچوب زماني خودداري كرده و عاقبت كار را به زماني نامعلوم انداخته اما بايد توجه كرد كه عامل ديگر در سياستهاي خود او است. سياستهاي اوباما در طول حدود پنج سال از حضور او در كاخ سفيد به گونهاي بوده كه كمتر شده در موضوعات مختلف چهارچوب مشخصي تعيين شود. چه سياستهاي مربوط به بحران اقتصادي و چه مسائل آمريكا در عرصه سياست خارجي و حتي حقوق بشري از موضوعات مختلفي بودهاند كه اوباما در مورد آنها نخواسته تا برنامه زماني مشخصي را اعلام كند. براي نمونه، او از ابتداي كار خود بسته شدن زندان بدنام گوانتانامو را اعلام كرد اما زمان مشخصي را براي اين برنامه اعلام نكرد و حالا كه پنج سال گذشته اين زمان همچنان اين زندان به كار خود ادامه ميدهد. به نظر ميرسد كه پرونده او عليه داعش هم همين وضعيت را دارد و در سايه كلي اين سياست او مبني بر عدم تعيين چهارچوب زماني مشخص قرار گرفته است.
بلاتكليفي نظامي
مانع اساسي ديگر در نبود جايزهاي براي اوباما به ماهيت پرونده جنگي او مربوط ميشود كه به نظر ميرسد بر اساس دستورالعمل نظامي روشني تنظيم نشده است. اين مشكل از روزهاي اول باز شدن اين پرونده مطرح بود به صورتي كه حتي ژنرال مارتين دمپسي در برابر نمايندگان كنگره هم نتوانست خط مشي نظامي مشخصي را ترسيم كند. در حالي كه شخص اوباما بر عدم استفاده از يگانهاي نيروي زميني در اين پرونده اصرار دارد و تنها خواستار استفاده از نيروي هوايي است، دمپسي و ديگر فرماندهان ارشد نظامي آمريكا نظر ديگري دارند و حتي از اين جهت در زمره منتقدان اوباما قرار دارند. يكي از اين فرماندهان ژنرال لويد آوستين است كه مسئوليت مستقيم اين پرونده را به عهده دارد و از مقر فرماندهي خود در ايالت فلوريداي آمريكا عمليات نظامي در عراق و سوريه عليه داعش را رهبري ميكند.
آوستين همانند دمپسي معتقد است كه فقط نيروي هوايي راهگشاي پرونده نيست و اگر اوباما ميخواهد در اين پرونده به نتيجهاي برسد بايد از نيروي زميني يا حداقل يگانهاي ويژه آن استفاده بكند. شايد به دليل اين اختلاف ديدگاه با اوباما بود كه ژنرال او حاضر نميشد در مقابل خبرنگاران قرار بگيرد اما او در نهايت حاضر به ديدار و مصاحبه با خبرنگاران شد. او در مصاحبه خود سعي تمام كرد تا اختلاف نظرش با اوباما را پنهان كند اما تاييد كرد كه تنها با حملات هوايي نميتوان داعش را كنترل كرد و بايد از «واحدهاي زميني» استفاده كرد. واحدهاي زميني عبارتي بود كه او بيان كرد تا از اشاره مستقيم به نيروي زميني آمريكا خودداري كرده باشد و به اين وسيله، انتقادش از راهبرد نظامي اوباما را پنهان كند. با وجود اين، معلوم است كه او هم مثل فرمانده ارشدش معتقد به استفاده از نيروي زميني آمريكا عليه داعش است و در غير اين صورت، نميتوان داعش را كنترل كرد تا چه برسد به نابودي آن.
اوباما تا حالا سعي كرده در برابر اين درخواست فرماندهانش مقاومت كند و به نظر ميرسد دفع حمله داعش به كوباني تاييدي بر راهبرد نظامي او باشد كه ميتوان بدون استفاده از نيروي زميني و تنها با حملات هوايي بر داعش پيروز شد. شايد كه اين امر به حساب جايزهاي براي استراتژي اوباما باشد اما آوستين در همين جلسه به خبرنگاران نشان داد كه جايزهاي در كار نيست. به نظر اين فرمانده، عقبنشيني نيروهاي داعش از كوباني به معناي جايزهاي براي اوباما نيست بلكه به اين معنا است كه داعش در وضعيت فعلي استراتژي نظامي خود را تغيير ميدهد و براي به حداقل رساندن تلفات آرايش نظامي ديگري را ايجاد ميكند. بنابر اين، اوباما از موفقيت در كوباني نميتواند لبخندي بزند بلكه اين موفقيت به معناي پيچيدگي عمليات ائتلاف در بعد از اين است چون داعش از كوباني درس گرفته تا بداند در برابر حملات هوايي چه بكند. مسئله بنيادي در كوباني است كه دفاع مردمي داعش را ناكام گذاشته است و اين براي ائتلاف و آمريكا بسيار سنگين است. شايد اوباما بعد از اين بيشتر متوجه مشكلات و پيچيدگي پرنده نظامي خود بشود اما حداقل اين است كه تا اينجاي كار نتوانسته به جايزهاي برسد.