
مهرداد شیرازی، مدیرعامل شرکت معنا معدن نوآوری اندیشه در یادداشتی نوشت:
ایران با در اختیار داشتن بیش از ۷۰ نوع ماده معدنی و برخورداری از ذخایر اثباتشدهای که آن را در زمره ۱۰ قدرت برتر معدنی جهان قرار میدهد، دارای مزیتی بیبدیل در اقتصاد است. با این حال، شکاف قابل توجهی میان ظرفیتهای بالقوه (ذخایر دستنخورده و تکنولوژیهای نوظهور) و ظرفیتهای بالفعل (تولید و صادرات مؤثر) وجود دارد. این شکاف تنها با توسعه فنی پر نخواهد شد؛ بلکه نیازمند یک استراتژی ملی منسجم برای «نمایش» و «تجمیع» این پتانسیلها در سکوهای مناسب است.نمایشگاههای بینالمللی و داخلی در این میان، دیگر صرفاً محلی برای عرضه محصولات نیستند؛ آنها به میدانهای نبرد اقتصادی و دیپلماسی معدنی تبدیل شدهاند. لزوم تجمیع فعال و هدفمند تمامی اجزای زنجیره ارزش معدن – از اکتشاف و استخراج گرفته تا فرآوری و صنایع پاییندستی – در این آوردگاهها، یک ضرورت راهبردی است.
اما چرا تجمیع این دانش، توانمندی و خلاقیت ضروری است؟ در این خصوص می توان به سه مولفه مهم و تاثیرگذار اشاره کرد:
۱. جذب سرمایهگذاری هدفمند: سرمایهگذاران خارجی و داخلی، نیازمند دیدن یک تصویر کامل و یکپارچه از اکوسیستم معدنی کشور هستند. وقتی ظرفیتهای مختلف (مثلاً یک شرکت اکتشافی، یک معدن فعال، و یک واحد فرآوری پیشرفته) در کنار هم قرار میگیرند، به جای فروش یک محصول خام، فرصتهای سرمایهگذاری مشترک در ایجاد زنجیرههای ارزش افزوده (Value Chains) معرفی میشود.
۲. نشان دادن عمق دانش فنی: بخش اعظمی از ظرفیتهای بالقوه ما در حوزه فناوریهای نوین معدنی، طراحی تجهیزات و دانش فرآوری نهفته است. نمایشگاهها فرصتی است تا متخصصین ایرانی، توانایی خود را در تبدیل مواد معدنی به محصولات استراتژیک (مانند کاتالیستها یا آلیاژهای خاص) به نمایش بگذارند و نیاز به واردات در این بخشها را به چالش بکشند.
۳. شفافسازی دادههای اکتشافی: دولت و نهادهای متولی باید با همکاری فعال، اطلاعات دقیق و بهروز از بلوکهای معدنی مستعد سرمایهگذاری (که آمادگی لازم برای ورود بخش خصوصی را دارند) را به صورت متمرکز و قابل فهم در غرفههای ملی ارائه دهند. این کار، ریسک سرمایهگذاری را برای طرف خارجی به شدت کاهش میدهد.
در نهایت اینکه حوزه معدن ایران دیگر نیازمند معرفی تکتک معادن نیست، بلکه نیازمند معرفی یک استراتژی واحد برای توسعه و بهرهبرداری از ثروت ملی است. نمایشگاههای تخصصی، بستر اصلی تحقق این استراتژی هستند. تجمیع ظرفیتهای بالقوه و بالفعل، تبدیل نقاط قوت پراکنده به یک قدرت یکپارچه و قابل اندازهگیری، و تبدیل فرصت به تعهد اجرایی، تنها راه تضمین نقش محوری صنعت معدن در تحقق اهداف کلان اقتصادی کشور خواهد بود.