ایران، سرزمینی با پیشینهای چند هزار ساله، یکی از کهنترین و بافرهنگترین تمدنهای ماندگار جهان است. این سرزمین آن خاک کهن نام توحیدی و سربلند است که از ژرفای قرون، نغمهای ممتد از یک سیر هویتی سر داده است که نه تنها در قالب یک جغرافیای سیاسی، بلکه بهعنوان یک بستر فرهنگی و تمدنی بزرگ، همواره حافظ هویت، زبان، هنر و ارزشهای خاص خود و فرهنگ بشری در جهان بوده است. پس از ورود اسلام به ایران، این هویت تاریخی با دین اسلام درآمیخت و خدمات متقابل ارزشمندی در سایه همافزایی ارزشهای دینی و ملی ایجاد کرد چراکه فرهنگ ایرانیان با فرهنگ و ارزشهای اسلامی نزدیکی داشت و نتیجه آن، شکلگیری یک دیدگاه جدید در خصوص نگرش به فرهنگ دفاعی و وطندوستی بود که مؤلفههای فرهنگ دفاعی ایرانیان مسلمان را بهوجود آورد.
یکی از ویژگیهای بارز ایرانیان، حس عمیق دلبستگی به خاک و سرزمین مادری است. مفهوم وطن در ایران، نه واژهای سرد و خاکستری، بلکه سرودی است از تعلق، همدلی و ایثار همراه با ارزشهای فرهنگی. این سرزمین، زادگاه قهرمانانی است که نفسشان را با آرمانهای متعالی درآمیختهاند. این ویژگی ریشه در فرهنگ دیرپای ایران دارد، اما پس از اسلام بهگونهای متفاوت و غنیتر تداوم یافت. ایرانیان نهتنها فرهنگ و زبان خود را حفظ کردند، بلکه با پذیرفتن دین اسلام ضمن عمقبخشی به فرهنگ شجاعت و فرهنگ دفاعی خویش، بخش مهمی از تمدن اسلامی را نیز شکل دادند. دهقان مسلمان توس با زبان حماسی و اسطورهای، مهر به ایران و ریشههای باستانی را زنده نگه داشت. فردوسی بزرگ، مسلمان و وطنپرست، بسیاری از مضامین اخلاقی و دینی را در داستانهای باستانی و پهلوانی خود وارد کرد.
وطنپرستی در ایران، در اصل بهمعنای عشق به مردم، خاک، زبان، فرهنگ، ارزشها و سنتهاست، اما این مفهوم در طول تاریخ با مؤلفههای دینی نیز آمیخته شد. بعد از اسلام، مفاهیمی مانند ایثار، مقاومت، شهادت و حفظ کیان اسلامی، جزئی از وطنپرستی ایرانی شد. ایرانیان مسلمان در طول تاریخ، با تلفیق ارزشهای ملی و اسلامی، نوعی وطندوستی معنوی و عمیق خلق کردند که مصادیق عینی و واقعی آن را در دوران دفاع مقدس (جنگ تحمیلی رژیمصهیونیستی و عراق علیه ایران) شاهد بودیم و شعار «حبالوطن من الایمان» بهعنوان یک اصل اسلامی، در کنار شعارهای ملی، مورد تأکید قرار گرفت و بسیاری از رزمندگان، دفاع از خاک ایران و ارزشهای انقلاب برآمده از مردم آن را نوعی جهاد مقدس میدانستند و آن را در راستای ارزشهای اسلامی ایرانی تعبیر میکردند.
یکی از عوامل مهم در شکلگیری این پیوستگی، زبان فارسی به عنوان زبان مشترک همه اقوام ایرانی است. زبان فارسی، حتی در دورهای که زبان عربی بهعنوان زبان علمی و دینی در جهان اسلام رواج داشت، هرگز از جایگاه ملی خود فاصله نگرفت. ایرانیان با خلق آثار ادبی، فلسفی، عرفانی و تاریخی به زبان فارسی، هویت خود را حفظ کردند. بزرگان ادب و عرفان مانند فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ و عطار، همگی با زبان فارسی، معنویت اسلامی و هویت ایرانی را درهم آمیختند. این جریان فرهنگی عمیق، باعث شد ایرانیان مسلمان، همزمان به دین و ملیت خود افتخار کنند.
جایگاه تشیع در ایران، نمونه دیگری از این پیوند است. تشیع با رویکرد عدالتطلبانه، عقلگرا و ظلمستیز خود، بهخوبی با روح استقلالطلبی ایرانیان سازگار شد. قیامهای متعدد و حرکتهای استقلالخواهانه، همگی نشان از ترکیب هویت ملی و دینی در ایران دارد. صفویان با رسمی کردن مذهب شیعه، عملاً یک انسجام نوین ملی- دینی را بنیان نهادند که تأثیر آن تا امروز قابل مشاهده است.
از دیگر مؤلفههای فرهنگ دفاعی و میهنپرستی ایرانیان مسلمان، نقش حماسهها و اسطورههاست. اسطورههای ایرانی، اغلب حول محور پهلوانان، مدافعان مرزها و نگهبانان فرهنگ شکل گرفتهاند. در حماسههای دینی نیز این روحیه ادامه یافت. داستان کربلا و تداوم نگاه انسانساز آن، نمونهای بارز از تلفیق حماسه دینی با روح و فرهنگ ایرانی است. ایرانیان، واقعه عاشورا را تنها یک حادثه تاریخی- مذهبی ندیدند، بلکه آن را الگویی برای مبارزه با ظلم و دفاع از ارزشهای انسانی دانستند. این نگاه، عنصر مقاومت را به یکی از پایههای وطندوستی ایرانیان مسلمان تبدیل کرده و پایههای تعلق ملی را عمق بخشیده است.
عنصر دیگر، فرهنگ میهماننوازی و دیپلماسی ایرانی است. ایران، بهعنوان چهارراه تمدنها، همواره با فرهنگهای مختلف در ارتباط بوده است. فرهنگ و هنر ایرانی در پذیرش و هضم عناصر بیرونی، بدون از دست دادن هویت اصیل خود، مثالزدنی است. این ویژگی باعث شده ایرانیان، همواره وحدت ملی را در عین تنوع فرهنگی و قومی حفظ کنند. نمونه بارز آن، اقوام مختلف ایرانی (ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و لر) هستند که در عین حفظ آداب و رسوم خاص خود، حس ایرانی بودن و تعلق ملی دارند.
دین اسلام نیز با تأکید بر ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، نقش کلیدی در تحکیم حس وطندوستی اقوام داشته است که در این ارتباط آیات و احادیث مختلفی را میتوان متذکر شد. آموزههای اسلامی بر همکاری، اتحاد، عدالت، فداکاری و ارزش انساندوستانه تأکید میکند. این ارزشها، در بستر فرهنگ ایرانی به شکل یک فرهنگ پویای ملی- دینی درآمده است. نهضت مشروطه، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مصادیق عینی این تلفیق ارزشها در عصر معاصر است. در همه این رویدادها، مردم ایران نه فقط بهدنبال حفظ خاک، بلکه بهدنبال پاسداشت کرامت، عدالت، ارزشهای فرهنگی و هویت دینی- ملی خود بودند.
در عصر حاضر، حس تعلق ملی و میهندوستی ایرانیان مسلمان، در قالب دفاع از استقلال، مقابله با تهاجم فرهنگی و مقاومت در برابر سلطهطلبی خارجی جلوهگر میشود. رسانهها، نخبگان فکری و فرهنگی و حتی هنر مردمی مانند شعر و موسیقی، همه در خدمت تقویت این روحیه قرار دارند. جریانهای نوین فرهنگی و سیاسی، تلاش میکنند ضمن پاسداشت سنتهای دیرینه، پاسخگوی نیازهای جامعه امروزی نیز باشند.
بنابراین باید گفت که حس تعلق و میهندوستی ایرانیان مسلمان، پیوندی تاریخی و معنوی است که ریشه در گذشته دور و نزدیک دارد. این وطندوستی، برخلاف برداشتهای محدود، ترکیبی از عشق به خاک و ایمان به خداوند است. ایرانی مسلمان، ایران را به عنوان امانتی الهی میداند و وظیفه حفظ، توسعه و آبادانی آن را یک تکلیف دینی و اخلاقی تلقی میکند.
این تلفیق تاریخی، در برابر تهدیدات بیرونی و چالشهای درونی، همچنان بهعنوان سپر دفاعی ملت ایران عمل میکند.
حفظ این پیوستگی، نیازمند بازخوانی مداوم تاریخ، تقویت آموزشهای ملی و دینی و توجه به تقویت سرمایه اجتماعی و انسجام ملی است. اگر این اصول بهدرستی تبیین و در نسلهای جدید نهادینه شود، ایرانیان مسلمان خواهند توانست در برابر همه بحرانها سربلند بمانند و میراث عظیم تمدنی خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند.
فرهنگ ایرانی، نقشی ماندگار در آیینه زمان، همچنان پرشکوه، تأثیرگذار و اصیل در حال درخشیدن است؛ تمدنی که از آزاد اندیشی عرفان مولانا تا امام خمینی، از صنعت هخامنشی تا هنر صفوی، از دانش ابنسینا، علم فارابی، حکمت صدرایی تا ادب سعدی، درخشش نه تنها بر کتاب، سنگ و دیوار در قالب معماری، بلکه بر جان و دل جهانیان با نام ایران ماندگار شده است و تا ابدیت تاریخ مانا خواهد ماند.