جوان آنلاین: فصل فوتبال در بیشتر نقاط جهان یا به پایان رسیده یا هفته آخر خود را پشت سر میگذراند؛ فصلی مثل همیشه پر از حاشیهها و سر و صداها و اتفاقاتی که مختص فوتبال است و در هیچ رشته دیگری نمیتوان سراغی از آنها گرفت.
فوتبال ایران با داشتن لژیونرهای متعدد در فوتبال آسیا و اروپا حالا برای خودش اسم و رسمی دارد؛ لژیونرهای نامداری که هر چند رفته رفته پا به سن گذاشتهاند و بیشترشان سالهای پایانی دوران بازی خود را پشت سر میگذرانند، اما هنوز هم نقطه امید و اتکای فوتبال ایران به خصوص تیم ملی محسوب میشوند و آمادگی و سرحال بودن آنها باعث قدرتمند بودن فوتبال ملی ایران است. حضور در لیگهای معتبر اروپایی و تیمهای مطرح آسیایی از ستارههای فوتبال ایران چهرههایی بینالمللی ساخته که بیشترشان برای تیمهایشان مؤثر و بازیکنان شاخصی هستند، البته باید اذعان کنیم که فصل فوتبالی که تمام شد چندان برای لژیونرهای فوتبال ایران به خصوص آنها که در اروپا پا به توپ بودند، خوب نبود و برخلاف سالهای قبل چندان چنگی به دل نزد؛ فصلی که برای برخی فقط خوب بود، برای برخی دیگر بد و برای عدهای از آنها فاجعهبار و حالا با پایان این فصل فوتبال این امیدواری وجود دارد که برای فصل پیش رو لژیونرهای فوتبال ایران بازهم در سطح آسیا و اروپا بدرخشند.
آنچه در پی میآید بررسی وضعیت شش ستاره ملیپوش ایران در فوتبال باشگاهی اروپا و آسیا طی فصل گذشته است؛ شش ستارهای که امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم ملی حساب ویژهای روی آماده بودن آنها باز کرده تا بتواند تیمی قدرتمند را راهی رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۶ کند، البته فوتبال ایران به جز این شش ستاره لژیونرهای دیگری هم دارد که هر کدام به نوبه خود میتوانند کمک حال فوتبال ایران در رقابتهای بینالمللی باشند. از جمله این بازیکنان میتوان به سامان قدوس، شهریار مغانلو، صادق محرمی، شهاب زاهدی و احمد نوراللهی اشاره کرد که هر چند نسبت به بقیه بازیکنان شاغل در فوتبال اروپا و آسیا کمتر جلوی چشم بودند، اما تلاش خود را کردند تا هر طور که شده هم برای تیمهایشان مؤثر باشند هم بتوانند نام فوتبال ایران را در جای جای این کره خاکی سربلند کنند.
فصل خاکستری «طارمی»
پرتغال را با یک دنیا امید و آرزو به مقصد ایتالیا ترک کرد. بعد از چند سال درخشش در پورتو و کسب عنوانهایی، چون آقای گلی، این بار به دنبال تجربه حضور در یکی از پنج لیگ معتبر دنیا بود و بازی کردن در سطح اول فوتبال اروپا. اینتر میتوانست فرصتی طلایی برای طارمی باشد تا تواناییهای خود را به رخ بکشد. با نگاهی به عملکرد او در پرتغال، انتظار میرفت طارمی به عنوان مهاجم مکمل و حتی نیمکتنشینی با کیفیت خیلی زود در جمع افعیها نیز به مهره اصلی و تأثیر تبدیل شود، خصوصاً که قراردادش با اینتر دو ساله بود و شامل گزینهای جهت تمدید آن برای یک سال بیشتر. اوضاع، اما در نراتزوری برای طارمی آنطور که تصور میکرد و انتظار داشت پیش نرفت و او رسماً در ۹۰ درصد بازیها نیمکتنشین بود و جایی در تفکرات و ترکیبی که اینزاگی روانه میدان میکرد، نداشت چراکه اینزاگی بیشتر به سرعت و حرکت بدون توپ تأکید داشت و اینتر با این سیستم بازی میکرد، در حالی که طارمی بیشتر مهاجمی توپ نگهدار و فرصتطلب بود و همین ناهماهنگی کامل با سیستم بازی اینزاگی در نراتزوری باعث شد مهاجم ایرانی افعیها فصل را با آمار گلزنی پایینی به انتها برساند، به طوری که در تمام طول فصل تنها سه گل به ثمر رساند و این برای مهاجمی، چون طارمی که در پورتو به طور متوسط بالای ۱۵ گل در هرفصل به ثمر میرساند، ناکامی محض بود. طارمی مجموعاً هزارو ۵۰۸ دقیقه در این فصل برای اینتر به میدان رفت و سه گل زد و شش پاس گل داد؛ آماری که نشان از تأثیرگذاری محدود او در فاز هجومی اینتر دارد، با وجود این، اما نمیتوان عملکرد خوب او در مقاطع حساس چه در لیگ قهرمانان اروپا و چه هفتههای پایانی لیگ را نادیده گرفت.
پاس حیاتی او در دقیقه ۹۹ بازی نیمه نهایی لیگقهرمانان اروپا مقابل بارسا که به حذف کاتالانها منجر شد و همچنین پاس آخرین گل اینتر در این فصل از رقابتهای سریآ تنها دو نمونه کوچک از تأثیرگذاریهای او در مقاطع حساس برای نراتزوری است. طارمی همچنین با وجود پشت سرگذاشتن فصلی متوسط، موفقیتهای فردی را از آن خود کرد. برای نمونه او که با پورتو نهایتاً تا یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رفته بود و، چون دایی شانس حضور در دیدار پایانی چمپیونزلیگ را نداشت، در ترکیب اینتر به نیمهنهایی لیگ قهرمانان راه یافت و در ۳۰دقیقه پایانی دیدار با کاتالانها وارد میدان شد و در وقتهای اضافه با هنرنمایی خود تیمش را راهی فینال چمپیونزلیگ کرد تا رکورد ۲۶ ساله دایی را بشکند.
آرام و بیسروصدا مثل «عزتاللهی»
هافبک دفاعی تیم ملی ایران؛ بازیکنی که به ندیدنش در فوتبال ایران عادت کردهایم، هر سال در فصل نقل و انتقالات فوتبال ایران یک پای ثابت حضور در لیگ برتر است. سعید عزتاللهی درست مثل سردار آزمون فصلی کاملاً موفق را در شباب الاهلی پشت سر گذاشت؛ فصلی که با قهرمانی به پایان رسید و در کنارش موفقیتهای دیگر تا حسابی عزتاللهی را پاگیر امارات و شباب الاهلی کند.
هافبک دفاعی ۲۸ساله فوتبال ایران که دومین فصل حضور در لیگ امارات را پشت سر میگذارد، این فصل ۱۹بازی در این لیگ انجام داده تا یکی از باثباتترین بازیکنان تیم شباب الاهلی باشد. او همچنین شش گل برای تیمش به ثمر رسانده تا نقش خود را در قهرمانی الاهلی ایفا کند، البته جز این هم از بازیکن آرام تیم ملی ایران انتظار نمیرفت. نکته مهم در مورد عزتاللهی اینکه او با کمترین حاشیه ممکن همیشه کار خودش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد و حتماً هم به همین دلیل است که هیچ تیمی حاضر نیست به راحتی او را از دست بدهد و البته که به همین دلیل است وقتی فصل نقلوانتقالات آغاز میشود، عزتاللهی با وجود داشتن قرارداد خریداران زیادی هم دارد.
رسانهها در خصوص احتمال حضور عزتاللهی در فوتبال ایران اینگونه تحلیل میکنند: «دوباره در پنجره نقل و انتقالات شایعات در مورد آینده این بازیکن و به خصوص احتمال بازگشت او به ایران شکل گرفته که البته چندان هم جای تعجب ندارد و یک گمانهزنی تکراری در فوتبال ایران محسوب میشود. سعید عزتاللهی در سالهای گذشته بیشترین تعداد لینک را از بین بازیکنان لژیونر داشت و تقریباً در هر پنجره این اتفاق برای او رخ میداد، اما این بازیکن بعد از ترک اروپا هم ترجیح داد با قراردادی مطلوب راهی الاهلی شود. حالا بار دیگر با توجه به جدایی دو هافبک دفاعی پرسپولیس، در مورد احتمال انتقال او به پرسپولیس خبرهایی منتشر شده، اما هیچ یک صحتوسقم موردنظر را ندارند و این انتقال در پنجره تابستانی پیشرو هم انجام نخواهد شد. عزتاللهی شخصاً ترجیح میدهد تا پایان قراردادش در الاهلی بماند و با توجه به حضور این تیم در لیگ نخبگان، فصل آینده هم پیراهن سرخ را بر تن خواهد کرد. او همچنین امیدوار است فصل آینده بعد از جام جهانی پیشنهاد اروپایی بگیرد تا شاید دوباره با بازگشت به قاره سبز لژیونر اروپایی تیم ملی لقب بگیرد.»
حالا باید منتظر ماند و دید که سرنوشت چه چیزی را رقم میزند، هر چند عزتاللهی همچنان میخواهد در امارات باقی بماند.
روزهای سخت کاپیتان
بازی نکردن برای یک فوتبالیست و نیمکتنشینیهای مداوم بدترین اتفاق ممکن است. یک فوتبالیست اگر نتواند خود را به سرمربی تیمش اثبات کند، حتماً روزهای سختی را پشت سر خواهد گذاشت؛ روزهایی که حتی با تمرینات مداوم و پیگیر هم نمیتواند جبران شود و حتی احتمال مصدومیت هم در این شرایط بسیار بالا میرود. علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران فصل قبل را در چنین شرایطی پشت سر گذاشت؛ یک فصل کابوسوار و کاملاً ناموفق!
شاید کمتر کسی تصورش را داشت که علیرضا جهانبخش، کاپیتان خوشاخلاق و خوشتکنیک تیم ملی ایران بعد از سالها درخشش در فوتبال هلند ناگهان با افتی فاحش روبهرو شود؛ افتی که باعث شود حتی زمزمههای بازگشت او به فوتبال ایران هم شنیده شود و برخی از تیمها وسوسه شوند با او پای مذاکره بنشینند. مثل همیشه پای سرخابیهای پایتخت در میان است، اما کاپیتان جهانبخش نمیخواهد به همین راحتی دوران خوبش در فوتبال اروپا را به پایان برساند، هر چند جبر زمانه و بالا رفتن سن (۳۱ سال) چیزهایی است که کنترل آنها از دست جهانبخش خارج است و در نهایت هم مجبور است مقابلشان دستها را به علامت تسلیم بالا ببرد.
یک مصدومیت ناخواسته و شدید او را عملاً تبدیل به نیمکتنشین هیرنفین کرد؛ مصدومیتی که تا پایان فصل ادامه داشت و حالا هم میتواند به جدایی او از فوتبال منجر هلند شود. با توجه به اینکه قرارداد جهانبخش با هیرنفین در پایان فصل جاری به اتمام میرسد، این مصدومیت به نوعی پایان همکاری او با این باشگاه هلندی را رقم زده است. جهانبخش که تاکنون ۹۲بار پیراهن تیم ملی ایران را بر تن کرده، قصد دارد در فصل آینده مسیری جدید در خارج از فوتبال هلند را دنبال کند.
او پیشتر نیز به دنبال تجربهای جدید در خارج از اردیویسه بود، اما برای نهاییکردن دریافت پاسپورت هلندیاش، تصمیم گرفت در هلند بماند و به هیرنفین بپیوندد. این انتقال در ماه نوامبر سال گذشته و پس از چند ماه بدون باشگاهبودن او پس از جدایی از فاینورد، نهایی شد. به این ترتیب، حضور جهانبخش در فوتبال باشگاهی هلند که با اوجگیری در نایمخن، درخشش در آلکمار، چالش در برایتون انگلیس و بازگشت به فاینورد همراه بود، به پایان خود در تیم هیرنفین رسید؛ پایانی بیسروصدا، اما محترمانه، برای یکی از پرافتخارترین لژیونرهای فوتبال ایران.
آقای گلی آسیا برای «سردار»
البته عادت کرده بودیم که سردار آزمون مهاجم گلزن تیم ملی کشورمان را در ترکیب تیمهای مطرح اروپایی ببینیم، اما وقتی او سال قبل ناگهان مسیرش را از ایتالیا و رم به امارات و شباب الاهلی تغییر داد و در حاشیه خلیج همیشه فارس آرام گرفت، آن وقت مشخص شد که او میخواهد تجربه تازهای را برای خودش رقم بزند. سردار آزمون قبل از حضور در امارات دو فصل نه چندان خوب را در لورکوزن و آثرم پشت سرگذاشت و شاید یکی از دلایلی که امارات را انتخاب کرد، این بود که نیمکتنشینی را دوست نداشت؛ دلیلی قانعکننده که باعث شد سردار هم بیشتر بازی کند، هم بیشتر گل بزند و هم بیشتر جلوی چشم باشد. هر چند سطح فوتبال امارات به هیچ عنوان قابل مقایسه با سطح فوتبال باشگاهی اروپا نیست، اما انتخاب سردار آزمون باعث شد او حداقل از نیمکت جدا و دوباره به چهره تأثیرگذار فوتبال ملی ایران تبدیل شود.
آزمون فصلی کاملاً موفق را پشت سر گذاشت؛ فصلی که در نهایت به آقای گلی او در لیگ قهرمانان آسیا انجامید. ستاره خط حمله ایران پس از اینکه در مسابقه پلیآف لیگ نخبگان آسیا مقابل سپاهان موفق به گلزنی شد، این روند درخشان را در لیگ قهرمانان ۲ هم ادامه داد و در شرایطی که ۹ بازی در دور گروهی و حذفی برای شباب الاهلی انجام داد، آمار درخشانی از حیث گلزنی بر جای گذاشت. آزمون در مراحل گروهی و حذفی لیگ قهرمانان آسیا ۲ یکی از بهترین بازیکنان تیمش بود و حتی در دو مسابقه هم استراحت کرد، اما در ۹ بازی ثابت و تعویضی آمار ۹ گل را به ثبت رساند تا صدرنشین جدول برترین گلزنان این رقابتها شود.
شباب الاهلی هر چند نتوانست به مرحله نیمه نهایی و فینال لیگ قهرمانان آسیا صعود کند، اما حتی این مسئله هم تأثیری برای آقای گلی سردار در این مسابقات نداشت و در نهایت او با وجود غیبت در دو دیدار نیمه نهایی و فینال با همان ۹ گل آقای فوتبال آسیا شد تا فصل موفق خود در شباب الاهلی را با این موفقیت به پایان برساند. سردار در فصل موفقی که با شباب الاهلی پشت سر گذاشت، موفق به کسب عنوان قهرمانی امارات و سه جام دیگر هم شد؛ موفقیتهایی که نقش مهاجم تیم ملی ایران در به دست آوردن آن غیرقابل انکار است. خبرها حاکی است سردار فعلاً در امارات و شباب الاهلی ماندگار است و قرار است همچنان برای آنها بازی کند، او تأکید کرده که فصل بعد هم در شباب الاهلی میماند و امیدوار است در لیگ نخبگان آسیا بتواند موفق شود. سردار میگوید از حضور در شباب الاهلی و لیگ امارات پشیمان نیست و اگر زمان به عقب برگردد، دوباره همین تصمیم را خواهد گرفت.
کولاک «قائدی» در امارات
مهدی قائدی در کلبای امارات، یکی از بهترین فصلهای خود را پشت سر گذاشت؛ فصلی که با درخشش بیچون و چرای این ستاره ریزنقش همراه بود. او این فصل هم مانند فصل گذشته بارها و بارها عنوان بهترین بازیکن هفته لیگ امارات را به خود اختصاص داده بود، دست آخر این فصل از لیگ حرفهای امارات موسوم به ادنوک را در شرایطی به پایان برد که با به ثمر رساندن ۱۶ گل و دادن هفت پاس گل در ۲۳ بازی، نه فقط روی ۲۳ گل زده تیمش تأثیرگذار بود که توانست در رده دوم جدول بهترین گلزنان این لیگ قرار گیرد، آن هم در شرایطی که نه به عنوان مهاجم که به عنوان وینگر در این فصل برای کلبا به میدان رفته بود، اما توانست یکی از بهترین فصلهای فوتبالی خود را رقم بزند. بدون شک قائدی را به واسطه حرکات انفجاری و دریبلزنیهایش میشناسند، اما او این فصل تواناییهای دیگری هم در زمینه کارگروهی، خلق موقعیت برای خود و همتیمیهایش، درگیر کردن مدافعان کناری حریفان و ایجاد فضا برای مهاجمان مرکزی نیز به نمایش گذاشت تا به ستاره بیچون و چرای کلبا تبدیل شود، اما شاید مهمترین مسئله در خصوص باشوی کوچک فوتبال ایران که نشان از پیشرفت او داشت، تنوع در گلهایی بود که به ثمر رساند؛ گلهایی که صرفاً روی خلاقیتها و حرکات فردی به ثمر نرسیدند و کارهای گروهی نیز نقش اساسی در آن ایفاد کردند. در واقع قائدی این فصل کار گروهی را به نمایش گذاشت و شاید به واسطه همین تغییر دیدگاه و پیشرفت مشهود بود که توانست به ستاره بیبدیل تیمش و یکی از بهترینهای لیگ امارات تبدیل شود و نگاهها را به خود خیره کند، به طوری که حالا انتظار میرود این بازیکن ریزنقش به جای بازی در تیمهای حاشیه خلیج همیشه فارس، به حضور در فوتبال اروپا بیندیشد.
در واقع نوع بازی قائدی به گونهای است که دست مربی برای جابهجایی او در زمین باز است، به همین دلیل او که این فصل عمدتاً به عنوان وینگر چپ یا مهاجم دوم برای کلبا به میدان رفت، در چند بازی هم به عنوان بازیساز در پشت مهاجم اصلی ایفای نقش کرد. در واقع او این فصل تنها در گلزنی یکی از برترینها نبود و در دادن پاسهای کلیدی، ایجاد موقعیتهای حساس، موفقیت در دریبلزنی، لمس توپ به خصوص در محوطه جریمه و انجام کار گروهی و تیمی نیز یک ستاره برای کلبا بود، به همین دلیل هم است که گفته میشود نگاه تیمهایی از اروپا را به خود جلب کرده و به نظر میرسد با کسب تجربه موفقی که از حضور در کلبا و لیگ امارات به دست آورده حالا زمان آن رسیده است به فوتبال فراتر از امارات و کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس بیندیشد.
«قلیزاده» تنها قهرمان اروپایی
نخستین قهرمانی لژیونرهای فعلی ایران در اروپا را علی قلیزاده به نام خود ثبت کرد. او که فصل گذشته به دلیل مصدومیتهای پیدرپی نتوانسته بود عملکرد خوب و قابل قبولی از خود به نمایش بگذارد، این فصل با ارائه نمایشی متفاوت، تحسین کارشناسان لهستانی را برانگیخت. وینگر ایرانی لخ پوزنان این فصل با هشت گل زده و پنج پاس گل توانست در ۱۳ گلی که برای تیمش به ثمر رسیده تأثیرگذار باشد و همین دلیل خوبی بود تا لوکاس ویسنیوفسکی، کارشناس لهستانی در یک برنامه تلویزیونی، به تمجید از قلیزاده بپردازد: «برای من، علی قلیزاده مهره کلیدی خط حمله لخ پوزنان است؛ بازیکنی که انگار از نو متولد شده. عملکرد او در زمین کمک زیادی به سوسا (یکی از بازیکنان لخ پوزنان) میکرد و کاملاً مشخص بود که هماهنگی خوبی بین این دو نفر وجود دارد»؛ تعریف و تمجیدی که نشان داد قلیزاده توانسته ناکامیهای فصل قبل را جبران کند و به مهرهای تأثیرگذار در لخپوزنان تبدیل شود و به واسطه همین عملکرد قابل قبول بود که جزو ۱۱ بازیکن برتر فصل انتخاب شد. هافبک ایرانی لخپوزنان در پنج هفته پایانی لیگ لهستان (کستراکلاسا) پنج گل تأثیرگذار و حیاتی برای تیمش به ثمر رساند تا هم به عنوان بهترین وینگر لیگ انتخاب شود و هم تأثیر قابل توجهی در قهرمانی این تیم داشته باشد. نکته جالب که اتفاقاً اکثر کارشناسان لهستانی به آن اشاره داشتند، روند متفاوت قلیزاده در دو فصل پیدرپی بود. او در حالی امسال یکی از مهرههای اصلی خط حمله تیمش برای بالا بردن جام و کسب نهمین قهرمانی بود که فصل پیش، به دلیل مصدومیتهای مداوم کمتر فرصت حضور در ترکیب لخپوزنان را داشت، اما این فصل بار دیگر از صفر خلق شد و نمایشی قابل قبول و تحسین برانگیز از خود به نمایش گذاشت و پاسخ اعتمادی را که به او شده بود، به بهترین شکل ممکن داد و با ارائه یک عملکرد استثنایی، به خصوص در پنج هفته متوالی و منتهی به پایان فصل لیگ استراکلاسای لهستان سه گل حساس و تماشایی به ثمر رساند و دو پاس گل داد تا تیمش را از رتبه دوم به صدر جدول برگرداند و همین کامبک دیدنی زمینهساز کسب نهمین قهرمانی لخپوزنان در لیگ لهستان شد. تیم قلیزاده با برتری مقابل پیاست گلیویتسه در هفته سیوچهارم و پایانی لیگ لهستان ۷۰ امتیازی شد تا به واسطه یک امتیاز بیشتر از راکو چستوهووا، عنوان قهرمانی را از آن خود کند و جام را بالای سر ببرد؛ جامی که افتخاری متفاوت و رکوردی قابل توجه برای قلیزاده به جای گذاشت.