روزنامههای اصلاحطلب هیچ خبر و تصویر و تیتری از آنچه پزشکیان «دستاوردهای راهبردی و حیاتی» از چین و دیدارش با «شی» و دیدار چهارساعتهاش با پوتین نامید، در صفحات اول خود نیاوردند. برای کسی که یک عمر کارش انتخاب تیتر و سوژه برای صفحه یک و انتخاب تیترهای صفحات لایی برای انعکاس در صفحه یک روزنامه باشد، این کار اصلاحطلبان که از سفر چین حتی یک تیتر کوچک با فونت ۸ (مگه داریم؟!) برای انعکاس در صفحات اول خود پیدا نکردند، مفهومی ندارد جز آنکه سردبیران چنین روزنامههایی اخبار مربوط به دیدارهای رئیسجمهور ایران را (که خود راهبریاش کردند) پرت کردهاند در سطل آشغال! آنهم نه با یک پرتاب معمولی که با نهایت عصبانیت و کینه. دقیقاً یک کینه شتری. اگر بخواهید بفهمید که چرا این روزنامهها با اخبار سفر راهبردی پزشکیان به چین، چنین کردند باید که در مفهوم خلقت شتر و کینه او مطالعه کنید (افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت؟!). این گندزدن به روزنامهنگاری و وهن رسانهداری و آبروریزی در کار خبرنگاری و توهین به روشنفکری و نابودی تحلیل صادقانه و منطقی و در یک کلام کینه شتری است، آنهم نه یک شتر معمولی که یک لوک مست سرقطار! فقط روزنامه اعتماد که صاحبامتیازش دستبرقضا رئیس شورای اطلاعرسانی دولت شده است، از خجالت دولت یا برای حفظ آبروی رئیس، اندکی به موضوع پرداخت که باز هم این وهن روزنامهنگاری و توهین به روشنفکری است، از یک سوی دیگر!
دوباره بازگردیم سرخط، اصلاحطلبان پشت پزشکیان (که بارها گفته نه قصد ریاستجمهوری داشته و نه گمان میکرده است که رأی بیاورد) جمع شدند و او را در شورایی راهبری کردند. پزشکیان رئیسجمهور شد. سپس از همان اول، جمعی از آن شورای راهبری (رنانی و فاضلی) با توهینهای رکیک و رفتار ناشایست، او را رها کردند. جمعی (عبدی) هنوز هم پشیمان نیستند، اما درواقع از او عبور کردهاند. حالا در یکسالگی دولت چهاردهم، رئیسجمهور پزشکیان به چین رفته است. دعوای فعلی کشور، مکانیسم ماشه است. چینیها و روسها به پزشکیان گفتهاند که مکانیسم ماشه را غیرقانونی میدانند و عمل به قطعنامهها را در صورت اجرای مکانیسم، برای خود الزامآور نمیدانند. این خبری به غایت راهبردی و مهم است، اما اصلاحطلبان از این اقدام گویی خشمگین هستند! گویی باید مکانیسم ماشه اجرا شود تا آنان به مقاصد خود برسند! طرفه آنکه مدام «حکومت ایران» و جناح مخالف خود را عامل قرارگرفتن در معرض مکانیسم ماشه میدانند و از یک رئیسجمهور سابق تا تحلیلگرانشان میگویند اگر در برجام بودیم اصلاً مکانیسم اجرا نمیشد و بعد با آنکه در زمان خروج ترامپ از برجام گفتند «مزاحم برجام خارج شد، بهتر!»، حالا کل داستان را به گردن نظام میاندازند و نه به گردن امریکا و اروپا و نه به گردن خود که چنین مکانیسمی را در برجام پذیرفتند. ظاهراً همانقدر که دنیا به قانون جنگل درآمده است، فهم اصلاحطلبی در ایران نیز جنگلی و صحرایی شده است، جنگلیاش همین که بدون توجه به قواعد منطقی و با قانون جنگل حرف میزنند و صحراییاش نیز همین که کینه شتری به مخالفان میبندند.
این قانون جنگل و صحرا فقط در قضیه چین و پوتین پیدا نشده است، در توجه به موضوع کنسرت همایون شجریان نیز دقیقاً همین کار را کردند. وقتی همایون خبر از کنسرت داد، هیچیک- هیچ یعنی هیچ- از این روزنامهها حتی اشارهای به برگزاری این کنسرت نکردند. چرا؟ چون این کار- در حد خود البته- به نفع مردم و نظام و انسجام ملی بود، و چیزی به اسم کینه از نظام و انسجام، مانع از پذیرش یک کار خوب میشد. وقتی کنسرت لغو شد، نه به وزارت ارشاد معترض شدند که چرا مصوبه دو ماه پیش را دو روز پیش به شهرداری اعلام کردهای و نه به کل دولت معترض شدند که چرا نتوانستی یک کنسرت را برگزار کنی، فقط با تیترهای پوپولیستی «بستن مسیر آزادی» و «آرزوی محال» به استقبال لغو رفتند! عجیب آنکه سرمقالهنویس روزنامه هممیهن (عبدی) نوشته است که خبر برگزاری خبر مهمتری از خبر لغو بود ولی توضیح نداده است که چرا خود این روزنامه خبر برگزاری را پنهان کرد و خبر لغو را تیتر! «در میان دو خبر برگزاری و لغو کنسرت آقای شجریان در میدان آزادی کدامیک ارزش خبری بیشتری داشتند؟ بهطور قطع، خبر برگزاری. چون برگزاری آن غیرمنتظره و نشانهای جدی در بازگشت به مردم بود. درحالیکه پیام لغو آن تکراری و به معنای چرخیدن در بر همان پاشنه سابق است».
چرا به خبر برگزاری که نشانهای جدی در بازگشت به مردم بود، توجه نشان ندادید؟! آیا غیر از این است که از «بازگشت به مردم» (با فرض خودتان) ناخشنود بودید و سپس وقتی دولت مورد حمایت شما تصمیم گرفت که کنسرت را در جای دیگر یا زمان دیگر برگزار کند، ناگهان فرصت یافتید قانون صحرایی و جنگلی رسانههای خود را بهروز کنید؟! اگر در این رویههای ناراستگونه از خدا نمیترسید لااقل آزاده باشید. چین و روسیه و امریکا هیچیک نه مقدسند، نه قابل تکیه و نه قابلاعتماد کلی. ولی شما بهرغم قبول این ادعا، خودتان امریکوفیل هستید و دیگران را به روسوفیلی متهم میکنید. این خلاف آزادگی و مروت است. خبر برگزاری کنسرت بسیار مهم بود، اما شما آن را پوشش ندادید. به جای آن، خبر لغو را با هیجان پوشش دادید. این هم خلاف جوانمردی و آزادگی و روشنفکری است. خود دانید شاید با مفاهیم خلاف آزادگی و مروت بیشتر خوگیر هستید.