کد خبر: 1298728
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
امتیاز وام و ماشین جای خودش، ذهن‌ها را هم آماده کنیم
«توی بالکن مشغول آب دادن به گل‌ها و رسیدگی به برگ‌های پژمرده بودم که آمبولانس شهرداری جلوی ساختمان روبه‌روی‌مان توقف کرد
مرضیه بامیری

جوان آنلاین: می‌گفت: «توی بالکن مشغول آب دادن به گل‌ها و رسیدگی به برگ‌های پژمرده بودم که آمبولانس شهرداری جلوی ساختمان روبه‌روی‌مان توقف کرد. دلم لرزید. نمی‌دانستم چه کسی از آن خانه چهارطبقه افقی به آمبولانس یا همان بنز معروف آخرت می‌رسد؟ زنی میانسال که گویا به علت بیماری توی خانه فوت کرده و دکتر همانجا گواهی فوت را برایش صادر کرده بود. مرگ حق است. نمی‌خواهم از رخدادی بگویم که هر روز ده‌ها و هزاران بار اتفاق می‌افتد و عده‌ای برای رفتن به خانه ابدی‌شان برگزیده می‌شوند. چیزی که دلخراش بود غربت آن زن بود. مراسم بی‌سروصدا و جمعیت اندکی که حضور داشتند. آن زن تنها یک پسر داشت که حالا تمام بار مراسم روی دوشش بود. باید آمبولانس، خرید قبر، چاپ اعلامیه، ناهار ظهر میهمان‌ها و ده‌ها کار دیگر را رسیدگی می‌کرد و تنها کسی که کمتر سر بالین مادر بود همان پسر بود. سر مزارش همه چیز آرام بود. عده‌ای از آشنایان و اقوام نزدیک آمده بودند برای عرض تسلیت. آنجا به خودم گفتم بچه زیاد داشتن چه خوب است. تازه به حرف مادرم رسیدم که آدم گریه کن می‌خواهد. دلم به حال غربتم سوخت. به اینکه روزی نوبت من می‌شود و به‌اندازه همان زن غریب خواهم مرد.» 
قصه همینقدر تلخ است. ولی نه فقط برای مردن. آنها که تک‌فرزند هستند یا اصلاً فرزندی ندارند، نمی‌دانند چه روز‌هایی در انتظارشان است. فرض کنید شما بیمار هستید و باید توی بیمارستان چند روزی بمانید، تنها فرزند شما چطور می‌تواند تنهایی دوام بیاورد؟ فرض کنید تنها فرزندتان عروس یا داماد شده و آن همه هزینه کرده تا شبی به‌یادماندنی در خاطرشان ثبت کنند. ولی با کدام خواهر یا برادر؟ وقتی چند سال بعد عروس‌ها و داماد‌ها هر دو تک‌فرزند هستند، یعنی خاله و عمه و دایی و زن‌عمو هم ندارند. یعنی به‌زودی باید شاهد حضور مؤسسه‌هایی باشیم که غیر از مراسم سوگ، برای تولد و عروسی هم خانواده صوری می‌فرستند. فرقش این است که این بار به‌جای گریه الکی کل می‌کشند و شاید تنی هم بلرزانند. 
داشتم با دوستی درباره آینده حرف می‌زدم و اینکه چقدر می‌تواند غمخوار باشد. پوزخندی زد و گفت: «غمخوار آدم پول است. توی این دوره زمونه همه چیز پول است. وقتی پیر یا میانسال شدی کافی است پول داشته باشی. آن‌وقت بهترین پرستار‌ها در اختیارت هستند. می‌توانی به خانه سالمندان بروی و ازخدمات خصوصی به بهترین شکل استفاده کنی. می‌توانی مدام سفر بروی و کمتر توی تنهایی خودت بمانی که فکر و خیال از پا درت بیاورد. حتی پول برایت اعتبار می‌آورد و کلی دوست دور وبرت جمع می‌کند که از خانواده هم دلسوزترند.»
تفکر ترسناکی است که در حال گسترش است و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی هم به شیوع آن دامن می‌زند. وقتی هر روز صفحه گوشی را با خبر خیانت همسر‌ها شروع می‌کنی، وقتی هر روز یک پزشک مجازی از راه می‌رسد و خوردن یک خوراکی را ممنوع می‌کند، وقتی هر روز به تو القا می‌شود که زمین جای خطرناکی برای زندگی است و ما حق نداریم یک موجود بی‌گناه را به آن بکشانیم، وقتی هر روز از هوای آلوده، غذای آلوده، کمبود دارو، گرانی اقلام و حتی مشکل مسکن برای خانواده‌ها حرف می‌زنند، چطور می‌توان در مقابل این حجم از داده‌های ذهنی دوام آورد و مغلوب نشد؟
سوشال‌مدیا خطرناک‌ترین دشمن فرزندآوری است. زندگی در دنیای پرهیاهو جذاب و رنگارنگ، اما غیرواقعی سوشال مدیا، می‌تواند بلای جان جامعه شود. همانطور که حالا هم خیلی از همسران سرش دعوا دارند و حتی پرونده‌های طلاق هم در این حوزه روبه افزایش است. توی دنیای جدید گوشی فقط یک ابزار تماس نیست. ورود به یک دنیای بزرگ با داده‌های سرسام‌آور است که هر روز ترس و وحشت بیشتری به مخاطبانش القا می‌کند. روزگاری پدر‌های خانواده روزی یک‌بار اخبار را نگاه می‌کردند و از احوال کشور و جهان مطلع می‌شدند. حالا، اما سرعت انتشار خبر به کسری از دقیقه رسیده و مدام احوال جهان در حال رصدشدن است. اگر شما هر روز یک جای جهان سیل یک جای دیگرش زلزله یک جا کودک‌کشی یک جا دزدی، آدم ربایی، قتل و... باشد، حاضری یکی دیگر را به این دنیای پر وحشت و ناامن بیاوری؟ قطعاً نه. 
ولی این حوادث تمام طول تاریخ بوده و باز هم تکرار خواهد شد. تنها فرقی که کرده دایره وسعت انتشار است. ترس‌های واهی که به والدین جوان القا می‌شود و آنها را از قراردادن در این مسیر پرچالش، اما شیرین منصرف می‌کند. 
بلای دیگری که سرمان آمده حس کمال‌گرایی است و اینکه بچه اگر بیاید دست و پای ما بسته می‌شود. پس باید خوب بگردیم و بچرخیم و درس و کارمان را مهیا کنیم، در نهایت هم یک بچه بیاوریم. 
به نظر می‌رسد دولت باوجود تمام فرصت‌هایی که برای بارداری و فرزندآوری در پیش گرفته، هنوز نتوانسته است یخ این تصمیم مهم را برای خانواده‌های جوان بشکند. به‌جای دادن امتیاز ماشین یا وام باید اول ذهن‌ها را آماده کرد. باید برای اهمیت خانواده قدم‌های محکم‌تری برداشت. رقیب اصلی شما در تشویق، دنیای سوشال‌مدیاست و اگر شما نتوانید آنها را برای فرزندآوری قانع کنید آنها حتماً خواهند توانست. با مصوبه و تصویب چند طرح و هر هفته گزارش از وضعیت مادران شاغل و... نمی‌توان امید به بهبود نگرش‌ها داشت. ما بیش از اینکه محتاج عمل باشیم نیازمند نگرش صحیح نسبت به فرزندآوری هستیم. باید زیرساخت‌ها و سنت‌های غلط را ترمیم کنیم. باید ترس‌های بی‌جا را از جوان‌ها دور کنیم تا اول‌ازهمه به‌جای روابط آزاد و ازدواج‌های سفیدِ رو به گسترش، شیرینی زندگی مشترک زیر زبان‌شان مزه کرده و تن به انتخاب شریک عاطفی بدهند. آن‌هم برای یک عمر نه تا وقتی دلش را بزند، بدون تعهد همه چیز را رها کند. 
رسم‌ورسوم و خرج‌تراشی‌های بیهوده حاصل از چشم و هم چشمی، بلای جان خانواده‌ها شده که یا ازدواج را به تأخیر می‌اندازند یا فرزند آوردن را. 
بیایید از خودمان شروع کنیم. حرف‌زدن همیشه راحت‌ترین کار است. فرض کنید همین حالا برای دخترتان خواستگار آمده، آیا حاضرید مهریه سنگین نگیرید؟ عروسی آن‌چنانی و بریزوبپاش‌های مرسوم نخواهید و به‌جای آن کمک‌شان کنید زودتر سرخانه زندگی‌شان بروند؟
شما حاضری به آنچه عروس به عنوان جهیزیه خانه پسرت می‌آورد قانع باشی و اجازه دهی بدون ترس و واهمه بروند سرزندگی؟ شما مادر و پدر عزیز آیا حاضرید نقطه امن بچه‌ها باشید و قوت قلب بدهید که وقتی فرزند آوردند تنها نیستند و می‌توانند روی کمک شما حساب کنند؟ برایتان مقدور است تا وقتی زندگی‌شان به یک نقطه مالی ثابت برسد، آنها را حمایت کنید؟
شاید تصمیم به ازدواج یا فرزندآوری یک تصمیم فردی برای دختر و پسر‌ها باشد، ولی در واقعیت یک تصمیم بزرگ اجتماعی است. همه در آن سهیم هستند. خوب و بدش هم می‌نویسند به‌پای همه!

برچسب ها: شهرداری ، آمبولانس ، گل
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار