جوان آنلاین: این بار نه برای بهبود خدمات، نه برای ارتقای فناوری، نه حتی برای افزایش بهرهوری، بلکه برای صرفهجویی درمصرف برق، ساعت کاری بانکها تغییر کرد. براساس اطلاعیه شورای هماهنگی بانکها از امروز شعب بانکی در سراسر کشور از ساعت ۶:۳۰ تا ۱۳ میزبان مردم خواهند بود، اما مردم میپرسند: «ساعت را جلو بیاوریم یا عقب ببریم، چه فرقی میکند وقتی سیستمهای بانکی در عمل راه به جایی نمیبرند؟» در روزهایی که دستگاههای خودپرداز هر روز یکبار پیام «سرویسدهی ممکن نیست» نشان میدهند، وقتی اپلیکیشنهای بانکی با هر بار بهروزرسانی کندتر میشوند، وقتی بانکها برای صدور یک کارت یا تأیید یک تسهیلات ساده هفتهها وقت میخواهند، آیا صرف زودتر باز شدن بانکها مشکلی از مردم حل میکند؟
با ابلاغیه شورای هماهنگی بانکها، از امروز ساعت کاری شعب بانکها از ۶:۳۰ تا ۱۳ اعلام شده است. این تصمیم در راستای صرفهجویی در مصرف انرژی گرفته شده، اما در کنار آن، بار دیگر بحثهای همیشگی درباره کارکرد واقعی بانکها در اقتصاد کشورمان، تعدد، ازدحامهای بیدلیل و شکاف بزرگ بین خدمات بانکی و نیاز مردم داغ شده است.
شعب زیاد، خدمات کم
یکی از انتقادات همیشگی به ساختار بانکی کشورمان، تعدد بیمنطق شعب بانکهاست. کافی است در یک خیابان ۵۰۰متری در مرکز شهر قدم بزنید تا با شش تا هشت شعبه از بانکهای مختلف مواجه شوید؛ بانکهایی که هر کدام برای خود ساختمان چندطبقه، نیروی انسانی زیاد، قبض برق، آب و هزینه نگهداری دارند. کارشناسان سالهاست هشدار میدهند این تراکم ناکارآمد بانکی، نهتنها هزینههای مالی را بالا برده، بلکه خدمات را نیز پراکنده و کند کرده است. در حالی که در بسیاری از کشورها، با ادغام شعب و تمرکز بر بانکداری دیجیتال، بهرهوری افزایش یافته، ما هنوز درگیر «مکانیابی» شعبهها هستیم.
از صف تا سردرگمی
در برخی روزها، مردم برای گرفتن نوبت ساده بانکی باید نیم ساعت زودتر در صف بایستند. سیستم نوبتدهی آنلاین اغلب کار نمیکند. کارمندان پشت پیشخوان، بعضاً خودشان هم نمیدانند مدارک لازم برای یک کار ساده چیست. در بسیاری از شعب، همچنان پرینترها از کار میافتند و پوشههای زردرنگ در کمدها بایگانی میشوند. تغییر ساعت کاری، بدون تغییر ساختار خدمات، تنها جابهجایی زمان برای تجربه یک آشفتگی همیشگی است.
یکی از استدلالهای اصلی مسئولان برای کاهش ساعات کاری، تأکید بر خدمات غیرحضوری و «بانکداری دیجیتال» است، اما واقعیت این است که آنچه امروز در اغلب بانکهای کشور ارائه میشود، چیزی بین یک اپلیکیشن ناتمام و یک سایت کند و گمراهکننده است. درحالیکه مردم در کشورهای دیگر با یک اپ موبایلی در کمتر از پنج دقیقه حساب باز میکنند یا وام میگیرند، در ایرانمان، غالباً هنوز برای افتتاح یک حساب ساده نیاز به امضاهای کاغذی، ارائه حضوری چند برگ مدرک و تأییدیه از رئیس شعبه داریم.
نقش بانکها در اقتصاد، سؤال بیپاسخ
سؤال بنیادینتری هم وجود دارد: اصلاً بانکها در اقتصاد ایران چه کارهاند؟ آنها قرار بود واسطهای باشند برای تجمیع منابع و هدایت آن به سمت تولید، اشتغال و توسعه، اما آنچه میبینیم، بیش از آنکه تأمین مالی بنگاهها و صنایع مولد باشد، جریان پیچیدهای از سپردهگذاری، وامهای مصرفی و جابهجایی پولهای بیثمر است.
بانکهای به اصطلاح خصوصی هم که روزی با شعار رقابت و چابکسازی پا به میدان گذاشتند، امروز نهتنها تفاوت جدی با بانکهای دولتی ندارند، بلکه در بسیاری موارد با عملکرد شبهرانتی و بنگاهداری پرحاشیه، خود به یکی از بحرانهای ساختاری اقتصاد تبدیل شدهاند.
مردم، درگیر بانک یا رهاشده؟
از وامهای بیپایان با ضمانتهای دستنیافتنی گرفته تا سودهای متغیر، کارمزدهای مبهم و روندهای طولانی، همه و همه باعث شدهاند مردم احساس کنند بیشتر «اسیر نظام بانکی» هستند تا «مشتری آن». کافی است بخواهید یک وام ۵۰میلیون تومانی بگیرید. چرخیدن بین فرمها، تأییدیهها، مدارک شغلی، ضامنهای رسمی و صبر اجباری، آنقدر نفسگیر است که گاه منصرف میشوید. اگر هم موفق شدید، بازپرداخت با سود بالا و اقساط متورم، دست آخر بخش زیادی از درآمدتان را خواهد بلعید.
بانک به جای پشتیبان تولید، مانع آن شده!
بسیاری از کارآفرینان کوچک و متوسط کشور میگویند بانکها نهتنها کمککار آنها نیستند، بلکه بزرگترین مانع رشدشان شدهاند.
بوروکراسی خفهکننده، نبود تسهیلات واقعی، نرخهای سود بالا و فقدان همراهی در زمان بحران، باعث شده است بسیاری از کسبوکارها عطای تسهیلات بانکی را به لقایش ببخشند.
جالب آنکه برخی بانکها همزمان که به تولیدکنندگان وام نمیدهند، خودشان در نقش تاجر، برجساز و حتی مالک مجتمع تجاری وارد میشوند، این یعنی بانکداری از مسیر توسعه، منحرف شده و به سودآوری غیراقتصادی رسیده است.
راهحل چیست؟
کارشناسان برای حل این بحران، چند راهکار اساسی پیشنهاد دادهاند:
۱. ادغام و کاهش تعداد شعب در مناطق پرتراکم
۲. سرمایهگذاری واقعی در بانکداری دیجیتال و حذف فرایندهای حضوری
۳. شفافسازی کارمزدها، فرایندها و الزامات دریافت خدمات
۴. بازتعریف نقش بانکها در نظام تولید و توسعه کشور
۵. ممنوعیت بنگاهداری و فعالیتهای غیرتخصصی بانکها
اگر این اصلاحات صورت نگیرد، نظام بانکی همچنان به چاه عمیقی از بیاعتمادی، اتلاف منابع و نارضایتی عمومی فرو میرود، حتی اگر ساعت کاریاش از نیمهشب آغاز شود.
سخن پایانی
تغییر ساعت کاری بانکها شاید برای مصارف انرژی مفید باشد، اما دردی از مردم دوا نمیکند، اگر کیفیت خدمات و ساختار عملکردی آنها تغییر نکند. مردم به بانکی نیاز دارند که پاسخگو، هوشمند، ساده، دقیق و مؤثر باشد؛ بانکی که نه زمان بگیرد و نه صبر بسوزاند؛ بانکی که خدمت بدهد، نه اینکه فقط ساعت کاریاش را تغییر دهد.