کد خبر: 1295819
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۳

جوان آنلاین: کانال تلگرامی تحلیل و پژوهش جنگ‌های ترکیبی در مطلبی پیرامون روابط چین و هند نوشت:

اگرچه روابط چین و آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین مسئله ژئوپلیتیکی قرن ۲۱ شناخته می‌شود، اما رقابت میان چین و هند، دو کشور پرجمعیت و در حال رشد آسیا، می‌تواند تأثیر عمیق‌تری بر آینده نظم جهانی داشته باشد.

چین دومین اقتصاد جهان و هند پنجمین اقتصاد بزرگ است که به‌زودی به رتبه سوم خواهد رسید. با اینکه اهمیت این دو قدرت نوظهور بر کسی پوشیده نیست، اما روابط میان آنها – فراتر از درگیری‌های مرزی شناخته‌شده – درک چندانی در سطح جهانی ندارد.

گرچه درگیری مرزی سال ۲۰۲۰ و توافق مرزی سال ۲۰۲۴ توجه‌ها را به مسئله‌ی مرز جلب کرده، اما واقعیت این است که اختلافات آنها ریشه در یک رقابت ژئوپلیتیکی عمیق‌تر دارند. چین و هند هر دو خود را «کشور‌های تمدنی» می‌دانند و بر سر جایگاه، قدرت و رهبری در نظم نوین جهانی با یکدیگر رقابت دارند.

مسائل اصلی اختلاف

حاکمیت و جایگاه: مناقشه درباره تبت (برای چین) و کشمیر (برای هند) به مسئله مرز گره خورده است. چین از به‌رسمیت شناختن هند به‌عنوان هم‌تراز خود خودداری می‌کند و همین امر موجب بی‌اعتمادی عمیق میان دو کشور شده است.

نگاه متفاوت به جهان: در حالی که هند خواهان نظم جهانی چندقطبی و دوستانه‌تر است، چین به دنبال تقویت نفوذ خود است – گاه حتی از طریق سازمان‌هایی نظیر بریکس.

وابستگی اقتصادی متقابل: برخلاف برخی روایت‌های غربی، هند هنوز به شدت به واردات مواد اولیه و قطعات از چین وابسته است؛ به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند داروسازی و انرژی‌های تجدیدپذیر.

نقاط مشترک پنهان

با وجود اختلافات، دو کشور دیدگاه‌هایی مشترک نیز دارند: نگاه غیرارزشی به روابط بین‌الملل، تأکید بر حاکمیت ملی، و دفاع از حق توسعه اقتصادی حتی در برابر الزامات محیط‌زیستی. این نقاط مشترک می‌توانند از تبدیل شدن هند به یک متحد تمام‌عیار غرب در برابر چین جلوگیری کنند.

در نهایت، اگر غرب به‌ویژه ایالات متحده، به دنبال همکاری مؤثر با هند برای موازنه با چین است، باید دید واقع‌گرایانه‌تری نسبت به ظرفیت‌ها، محدودیت‌ها و ترجیحات سیاست خارجی هند داشته باشد.

مناقشه مرزی چین و هند؛ از درگیری تا مصالحه نسبی

روابط میان چین و هند از زمان استقلال این دو کشور در اواخر دهه ۱۹۴۰، در نوسان میان همکاری، رقابت و رویارویی بوده است. دهه ۱۹۵۰ شاهد همگرایی موقت این دو کشور با شعار «هندی-چینی برادرند» و امضای اصول پنج‌گانه هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بود. اما این روابط در سال ۱۹۶۲ به جنگ مرزی کوتاه و تلخی ختم شد که هند در آن شکست خورد.

بازسازی رابطه و نقطه عطف دره گالوان

پس از دهه‌ها تیرگی، سفر راجیو گاندی به پکن در ۱۹۸۸ منجر به بهبود نسبی روابط و توافق‌هایی برای کنترل تنش‌های مرزی شد. اما درگیری مرگبار دره گالوان در ۲۰۲۰ – شدیدترین تنش نظامی از سال ۱۹۷۵ – این روند را معکوس کرد. این برخورد، پایه‌های توافقات قبلی را فرو ریخت و نشان داد که روابط دو کشور از مدت‌ها پیش در مسیر افول قرار گرفته بود.

افزایش ملی‌گرایی و سیاست خارجی تهاجمی در هر دو کشور، به‌ویژه پس از قدرت‌گیری رهبران مقتدر مانند شی جین‌پینگ و نارندرا مودی، از عوامل تشدید این تنش‌ها بودند. همچنین، نزدیکی هند به آمریکا (به‌ویژه پس از توافق هسته‌ای ۲۰۰۸) باعث شد چین به روابط با هند از منظر رقابت با واشنگتن بنگرد.

توافق مرزی ۲۰۲۴؛ مصالحه‌ای موقت

در پی انتخاب مجدد مودی در سال ۲۰۲۴، تلاش‌هایی برای عادی‌سازی روابط آغاز شد و در اکتبر ۲۰۲۴ توافقی مرزی حاصل گردید. این توافق تحت تأثیر نشست بریکس و تلاش‌های روسیه برای حفظ انسجام در گروه بود. از سوی دیگر، چین به دنبال کاهش تنش‌ها برای مدیریت بهتر روابط خود با آمریکا و غرب بود؛ هند نیز به‌دلیل وابستگی صنعتی به چین و برخی تنش‌هایش با غرب، نیاز به حفظ کانال‌های ارتباطی با پکن را حس می‌کرد.

با این حال، توافق مرزی تنها بخشی از مشکل را حل کرد. حضور گسترده نظامی در مرز، بی‌اعتمادی ریشه‌دار، و مناقشاتی همچون مسئله آب یا مناطق مورد ادعا در ایالت آروناچال پرادش، همچنان باقی‌ست. هیچ‌یک از دو کشور از ادعا‌های سرزمینی خود عقب‌نشینی نکرده‌اند.

چشم‌انداز آینده؛ صلح پایدار یا درگیری احتمالی؟

برای حل پایدار بحران، دو طرف نیازمند توافقی جامع و چندوجهی هستند که شامل امتیازاتی در حوزه‌های ژئوپلیتیک و اقتصادی نیز بشود. در حال حاضر، خطر جنگی تمام‌عیار اندک است، اما احتمال درگیری‌های مرزی آینده کاملاً منتفی نیست. عبور از خطوط قرمز متقابل – مانند حمایت مستقیم چین از پاکستان یا همراهی نظامی هند با آمریکا در موضوعاتی، چون تایوان – می‌تواند شرایط را به سرعت وخیم کند.

چگونه روابط چین و هند نظم آسیا و جهان را شکل خواهد داد؟

عوامل اصلی تنش‌های دوجانبه بین هند و چین چه چیز‌هایی هستند؟

۱. مسائل حاکمیتی و تمامیت ارضی

مهم‌ترین ریشه‌های تنش میان چین و هند، درک هر کشور از تهدید نسبت به حاکمیت و جایگاه بین‌المللی‌اش توسط طرف مقابل است. از دید هند، خاطره‌ی تلخ جنگ ۱۹۶۲ و مسئله‌ی تبت (به‌ویژه اقامت دالایی لاما در هند) منبع بی‌اعتمادی است. در مقابل، چین، هند را به‌عنوان مهره‌ای از غرب (به‌خصوص آمریکا) می‌بیند و نگران استفاده‌ی استراتژیک هند از مسئله‌ی تبت علیه خود است.

در مورد کشمیر نیز، چین از طریق روابط نزدیک با پاکستان و پروژه‌ی کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) وارد مناقشه شده که منجر به حساسیت هند شده است. هند با عدم حمایت از ابتکار «یک کمربند-یک راه» چین، موضع مخالفت خود را نشان داده است.

۲. ناهم‌ترازی جایگاه (Asymmetry of Status)

تفاوت در جایگاه واقعی و ادراک‌شده نیز به تنش‌ها دامن می‌زند:

ناهم‌ترازی مادی: اقتصاد چین حدود ۵ برابر بزرگ‌تر از اقتصاد هند است و این برتری در بودجه‌ی دفاعی و نفوذ جهانی نیز دیده می‌شود.

ناهم‌ترازی ادراکی: چین هند را هم‌رده‌ی خود نمی‌داند و اغلب آن را پیرو آمریکا تصور می‌کند، در حالی‌که هند خود را یک قدرت مستقل و قطب تأثیرگذار جهانی می‌بیند. این تفاوت در درک متقابل، باعث شکل‌گیری «معضل امنیتی» میان دو کشور شده است.

۳. وابستگی اقتصادی و تضاد منافع

رابطه‌ی اقتصادی چین و هند، ترکیبی از وابستگی و رقابت است:

نارضایتی هند از کسری تجاری: صادرات چین به هند بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار و صادرات هند به چین تنها ۱۵ میلیارد دلار است.

تحقیقات ضد دامپینگ: هند بیشترین تعداد شکایت‌های ضد دامپینگ را علیه چین مطرح کرده است.

نیاز هند به زنجیره تأمین چین: در بخش‌هایی مانند داروسازی، انرژی‌های تجدیدپذیر و تولید، وابستگی هند به چین همچنان بالا است.

گرایش تجار هندی به همکاری: شرکت‌هایی مانند Reliance، JSW و Bhagwati با شرکای چینی همکاری‌های تازه‌ای آغاز کرده‌اند، البته با محدودیت‌هایی در سهام‌داری و کنترل فناوری.

در مجموع، گرچه روابط اقتصادی ممکن است مانعی برای درگیری تمام‌عیار باشد، اما آن را به‌هیچ‌وجه به‌طور کامل منتفی نمی‌کند.

نقطه تلاقی رابطه چین و هند با غرب کجاست؟

۱. نگاه غرب به هند در پرتو رقابت با چین

سیاست‌های ایالات متحده نسبت به هند تا حد زیادی تحت تأثیر دیدگاه این کشور به چین قرار دارد.

آمریکا هند را به‌عنوان «سد دفاعی» در برابر چین می‌بیند و این دیدگاه به تقویت همکاری‌ها انجامیده، به‌ویژه پس از تنش‌های مرزی ۲۰۲۰.

۲. همکاری‌های امنیتی و فناورانه هند با غرب

هند مشارکت خود را در ابتکاراتی مانند «چهارجانبه امنیتی» (Quad)، «مشارکت امنیت مواد معدنی»، و «پیمان آرتمیس» تقویت کرده است.

با این حال، وابستگی هند به زنجیره تأمین چین (مثلاً در زمینه پنل‌های خورشیدی) مانعی بالقوه برای تعمیق همکاری‌هاست.

۳. چالش‌های ناشی از سیاست خارجی مستقل هند

پایبندی هند به «خودمختاری راهبردی» باعث می‌شود از مشارکت در اتحاد‌های نظامی رسمی به رهبری آمریکا پرهیز کند.

این امر موجب عدم قطعیت در مورد واکنش هند در صورت بروز درگیری چین و آمریکا (مثلاً بر سر تایوان) می‌شود.

۴. عدم اعتماد و شکاف‌های ایدئولوژیک

در میان نخبگان سیاست خارجی هند، بدبینی نسبت به اهداف واقعی آمریکا و غرب وجود دارد.

نگرانی‌هایی مانند وضعیت دموکراسی در هند، سرمایه‌داری رفاقتی، و اتهامات ترور‌های فرامرزی، به روابط دوجانبه آسیب زده‌اند.

برخی معتقدند که غرب در صدد «پایین نگه داشتن» هند است و حتی تهدید اصلی هند را نه چین، بلکه غرب می‌دانند.

۵. رویکرد‌های متفاوت اروپا و بریتانیا

برخلاف آمریکا، اروپا چین را به‌شکل کمتر تقابلی می‌بیند، اما همچنان به دنبال تقویت روابط با هند برای متنوع‌سازی زنجیره تأمین خود هستند.

بریتانیا نیز در حال بازتعریف روابط خود با هر دو کشور است و هند را در چارچوب مشارکت راهبردی جامع (CSP) مهم تلقی می‌کند، به‌ویژه در منطقه اقیانوس هند.

۶. اشتراکات تمدنی چین و هند و اثر آن بر روابط با غرب

هر دو کشور خود را «دولت-تمدن» می‌دانند و در مواردی به نظم بین‌المللی لیبرال بی‌اعتمادند.

اما برخلاف چین، هند دیدگاه ضدغربی ندارد و تمایل دارد دیدگاهی «غیربر غربی، ولی نه ضدغربی» ارائه دهد.

غرب باید از این تمایز استفاده کند تا از تبدیل شدن نهاد‌هایی مانند BRICS به ابزار سیاست ضدغربی چین جلوگیری کند.

در نهایت، غرب به‌ویژه ایالات متحده باید با درک دقیق‌تری از پیچیدگی‌ها و ظرایف رابطه چین–هند، سیاست‌های خود را طراحی کند. حمایت هدفمند از هند در کاهش وابستگی به چین و احترام به استقلال راهبردی‌اش می‌تواند به شکل‌گیری یک مشارکت پایدارتر کمک کند.

«روابط چین و هند در نظم جهانی در حال گذار»

بخش ششم و پایانی مقاله نقش روابط چین و هند را در نظم نوین جهانی تحلیل می‌کند و پیامد‌های آن را برای غرب و نظم بین‌المللی ترسیم می‌نماید. مهم‌ترین نکات این بخش عبارت‌اند از:

۱. اهمیت استراتژیک رابطه چین–هند در قرن ۲۱

در حالی‌که بسیاری رابطه چین–آمریکا را مهم‌ترین رقابت ژئوپلیتیکی قرن می‌دانند، رابطه چین–هند ممکن است در بلندمدت اهمیت بیشتری پیدا کند.

این دو کشور تقریباً ۴۰٪ جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و تا سال ۲۰۵۰، تخمین زده می‌شود که حدود یک‌سوم تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص دهند.

۲. ادراک متقابل و چالش‌های ساختاری

برداشت‌های نابرابر از یکدیگر یکی از موانع اصلی روابط دوجانبه است:

هند از اینکه چین آن را به‌عنوان یک هم‌سطح در نظر نمی‌گیرد ناخشنود است.

چین نیز هند را همچنان به‌عنوان «مهره‌ای در بازی غرب» می‌بیند.

توافق مرزی سال ۲۰۲۴ احتمال درگیری گسترده را کاهش داده، اما به‌دلیل نبود اعتماد، چشم‌انداز مصالحه بلندمدت همچنان ضعیف است.

۳. نقش در نظم جهانی چندقطبی

هر دو کشور به‌دنبال ایفای نقش رهبری در «جهان جنوب» (Global South) و ساختن نظم چندقطبی هستند، ولی با رویکرد‌های متفاوت:

هند بر دموکراسی و نگاه «غیربر غربی، ولی نه ضدغربی» تأکید دارد.

چین از منابع مالی و ابتکارات جهانی خود (مانند «ابتکار تمدنی جهانی») برای بازسازی نظم جهانی به نفع خود استفاده می‌کند.

۴. چالش‌ها و فرصت‌ها برای غرب

غرب برای بهره‌برداری از مشارکت هند، باید درک عمیق‌تری از پیچیدگی‌های رابطه چین–هند داشته باشد.

حمایت از هند برای کاهش وابستگی اقتصادی به چین – به‌ویژه در فناوری‌های حیاتی – ضروری است.

با این حال، پایبندی هند به خودمختاری راهبردی موجب محدودیت در مشارکت کامل با غرب در حوزه‌هایی مانند انتقال فناوری‌های حساس، تولید مشترک تجهیزات پیشرفته، و تبادل اطلاعات و امنیت سایبری خواهد شد.

اگر غرب می‌خواهد هند را به‌عنوان یک موازنه‌گر واقعی در برابر چین ببیند، باید انتظارات واقع‌گرایانه‌تری اتخاذ کرده و مرز‌های همکاری را با توجه به استقلال سیاسی هند بشناسد و بپذیرد.

برچسب ها: چین ، هند ، آسیا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار