جوان آنلاین: پس از اتفاقات حساس و ابهامآمیز در کشور، همواره دشمنان ایران چه در داخل و چه در خارج دست به کار میشوند تا آن را دستمایه جبهه جنگ علیه امنیت روانی کشور کنند.
یکی از راهبردهای اصلی امریکا و غرب برای تضعیف اقتدار کشور، ایجاد ناامنی روانی و در نهایت آشوب و ناآرامی در جامعه است. اکنون هم اقدامات ضدایرانی و لفاظیهای ترامپ در جریان است و در قالب تهدیدات نظامی و فشارهای همهجانبه به ایران قرار گرفته است. در این راستا، رسانههای وابسته به غرب که محمل اصلی عملیات روانی علیه ایران هستند، به طور ممتدی در این گود قرار دارند. آنها با دستکاری اطلاعات و انتقال اخبار گزینش شده و جعلی به مخاطبان به منظور تأثیر بر علائق، افکار و نهایتاً رفتار آنها در جهت تأمین منافع و اهداف کاخ سفید و شرکای سیاسیاش گام برمیدارند. در حادثه انفجار کانتینرهای بندرعباس هم این رسانهها به خط شدهاند تا با وارد کردن خبرهای جعلی و تحلیلهای غلط، موجی از ابهامات را وارد اذهان عمومی کنند. به طور مثال نیویورکتایمز منشأ انفجارهای بندرعباس را بیاحتیاطی در حمل و نگهداری سوخت جامد موشکهای بالستیک عنوان کرد و آسوشیتدپرس نیز به نقل از شرکت امنیت دریایی «امبری» گزارش داد که بیاحتیاطی در نگهداری محمولههای سوخت جامد موشکهای بالستیکی علت انفجارهای بندرعباس بوده است.
رسانههای عبریزبان نیز کوشش بیحاصلی برای ایجاد شباهت میان حادثه بندرعباس و انفجار بیروت انجام دادند تا با مقصر جلوه دادن نهادهای نظامی، بستری برای افزایش فشارهای سیاسی داخلی علیه نظام جمهوری اسلامی فراهم کنند چراکه آن زمان، عملیات رسانهای روانی رژیمصهیونیستی و بازوهای رسانهای غربی آن سبب شد شرایط داخلی لبنان به سمت التهاب و تظاهرات خیابانی برود؛ موضوعی که واکنش سفیر ایران در لبنان را برانگیخت. وی در این زمینه نوشت: انفجار بندرعباس بسیار کوچکتر از انفجار بندر بیروت است و قابل مقایسه با آن نیست.
عناصر داخلی مخل آرامش
در این میان، برخی سودجویان مستقر در رسانههای داخلی هم دست به کار میشوند تا از فضای ایجاد شده، بهرهکشی سیاسی و منافع جناحی خود را تأمین کنند. آنها که ید طولانی در بیثباتی کشور دارند و در تولید روایتهای همسو با رسانههای معاند در فتنه سال ۱۴۰۱ پیشقدم بودند، پس از حادثه بندرعباس دوباره به میدان آمدند تا با جنجالآفرینی، ابهامزایی و بزرگنمایی تأثیر ماجرا روی مسائل مهم کشور، ابعاد امنیتی آن را بالا ببرند. چنانچه برخی مانند روزنامه سازندگی تحت عنوان «ایست قلبی تجارت» تلاش میکنند این حادثه را ضربه محکم و کارا به اقتصاد کشور معرفی کنند، این در حالی است که به طور رسمی اعلام شده انجام تشریفات گمرکی خروج ترانزیت خارجی، صادرات و واردات در گمرک شهید رجایی بندرعباس مجدداً آغاز شده است.
فعالان مجازی و کانالهای خبری داخلی هم ضلع تشدیدکننده عملیات روانی دشمن هستند. در حال حاضر برخی این گزاره را فعال کردهاند که سود خرابکاری در بندرعباس به نفع به اصطلاح کاسبان تحریم است، از این رو انگشت اتهام را به سوی نظام گرفتند.
در این بین، اما برخی رسانهها و صاحبنظران که گمان میکنند ارائه «تحلیل اولیه» سهم بزرگی در بُرد آنها دارد، احتمالات نامطمئن خود را به سرعت وارد فضای جامعه میکنند. این تحلیلهای گمراهکننده که فاقد هر گونه پشتوانه اطلاعاتی است، سبب برافروختگی امنیتی در جامعه میشود و زمینه ورود هر نوع شایعه را فراهم میکند، بنابراین در کنار اطلاعات جعلی که به طور عمدی تلاش میکند جامعه را روانپریش کند، برخی اظهارنظرهای خودسرانه و کاملاً فردی هم به بحران روانی دامن میزنند و، چون دو لبه قیچی آرامش کشور را خدشه دار میکنند، همچنین اطلاعرسانی ناشیانه و غیرحرفهای میتواند تهدیدی جدی برای آرامش افکار عمومی باشد. بهعنوان نمونه، یک سایت خبری با انتشار عناوین هشداردهندهای مانند «لحظات حمله هوایی شبانه به آتش بندر شهید رجایی» که با هدف پوشش عملیات اطفای حریق از طریق هواپیما منتشر شد، به جای روشنگری باعث ایجاد نگرانی و ترس از حمله خارجی در میان مخاطبان شد.
جای خالی مدیریت بحران
هنگام رویداد چنین اتفاقاتی، اطلاعرسانی دقیق و بموقع که بتواند تمام ابهامات یا حداقل بخش اعظم آن را پوشش دهد و افکار عمومی را اقناع کند، ضرورت دارد چراکه فرصت ایجاد شبهات و شایعات را از دشمنان سلب میکند، اما اگر اطلاعرسانی با تأخیر همراه باشد، سبب رواج هزاران گمانهزنی غلط در جامعه میشود و امکان ورود دادههای دروغین و جعلی را مهیا میکند.
علاوه بر آن، اطلاعات و اخباری که با تأخیر ارائه شود، اعتبار خود را از دست میدهد و احتمال دستکاری را در آن بیشتر میکند. در گام بعدی، هنگامی که در جامعه سؤالات و ابهامات زیادی به دلیل همهگیری اخبار عمدی ساختگی از سوی رسانههای معاند یا ارائه تحلیلهای نامطمئن داخلی مطرح میشود، مسئولان و متصدیان دچار چالش اطلاعاتی میشوند و باید به دنبال پاسخدادن به همه ابهامات باشند، بنابراین باید هزینههای گزاف مادی و معنوی را تحمل کنند. این موضوع، جامعه را درگیر دوگانههای معارض اطلاعات
نادرست- درست میکند و اعتبار اخبار منتشره از سوی مسئولان را کاهش میدهد که در نهایت به فاجعه اعتمادسازی منجر میشود، به همین دلایل، مراجع رسانهای و اطلاعرسانی باید گوی سبقت را از رسانههای معاند داخلی و خارجی بربایند و مجال انتشار دادههای امنیتزدا و ساختگی را به آنها ندهند. با وجود آنکه بسیاری از افراد دغدغهمند به طور هوشمندانهای راجع به این مسائل هشدار میدهند، اما به نظر میرسد همچنان فاصله زیادی با رسانه حرفهای که منبع اطلاعرسانی محسوب شود، وجود دارد.