جوان آنلاین: اسدالله علم از مقتدرترین و با نفوذترین رجال دوران پهلوی دوم بود که مناصبی مانند فرمانداری سیستان و بلوچستان، وزارت کشاورزی، کار و کشور در دولتهای مختلف و نخستوزیری را برعهده داشت. اوج قدرت او در دوران ۱۱ ساله وزارت دربار بود که در این زمان به نفوذ کمنظیری بر محمدرضا پهلوی دست یافت. خاندان او طی سالیان متمادی از خانها و فئودالهای شرق ایران بودند و از زمان حضور انگلیسیها در هندوستان، روابط حسنهای با آنان داشتند. شوکتالملک پدر اسدالله علم مورد اعتماد رضاخان بود و این زمینه را برای رشد اسدالله جوان فراهم میکرد. ازدواج با خاندان قوامالملک شیرازی از سر سپردگان استعمار انگلیس، باعث شد علم با درباریان در ارتباط باشد و به تدریج مورد توجه پهلوی دوم قرار بگیرد. او در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از مهرههای مهم نهاد سلطنت در داخل کشور بود. مقال پی آمده به بررسی گوشهای از اقدامات او در این زمان پرداخته است؛ امید که برای تاریخپژوهان مفید آید.
تبعید به بیرجند
امیراسدالله خان علم پس از سقوط کابینه حاجیعلی رزمآرا از سوی پهلوی دوم به سرپرستی املاک و مستغلات متعلق به وی منصوب شد. با افزایش تنشها میان دربار و دولت دکتر محمد مصدق، او همواره در کنار شاه باقی ماند و از هیچ تلاشی برای برکناری نخستوزیر دریغ نکرد. علم از طرف شاه مأموریت داشت تا او را از برنامههای دولت مصدق آگاه کند. یکی از مأموریتهای وی در زمان سفر دکتر مصدق به نیویورک برای سخنرانی در شورای امنیت در ۲۲ مهر ۱۳۳۰ بود. شاه علم را به نیویورک فرستاد تا او را در جریان اقدامات دکتر مصدق در سفر قرار دهد. ثریا اسفندیاری بختیاری همسر وقت شاه میگوید: «یادم میآید زمانی که امیراسدالله علم از امریکا بازگشت، همه گزارشات ملاقاتها را از نطق مصدق و نام رجالی که با او ملاقات کرده بودند، برای شاه تعریف کرد....» (۱) در دوران کوتاه دولت احمد قوام معروف به قوامالسلطنه که پس از استعفای دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ روی کار آمد، علم قوام را وادار کرد تا مسئولیت کشتار ۳۰ تیر ۱۳۳۱ را به عهده گرفته و شاه را از هر گناهی مبرا اعلام کند! (۲)
علم به دلیل اختلاف با دکتر مصدق درباره چگونگی اداره املاک و مستغلات سلطنتی، مورد بازخواست شدید قرار گرفت. مصدق ضمن برکناری اسدالله علم از سرپرستی املاک پهلوی، دستور تبعید او از کشور را صادر کرد، اما با وساطت شاه، این حکم لغو و به جای آن نامبرده ملزم شد که به زادگاه خود بیرجند بازگردد.
ارتباط با انگلستان
اسدالله علم، نقش فعالی در جهتگیری علیه دولت دکتر مصدق ایفا کرد و با برقراری ارتباط با دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان و امریکا توانست با همکاری دوستان داخلی خود در کودتای امریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تأثیر به سزایی داشته باشد. جهانگیر تفضلی - که خود از عوامل داخلی نزدیک به علم محسوب میشد - درباره ممنوعالخروج شدن او به دستور دکتر مصدق و ارتباطش با انگلیسیها مینویسد: «علم به من گفت، سرتیپ کمال دیروز آمد اینجا و البته با اظهار محبت و مؤدبانه گفت: من از طرف دکتر مصدق مأمورم که گذرنامه شما را بگیرم. من [علم]عازم سوئیس بودم. من [تفضلی]از خیال سفر علم به اروپا بیخبر بودم. در علت این کار دکتر فاطمی گفت: علم گذشته از اینکه خیلی درباری است با انگلیسیها هم ارتباط دارد که بعد دکتر مصدق گفت، به علم بگویید... برو بر سر املاکت و عوض سیاستبازی برو شکار....» (۳)
گزارشهای موجود از همکاری اسدالله علم با مأموران خارجی و عوامل داخلی وابسته به دربار پهلوی به منظور سرنگونی دولت دکتر مصدق و کودتا بر ضد آن خبر میدهد. برادران رشیدیان که ارتباط نزدیکی با اسدالله علم داشتند، هر سه در ایران برای انگلستان جاسوسی میکردند! پدر آنها حبیبالله رشیدیان، از مأموران سفارت انگلستان در تهران و به راهنمایی او بود که سه پسرش نیز وارد فعالیتهای جاسوسی برای انگلستان شدند. این افراد به همراه اسدالله علم و تعدادی سناتور و نماینده مجلس - که چند افسر ارشد نظیر سرتیپ آریانا و سرتیپ انصاری نیز در میان آنها حضور داشتند- در منزل سرلشکر فضل الله زاهدی در حصارک جلساتی تشکیل میدادند. اسدالله علم از نظر تشکیلاتی با گروه غیرنظامیان ارتباط بیشتری داشت و خود گروه مستقلی تشکیل داده بود که به اتفاق آنها در این جلسات حضور مییافت. از افراد برجسته گروه علم، میتوان از سیدضیاء طباطبایی و سناتور خواجهنوری نام برد. رابط مشترک این گروهها نیز میدلتون کاردار سفارت انگستان در تهران بود. (۴)
ایجاد بلوا و آشوب در بیرجند
در واقع اسدالله علم که صمیمیترین و نزدیکترین دوست محمدرضا پهلوی بود، نقش مهمی در هدایت نیروهای داخلی کودتا ایفا کرد. او همچنین تماسهای مداومش را با کودتاچیان انگلیسی و امریکایی برقرار ساخت. علم که در این هنگام زمزمه مخالفت با دولت مصدق را سرداده بود، از سوی وی به بیرجند تبعید شد. از این زمان به بعد علم غیاباً از سوی مأموران و محافظینش، از پیشرفت کار کودتاگران مطلع میشد و اقدامات لازم را به عمل میآورد. (۵)
در گزارشی از «حزب ایران» که از سوی دکتر سنجابی به اطلاع دکتر مصدق نخستوزیر رسید، در اینباره آمده است: «جناب آقای نخستوزیر - بهطوری که از حزب ایران شهرستان بیرجند گزارش میدهند، آقایان اسدالله علم و خزیمه علم در نواحی جنوب خراسان، مشغول تحریک و اغوای مردم سادهلوح و عناصر ناراضی میباشند که در مواقع حساس و بحرانی، علیه دولت و نهضت ملی بلوا و آشوب فراهم آورند. مخصوصاً مقارن با طرح استیضاح اقلیت در مجلس، حدود ۲۰۰ نفر از رعایا و طرفداران خود را به بیرجند آورده، به امید اینکه در تهران دولت ملی آن جناب [مصدق]مواجه با مشکلات و خطراتی خواهد شد و آنان خواهند توانست در آن حدود انقلابی برپا ساخته، کشور را متشنج و دولت را ضعیف و ناتوان جلوه دهند. تصور میرود که نقشه آنان جزیی از نقشه عمومی ایادی استعمار و اقلیت مجلس شورای ملی است که در تمام ایران و به دست اشخاص مختلف طرح شده است. مراتب را برای استحضار خاطر عالی به عرض عالی میرساند تا مقرر فرمایند توجه دقیقی به وضع بیرجند و قاینات و عملیات ضد ملی آقایان علمها معمول دارند....» (۶) سالها بعد در آوریل ۱۹۶۵، مجله امریکایی نیشن فاش ساخت که اسدالله علم در کنار برخی بلندپایگان امریکایی، انگلیسی و ایرانی به تنهایی مبلغ یک میلیون دلار از محمدرضا پهلوی پاداش نقش خود را در توطئه کودتا دریافت داشته است!
در شبکه بدامن
شبکه «بدامن» (Operation Bademan) یک شبکه اطلاعاتی و عملیاتی بود که در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی با همکاری سازمانهای اطلاعاتی امریکا (سیا) و بریتانیا (MI۶)، به منظور ساقطکردن دولت مصدق در ایران تشکیل شد. این شبکه، تحت هدایت شاپور ریپورتر و اسدالله علم فعالیت میکرد و بودجه سالانهای معادل یک میلیون دلار داشت. شبکه مزبور، تحکیم پایههای سلطنت پهلوی را هدف خود قرار داده بود و در دو دهه پایانی عمر رژیم نیز نقشی فعال، اما پنهان در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور داشت. علم در این فعالیتها از تجارب پدر و پدر همسرش بهره فراوان برد. وی در شبکه «بدامن» توانست، با تطمیع، بسیاری از عناصری را که در باره مسائل احزاب و گروههای سیاسی صاحب نظر بودند، تحت نفوذ خود درآورد. شبکه «بدامن» به مرور چنان گسترش یافت که با شبکههای جاسوسی امریکا (سیا)، انگلیس (اینتلیجنس سرویس) و اسرائیل (موساد) پیوند خورد و در تمامی شئون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور نقش خود را ماهرانه ایفا کرد. بررسی فعالیتهای شبکه شاپور ریپورتر - اسدالله علم در این دوران نشان میدهد که «عملیات بدامن» بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذی - سیاسی و عملیات تبلیغی ـ فرهنگی. به هر صورت این شبکه اطلاعاتی ـ عملیاتی اسدالله علم و شاپور ریپورتر را چه بدامن یا هراسم دیگری بنامیم، در روند سقوط دولت دکتر مصدق بسی کارآ عمل کرد. از جمله مهمترین این اقدامات، متقاعدکردن امریکا جهت همراهی با انگلیس در سرنگون کردن دولت دکتر مصدق بود. دومین ضربه این شبکه به دولت مصدق، تلاش جهت ایجاد تفرقه و دشمنی در میان طرفداران او بود. سومین ضربه از طرف شبکه اسدالله علم، استفاده از عایدات و ثروت حاصله از املاک و مستغلات پهلوی، جهت طرفداری از شاه و ضدیت با دولت مصدق بود. اسدالله علم و دار و دستهاش در این مورد، بیشترین سرمایهگذاری را روی نظامیان میکردند. بدین صورت که با دادن وعده وعیدهای مالی، آنها را در جهت حمایت از شاه و دربار بسیج میکردند. (۷) مارک گاز یوروسکی، در پژوهشی درباره۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مینویسد: «اجرای یک سلسله عملیات بارفر بدامن که از سال۱۹۴۸ به منظور مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن نام یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی گسترده بود که از طریق شبکهای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رفر نرن و سیلی اداره میشد و ظاهراً سالانه بودجهای معادل یک میلیون دلار داشت.» (۸) تی کالر یانگ به واسطه کرمیت روزولت با علی جلالی و فرخ کیوان آشنا شد که روزولت آنان را برادران بوسکو (برند شکلات معروف آن زمان) و نام مستعار «نرن» و «سیلی» یاد میکند. آنان ارتباطات گستردهای با روزنامهها و سردبیران آنها داشته و میکوشیدند تا با ساخت و پخش اطلاعات دروغین، افترا و جعل وقایع و راهاندازی جنگهای روانی و تبلیغاتی، منافع و نفوذ کمونیسم و همینطور حزب توده را در ایران تحتالشعاع دهند. روزولت چنان از هوش، اطلاعات و مهارت این دو ذوق زده شد که آنها را با خود به امریکا برد تا بعد از آشنایی و تأیید جان فاستر دالس، برای انجام عملیات تبلیغات روانی بدامن در ایران با دونالد ویلبر همکاری کنند. (۹)
عبدالله شهبازی معتقد است که برادران بوسکو، شاهپور ریپورتر و اسدالله علم بودهاند: «پروژه بدامن یکی از نخستین پروژههایی بود که در چارچوب همکاری اینتلجیت سرویس و سازمان نوبنیاد سیا، بر مبنای امکانات غنی بومی MI ۶ و بودجه کلان سیا آغاز شد و مسئولیت اداره آن به عهده شاپور ریپورتر قرار گرفت که در همکاری با اسدالله علم اجرای پروژه را شروع کرد. دو ایرانی که در اسناد سیا، به نامهای رمز نرن و سیلی خوانده شدهاند....» (۱۰) به گفته دونالد نیوتن ویلبر نویسنده کتاب سیا در ایران، کیوانی و جلیلی، عوامل اصلی انجام تبلیغات سیا علیه دکتر مصدق به شمار میرفتند. آنان که فرمان شاه را برای برکناری مصدق تبلیغ میکردند به دفاتر حزب پانایرانیست حمله برده، آنها را به آتش کشیدند و مسئول برپایی آشوبهایی بودند، که عامل همه آنها حزب توده معرفی میشد! (۱۱)
علم و باندبازی در انتخابات مجلس
شرکت فعال و بسیار مؤثر اسدالله علم در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موقعیت سیاسی او را در نزد شخص شاه و عناصر خارجی طرفدار وی، به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. از آن به بعد، اسدالله علم به عنوان عالیترین مشاور شاه در عرصه کشور ظاهر شد. علینقی عالیخانی که دوست نزدیک علم بود، در اینباره چنین داوری میکند: «پس از سقوط مصدق، علم با خانوادهاش از تبعید بیرجند به تهران بازگشت و دوباره به سرپرستی املاک پهلوی گماشته شد. این بار، دیگر او از آزمایش در شرایط دشوار پیروز بیرون آمده بود. شاه خونسردی او را در برابر خطر و درایت او را در رؤیارویی با مشکلات دیده بود و از سوی دیگر به استعداد علم در مذاکره با دیگران و قانع کردن آنان پی برده بود. به این سان با آنکه شغل رسمی وی سرپرستی املاک بود، شاه بیش از پیش او را مأمور پیامها و تماسهای محرمانه کرد. این تماسها، دیگر تنها با متنفذان و سیاست پیشگان داخلی نبود و محافل دیپلماتیک خارجی را نیز دربرمیگرفت. از این پس علم یکی از مهرههای حساس اجرای سیاست شاه شد و این وضع فارغ از اینکه شغل رسمی او چه بود تا پایان وزارت دربار او ادامه یافت....»
پس از مدتی شاه که از قدرت سپهبد فضلالله زاهدی احساس خطر میکرد با هماهنگی امریکاییها او را برکنار و حسین علاء را در ۱۹ فروردین ۱۳۳۴، به نخستوزیری منصوب کرد. در این دولت به دستور شاه، اسدالله علم به وزارت کشور گمارده شد. او در دوران وزارت خود مسئولیت داشت تا در انتخابات مجلس شورای ملی، نمایندگان مورد نظر شاه را از صندوق انتخابات بیرون بیاورد. این اتفاق موجب شد که علم بیش از پیش با جریانات سیاسی کشور آشنا شده و بتواند گروهی از رجال سیاسی را شکل داده و وارد مجلس یا دیگر دستگاههای دولتی کند. حسین فردوست در مورد ایجاد باند و دستهبندیهای سیاسی، در دوران پهلوی مینویسد: «علم وسیعترین باند را در کشور ایجاد کرد و در همه استانها دارای مهرهها و عوامل خود بود که آنها را به وصل یا مقامات عالی میرساند.» (۱۲) این افراد از مدتها پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با علم مرتبط بودند و بعضی از آنها سابقه عضویت در حزب توده را داشتند. ارتباط علم با سرویس اطلاعاتی انگلستان، او را در رأس شبکهای قرار داد که وظیفهاش نفوذ به حزب توده بود. این شبکه شامل عدهای روزنامهنگار، دانشجو و فعال سیاسی جوان بود که در کودتای ۲۸ مرداد نقش جدی ایفا کرده بودند و پس از کودتا و به خصوص زمانی که علم وزارت کشور را در دست داشت، به مشاغل حساس دولتی رسیدند. (۱۳)
کلام آخر
اسدالله علم با شناخت ساختار سیاسی فاسد حکومت پهلوی، بهره بردن از روابط خانوادگی و حمایتهای بیگانگان، توانسته بود به شاه نزدیک شده و جایگاه کم مانندی را در فضای سیاسی کشور به دست آورد. علاوه بر این، انجام بیکموکاست برنامههای مدنظر محمدرضا پهلوی از سوی علم وی را به گزینه مناسبی برای اجرای این اوامر بدل کرده بود و شاه نیز به همین خاطر تا زمانی که بیماری به علم اجازه میداد، از او استفاده میکرد. اسدالله علم روابط نزدیکی هم با انگلیسیها داشت و آنها از طریق وی، سیاستهای مورد نظر خود را در ایران به موقع اجرا میگذاشتند. با یک بررسی اجمالی میتوان مشاهده کرد، به طور کلی رفتار سیاسی علم در محدوده وفاداری به شاه و انگلیس بود. او حتی در اواخر عمرش نیز با مشاهده اعتراضات انقلابی و به خطر افتادن موجودیت رژیم پهلوی، در نامهای به شاه وابستگی بیشتر به انگلیس را برای حفظ رژیم توصیه کرد.
علم در برخورد با مخالفان نیز از مشت آهنین استفاده میکرد. درگیری نظامی با مخالفان اصلاحات ارضی و کشتار معترضان به بازداشت امام خمینی در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، نشانگر خوی خشن و سرکوبگرانه اوست است. رفتار خشن او در برخورد با معترضان و مخالفان را میتوان از ریشههای گسترش اعتراضات مردمی دانست که منجر به شکلگیری انقلاب و در نهایت سقوط رژیم پهلوی شد. هر چند که در آن مقطع، علم دیگر در قید حیات نبود.
منابع
۱- ثریا اسفندیاری. «خاطرات ملکه ثریا»، مجله امید ایران، شماره ۲۴، سال ۱۳۵۸.
۲- محمدعلی سفری. قلم و سیاست. جلد دوم، چاپ اول، تهران، نشر نامک. ۱۳۷۳، ص ۴۸۶.
۳- جهانگیر تفضلی. خاطرات جهانگیر تفضلی. ج یک ص ۴۹- ۵۱.
۴- محمدعلی سفری. قلم و سیاست. جلد اول، چاپ اول، تهران، نشر نامک، ۱۳۷۱، ص ۶۹۹.
۵- خاطرات وحید، شماره ۱۶ ص ۸۰.
۶- مظفر شاهدی، اسدالله علم در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، www. iichs. Org.
۷- مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۹، ص ۲۱۸.
۸- مارکگازیورسکی، سیاست خارجی امریکا، ص۲۷.
۹- کرمیت روزولت، کودتا: خاطرات کرمیت روزولت از کودتای ۲۸ مرداد، ترجمه محسن عسکری، تهران، نشر ثالث، ۱۳۹۳. ش، ص ۹۹، ۱۰۰.
۱۰- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، تهران، اطلاعات، چ ۲۷، ۱۳۸۷. ش، ص ۱۸۱- ۱۸۰.
۱۱- غلامرضا وطندوست، اسناد سازمان سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد و براندازی دکتر مصدق، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۹. ش، ص ۳۴.
۱۲- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، ص ۲۵۵.
۱۳- عبدالله شهبازی، همان، ص ۲۳۷ – ۲۳۸.