جوان آنلاین: بهاءالدین خرمشاهی، حافظپژوه و نویسنده شهیر کشورمان در برنامه «دل خرم» که به همت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و به مناسبت نکوداشت هشتادمین زادروز زندگی پر ثمرش ترتیب داده شدهبود، با قامتی خمیده که گویای گذر عمر و تکاپوی بسیارش از گذشته تا کنون برای خلق و نگارش آثار گرانسنگی مانند «حافظنامه»، «فرهنگ موضوعی قرآن مجید»، «ذهن و زبان حافظ»، «سیر بیسلوک»، «چهارده روایت»، «قرآن و قرآنپژوهی»، «دایرهالمعارف تشیع»، «کتیبهای بر باد» و «پوزیتیویسم منطقی» است، با چشمانی اشکبار از سر مناعت طبع و فخامت خامه گفت: «گریهام هم از شوق است و هم از اینکه احساس میکنم با این همه پرکاری، نیمی از عمرم را به هیچ تلف کردهام.» او که عمری را در پژوهش و غور کردن لابهلای اوراق کتاب وحی سپری کرده در این برنامه از ماجرای سرودن «غزل خداحافظی» و وجه تسمیه آن، سخنان لطیف و عمیقی به زبان راند که با تشویق مکرر و بیامان حاضران مواجه شد.
به گزارش «جوان»، به همت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و با حضور جمعی از اهالی ادب و اعضای فرهنگستان و همچنین خانواده و دوستان بهاءالدین خرمشاهی، برنامه «دل خرم» در نکوداشت هشتادمین زادروز این قرآنپژوه، نویسنده، شاعر و حافظشناس شهیر کشورمان برگزار شد.
در این برنامه غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی با بیان اینکه مراسم نکوداشت بهاءالدین خرمشاهی در امتداد سنتی است که فرهنگستان برای اعضای پیوسته و افتخاری خود و استادان در بندهای حیات آنها در نکوداشت ۸۰، ۹۰ و ۱۰۰ سالگی برگزار میکند، بیان کرد: من حکم نقاش چندان ناماهری را دارم که شتابزده میباید تصویری از شخصیت علمی و معنوی استاد خرمشاهی ترسیم کند.
وی اذعان کرد: از بخت یاری من مأنوس و همکار بودن با خرمشاهی است و تقدیرم این بوده که در برههای از عمر خود با او مأنوس باشم و از آثارش بهرمنده شوم. ما هر دو متولد ۱۳۲۴ هستیم و آنچه میتوانم درباره وی عرض کنم این است که ذهنی تنوعپسند و تنوعگرا دارد. برخی افراد علاقه به تمرکز دارند و متخصص یک رشته میشوند و برخی تنوع را بر تمرکز ترجیح میدهند که خرمشاهی از گروه دوم و تنوعپسند است. او ذهن دایرهالمعارفی دارد و هر چیز دانستنی را دوست دارد بخواند و بداند و درباره آن بنویسد. هوش و استعداد سرشار، حافظه نیرومند و ذوقی لطیف و قریحه شاعرانه و قلمی روان و دلنشین از ویژگیهای خرمشاهی است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه عرصههای مختلفی که خرمشاهی در آن قدم و قلم زده بسیار است، بیان کرد: ادبیات بنیان اصلی کار اوست و فلسفه، ترجمه و فرهنگنگاری، قرآنپژوهی، حافظپژوهی، ویراستاری و واژهگزینی و نقد کتاب و نگارش مقالات در فنون مختلف و طنزپردازی از دیگر عرصههایی است که در آنها فعالیت کرده است. بارها از خرمشاهی پرسیدهام کی تماس بگیرم و او گفته شبها تا صبح بیدارم و اوایل صبح میخوابم. یاد گرفتهام از بعدازظهر به بعد با او تماس بگیرم و همواره ساعتش غروبکوک بوده و اختلاف ساعتی با دیگران داشته است.
حدادعادل با بیان اینکه بین وی و خرمشاهی اشتراکهای زیادی وجود دارد، گفت: همواره رفاقت گرم و صمیمانه داشتیم که از جانب او محبت و از جانب من ارادت بود. وجه اشتراک ما علاقه مشترکمان به قرآن و حافظ بوده که در جاهایی تلاقی کرده است. من در ترجمه قرآن از ترجمه قرآن وی استفاده کردم. خرمشاهی با ترجمه خود باعث روانتر و دلنشینتر شدن قرآنپژوهی و ترجمه قرآن شده و میتوانم بگویم مشوق اصلی من برای ترجمه قرآن، خرمشاهی بود. من نمیخواستم قرآن ترجمه کنم و خرمشاهی اصرار میکرد و حتی نامهای مفصل نوشتن و استدلال آورد که ترجمه کنم و در نهایت شروع به کار کردم و خود خرمشاهی نیز دوبار ترجمه من را از آغاز تا انجام خواند و اظهارنظر کرد. از بزرگواری او این بود که با اینکه مترجم قرآن بود و فضل تقدم داشت ترجمهام را در عرض ترجمه خود ستایش کرد که این از خصوصیات اخلاقی ارزشمند اوست.
سپس علیاشرف صادقی، استاد زبانشناسی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه خرمشاهی در ادبیات و علوم وابسته ذیفنون است، گفت: ایشان در چند زمینه، پژوهش کردهاند. «پژوهی» همراه قرآن و حافظ را ایشان وضع کرد. قبل از اینکه ایشان بگوید، «حافظپژوهی» و «قرآنپژوهی» را نشنیده بودم. دکتر ثمره میگفت ایشان متخصص «پژوهی» است. نبض جامعه در دستش بود و میدانست جامعه به چیزی نیاز دارد و در چند زمینه قلم زدند. کتاب «حافظنامه» و چندین کتاب مفید نوشت که آدم حیرت میکند؛ کتابهایی که هنوز طالب دارد. وی ادامه داد: ترجمه قرآن او همچنان طالب دارد، برعکس ترجمههای دیگر قرآن، ترجمه ایشان با یادداشت و توضیح همراه است. لابد ترجمه او بارها چاپ شده و نیاز مراجعان را برطرف کرده است.
محمود عابدی، مصحح و استاد زبان و ادبیات فارسی نیز در این مراسم گفت: سخن گفتن درباره شخصیتهای فرهنگی، آسان نیست و هرچه صحبت کنید باز میبینید بسیاری از چیزها را نگفتهاید، زیرا شخصیت فرهنگی دیریاب است، سخت شناخته میشود و به سختی تعریف میشود، باید خود آنها را دید.
عابدی خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب، حافظ به دانشگاه راه یافت و جزو درسهای دانشگاهی شد. جامعه دانشگاهی به دیوان حافظ و به حافظ دیگر نیازمند بود. در این سالها کتابهای گوناگون منتشر شد، خطیب رهبر شرحی ساده و مختصر بر حافظ نوشت بیآنکه به زیبایی شعر حافظ اشاره کرده باشد. دکتر هروی شرحی ساده نوشت و شعر را به نثر تبدیل کرد، گویی میخواهد حافظ را به زبان دیگر ترجمه کند. کتاب خطیب رهبر، نفوذ زیادی در جامعه کرد، اما به خوانندگان شعر حافظ چیزی نداد. در همین سالها، «حافظنامه» خرمشاهی پدید آمد که رابطه حافظ با معارف دینی را آشکار کرد، مفاهیم کلیدی و خاص را تعریف کرد و در حوزه ارجاع به منابع و کتابشناسی به کتابهای دست اول و منابع تازه ارجاع داده بود. او اصطلاحات کلامی را تعریف و در حد خود کار بزرگی کرد.
در ادامه مراسم بهاءالدین خرمشاهی با گریه و بغض به حاضران خوشامد گفت و اظهار کرد: حاضران برای جاذبه علمی فرهنگستان زبان اینجا هستند نه برای وجود شکسته و بستهای، چون من. گریه میکنم؛ یکی از روی شوق و دیگر پرکاریام که نصف عمر را تلف کردم به هیچ و پوچ.
او سپس از سخنرانان تشکر کرد و گفت: من دانشآموز پیری بیش نیستم، سخنرانان تصویر ایدهآلی از من ارائه دادند که نمیدانم چقدر واقعی است. از همه سخنرانیها حیران شدم، از خود سخنرانان نیز حیران شدم که وقت گرانمایه خود را گذاشتند، این از بخت بنده است. او در پایان غزلی از خود خواند و در توضیح آن گفت: من برای مرگ خودم که چندان هم دور نیست، مرثیهای را به احتیاط نوشتم که نام نداشت و عارف پسرم گفت نامش را بگذار «غزل خداحافظی.»
بهاءالدین خرمشاهی در کنار همسرش شمع ۸۰ سالگی کیک تولد را فوت کرد و مراسم با عکسهای یادگاری و دریافت جایزهای تقدیمی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به پایان رسید.