کد خبر: 1281705
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
خاطره‌بازی و بازخوانی ناگفته‌های فیلم «آژانس شیشه‌ای» به بهانه روز جانباز
ابراهیم حاتمی‌کیا فیلمنامه آژانس شیشه‌ای را روی ایوان مغازه پدرش می‌نویسد، در ایام دلزدگی و فاصله گرفتنش از سینما. خودش هم اعتراف می‌کند که برای ساختن چنین فیلمنامه‌ای امیدی نداشته و تنها هدفش از نگارش آن، زدن حرف‌های دل بوده و واکنشی به شرایط زمانه.
 محسن محمدی 
جوان آنلاین: ۲۷سال از ساخت «آژانس شیشه‌ای» می‌گذرد و این فیلم اگر نگوییم بهترین اثر نمایشی که دست‌کم یکی از قله‌های سینمای دفاع مقدس است. دستپخت ابراهیم حاتمی‌کیا فیلم خوبی از آب درآمد و ادای دین شاخص و قابل اعتنایی بود به جانبازان دفاع مقدس؛ آنهایی که بخشی از وجود نازنین‌شان را برای ایران و ایرانی فدا کرده‌اند. گذر زمان، برای خاطره‌بازی دل را سودایی و دست را فراخ می‌کند و ذهن و زبان‌ها را آسوده‌تر از برای اظهار نظر و واگویی حرف‌ها و خاطرات ناگفته. با وجودی که سال‌ها از آژانس شیشه‌ای سخن به میان آمده و حرف و حدیث‌ها حول و حوش فیلم برجسته و برخوردار حاتمی‌کیا شکل گرفته است، اما همچنان نکات و گفته‌هایی را می‌توان رصد کرد که جذاب باشند و حتی هیجان‌انگیز. سالروز ولادت حضرت اباالفضل‌العباس (ع) و روز جانباز فرصتی به دست داد برای واگویی این نکات و کمتر شنیده‌شده‌ها. 
 
۱) ابراهیم حاتمی‌کیا فیلمنامه آژانس شیشه‌ای را روی ایوان مغازه پدرش می‌نویسد، در ایام دلزدگی و فاصله گرفتنش از سینما. خودش هم اعتراف می‌کند که برای ساختن چنین فیلمنامه‌ای امیدی نداشته و تنها هدفش از نگارش آن، زدن حرف‌های دل بوده و واکنشی به شرایط زمانه. 
 
 فیلمنامه‌ای که هیچ‌کس دوستش ندارد 
۲) پیش‌بینی حاتمی‌کیا درست از آب درمی‌آید. هیچ وزیر، معاون و مدیری حاضر نمی‌شود مسئولیت ساخت چنین فیلمنامه‌ای را بر عهده بگیرد. یکی از او می‌خواهد که تمام نسخه‌های فیلمنامه را جمع‌آوری و امحا کند و دیگری، ساخت چنین فیلمی را اعلان جنگ به نظام تلقی می‌کند، آن یکی هم واهمه دارد از واکنش‌های سخت و شدید احتمالی. 
۳) حاتمی‌کیا که دل به دل فیلمنامه اش داده و می‌خواهد هر طور شده به فیلم تبدیلش کند، نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب می‌نویسد و عرض حال می‌کند. رهبر معظم انقلاب پس از مطالعه فیلمنامه، با جمله‌ای به این مضمون که «اگر همه در‌ها بسته شود در دفتر رهبری بسته نمی‌شود» هم نقطه پایانی می‌گذارند بر حرف و حدیث‌ها و، اما و اگر‌ها و سنگ‌اندازی‌ها بر سر ساختن فیلم و هم ظریفانه و حکیمانه اشاره و رهنمونی می‌دهند برای پایان فیلمنامه. 
۴) پایان فیلمنامه تغییر می‌کند و شورش حاج‌کاظم به امید بدل می‌شود. بالگرد جای بنز را می‌گیرد، در آخر قصه و شرایط عبور از بحران فراهم می‌شود، هم برای حاج‌کاظم و عباس (قهرمانان قصه) و هم برای خود فیلمنامه. آژانس شیشه‌ای مجوز ساخت می‌گیرد. 
۵) حاتمی‌کیا آژانس شیشه‌ای را در سکوت خبری می‌سازد، آرام و آهسته. فیلمبرداری فیلم دو ماه زمان می‌برد. لوکیشن اصلی هم یک آژانس مسافرتی در حوالی تقاطع بلوار کریم‌خان و خیابان خردمند‌شمالی. زمان فیلم هم ۱۱۸دقیقه. 
۶) آژانس شیشه‌ای در سال۱۳۷۶ و جشنواره شانزدهم فیلم فجر به نمایش درمی‌آید و به معنای واقعی کلمه می‌ترکاند. مخاطبان عام و خاص سینما متحیر می‌مانند از ساخت چنین فیلم جسورانه و جذابی. 
۷) فیلم حاتمی‌کیا در جشنواره شانزدهم فجر همه رکورد‌ها را می‌شکند؛ رکورد‌هایی که همچنان دست‌نخورده باقی مانده‌اند. آژانس شیشه‌ای در ۱۴رشته نامزد می‌شود و ۹سیمرغ بلورین را برای سازنده و عواملش به ارمغان می‌آورد؛ بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه، بازیگر نقش اول مرد، بازیگر نقش مکمل مرد، بازیگر نقش مکمل زن، موسیقی متن، تدوین و بهترین از نگاه تماشاگران. 
۸) افتخارآفرینی فیلم ادامه می‌یابد. یک‌سال بعد و در هفدهمین جشنواره فجر، آژانس شیشه‌ای به عنوان بهترین فیلم سیاسی پس از انقلاب انتخاب می‌شود. درست ۲۰سال بعدترش جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت، آژانس شیشه‌ای را بهترین فیلم سینمای دفاع مقدس معرفی می‌کند. همچنین از سوی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان یکی از پنج فیلم برتر تاریخ سینمای ایران برگزیده می‌شود. 
۹) ابتدا قرار است پرویز پرستویی، ایفاگر نقش حاج‌کاظم، تنها بازیگر حرفه‌ای فیلم باشد و مابقی از بین نابازیگران یا چهره‌های کمتر شناخته شده انتخاب شوند که نظر تیم سازنده به مرور زمان و بنا به ملاحظاتی عوض می‌شود. 
۱۰) باز در اوان کار قرار است مرحوم آتیلا پسیانی فرایند انتخاب هنرپیشه‌ها و بازیگردانی را بر عهده بگیرد که به دلیل مشغله‌اش، این مهم به رضا کیانیان واگذار می‌شود. کیانیان یکی از نقش‌های اصلی فیلم (سلحشور) را هم خودش بازی می‌کند. 
 ۱۱) کیانیان در تمرین‌ها و بازخوانی‌ها، بعضی از کلمات و دیالوگ‌ها را تغییر می‌دهد، البته با هماهنگی قبلی با حاتمی‌کیا تا به ترکیبی باورپذیر برسند و از لحن حماسی و شاعرانه ساختگی فاصله گرفته باشند. قبل‌ترش کیانیان از حاتمی‌کیا می‌پرسد اگر در مورد کارگردانی ایده‌ای به ذهنش رسید در جمع بگوید یا خلوت؟ ابراهیم پاسخ می‌دهد: همان زمان که به ذهنت رسید. 
۱۲) در قصه، عباس حیدری و نرگس همسرش از شهرستان برای مداوا به تهران می‌آیند، از همین‌رو حاتمی‌کیا دوست دارد آنها لهجه داشته باشند. کیانیان از حبیب رضایی (عباس حیدری) می‌پرسد که کدام لهجه را می‌پسندد و مسلط است؟ رضایی از پدربزرگ خراسانی‌اش می‌گوید. کیانیان که خودش مشهدی است، استقبال می‌کند و به این ترتیب، عباس و نرگس می‌شوند مشهدی. 
۱۳) کیانیان تمام دیالوگ‌های عباس و نرگس را روی نوار کاست ضبط می‌کند به لهجه مشهدی و می‌دهد حبیب رضایی و بیتا بادران (که جنوبی است) تا بشنوند و تمرین کنند. 
 ۱۴) بیتا بادران، بازیگر نقش نرگس کارآموز کلاس‌های شادروان امین تارخ است و آژانس شیشه‌ای حکم اولین فیلمش را دارد و در همین گام نخست، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از جشنواره فجر صید می‌کند. بادران چند فیلم دیگر هم بازی می‌کند که شاخص‌ترین‌شان «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری و «دلشکسته» علی رویین‌تن است. الان هم سال‌هاست که از او خبری نیست. 
۱۵) واکنش‌ها به آژانس شیشه‌ای فقط رنگ و بوی مدح و مودت ندارد و شامل نقد و مذمت هم هست. از جمله، هستند منتقدانی که آژانس شیشه‌ای را کپی فیلم «بعد از ظهر سگی» سیدنی لومت می‌دانند. حاتمی‌کیا در پاسخ به منتقدان می‌گوید: این فیلم محصول سال۱۹۷۵ را فقط یک‌بار دیده و هنگام نوشتن فیلمنامه آژانس شیشه‌ای اصلاً به آن فکر هم نکرده است. 
۱۶) انتقاد دیگر به سکانس پایانی فیلم و شباهتش به یکی از آثار پرحاشیه و جنجالی سینمای قبل از انقلاب است، آنجا که عباس سر بر شانه حاج‌کاظم می‌گذارد و از او می‌خواهد دست را روی گلویش بگذارد و در همان حال، جان می‌دهد. 
 
 نقش حبیب احمدزاده در آژانس شیشه‌ای 
۱۷) آن‌گونه که حاتمی‌کیا می‌گوید جرقه فیلمنامه آژانس شیشه‌ای آن روز در ذهنش خورده است که حبیب احمدزاده قصه واقعی گروگانگیری یک رزمنده در آژانس هواپیمایی را برایش تعریف می‌کند. 
۱۸) نقش ابوذر، یکی از پسران حاج‌کاظم را که اتفاقاً با او چالش و کشمکش فکری فراوان دارد، بهروز شعیبی بازی می‌کند که در آن زمان فقط ۱۸ساله است. لحظه خداحافظی حاج‌کاظم و ابوذر البته یکی از سکانس‌های ماندگار و خاطره‌انگیز فیلم است. 
۱۹) آژانس شیشه‌ای در اکران خوب می‌فروشد و می‌شود دومین فیلم پرفروش سال۱۳۷۷ بعد از «مرد عوضی». تقریباً ۱/۵ میلیون نفر فیلم حاتمی‌کیا را در سینما‌ها تماشا می‌کنند. 
۲۰) آژانس شیشه‌ای برای اولین مرتبه در سال۱۳۷۷ روی آنتن تلویزیون می‌رود، البته با برخی حذف و جرح‌ها. 
۲۱) آژانس شیشه‌ای فیلمی فراجناحی است و تقریباً تمام گروه‌ها، احزاب سیاسی، رسانه‌ها و روزنامه‌های متعلق به آنان، زبان به تحسین این اثر نمایشی ماندگار در سینمای دفاع مقدس می‌گشایند. 
۲۲) در تمام طول فیلم فقط یک تیر شلیک می‌شود، آن هم از تنها اسلحه واقعی در اختیار. گویا مابقی اسلحه‌های مورد استفاده در آژانس شیشه‌ای چوبی بوده‌اند، آن هم بابت همکاری نکردن برخی از ارگان‌های نظامی و انتظامی. 
۲۳) حاتمی‌کیا در طراحی و چینش افراد گروگان گرفته شده در آژانس شیشه‌ای تقریباً همه اقشار مختلف اجتماعی و حتی سیاسی را لحاظ کرده و هر کدام بخشی از بدنه جامعه را نمایندگی می‌کنند، از دانشجو و تاجر و حاجی بازاری گرفته تا روشنفکر و معتاد و از فرنگ برگشته. 
۲۴) تنوع فکری و عقیدتی در رزمندگان سابق فیلم هم عیان است. اصغر (اصغر نقی‌زاده) و احمد (قاسم زارع) نمایندگان دو سلیقه و خط فکری متمایز هستند، همچنان که حاج‌کاظم و عباس، البته تا حدودی. 
۲۵) حاتمی‌کیا با طراحی و خلق کاراکتری در میان مسافران به گروگان گرفته‌شده در آژانس هواپیمایی شبیه عباس کیارستمی، کنایه‌هایی هم به این کارگردان و خط فکری متعلق به او می‌زند. این کاراکتر با بازی مجید مشیری همیشه عینک تیره به چشم دارد و برای شرکت در یک جشنواره سینمایی مسافر فرانسه است. 
 
 خشم نیروی انتظامی از فیلم 
 ۲۶) پس از اکران آژانس شیشه‌ای در جشنواره فجر، نیروی انتظامی می‌رود که از فیلم شکایت کند به اتهام نمایش چهره نامناسب از پلیس که با وساطت مرحوم سیف‌الله داد، معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد ماجرا ختم به‌خیر می‌شود. 
۲۷) یکی از نقاط قوت فیلم، دیالوگ‌های مؤثر فیلمنامه است که برخی از آنها در ادبیات سینمای دفاع مقدس ماندگار شده‌اند، از جمله: «دهه‌ات گذشته مربی. اگه اون اسلحه دستت نباشه، کی به حرف تو گوش میده؟ اینه که برات زور داره. یک دهه حرف زدی، هر کاری که خواستی کردی، ما ساکت بودیم، کرکری خوندی، ساکت بودیم، گرفتی، ساکت بودیم، پس زدی، ساکت بودیم. حالا اجازه بده ما حرف بزنیم» یا «دود این موتوری‌ها امثال من و عباس رو خفه می‌کنه» یا «می‌دونی یه گردان بره خط، گروهان برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه گروهان بره خط، دسته برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه دسته بره خط، نفر برگرده یعنی چی؟».
۲۸) ۲۲سال پس از ساخت آژانس شیشه‌ای، سکانسی از فیلم در فضای مجازی دست به دست می‌شود که گویا قرار بوده سکانس ابتدایی باشد، اما در نهایت، حذف شده است. در این سکانس، حاج‌کاظم پیکان را از پسرش ابوذر تحویل می‌گیرد. مسافران داخل پیکان به نیت میدان آزادی سوار شده‌اند، اما حاج‌کاظم قصد رفتن تا میدان انقلاب را بیشتر ندارد. او در پاسخ به اعتراض یکی از مسافران که می‌گوید: «پسرت قرار بود ما را تا آزادی ببرد!» پاسخ می‌دهد: «اون جوون بود. من جون تا آزادی رفتن رو ندارم. توی این دود و دم تا انقلاب بکشم خیلیه.» علت حذف این سکانس یحتمل همین دیالوگ چند‌وجهی و بودار بوده باشد. 
۲۹) در فیلمنامه آژانس شیشه‌ای که در قالب کتاب منتشر شده با آنچه روی پرده سینما‌ها رفته، اختلافاتی قابل رؤیت است، به‌خصوص در دیالوگ‌ها. برای مثال، در فیلمنامه منتشرشده در سکانسی که بالگرد از راه می‌رسد، می‌خوانیم:
سلحشور: هلیکوپتر برای چی آوردی؟ (احمد نامه‌ای لوله‌شده شبیه فکس را در دست سلحشور قرار می‌دهد.)
 سلحشور: بعداً می‌خونم. 
 احمد: همین حالا. 
 سلحشور: این چیه؟ (شروع به خواندن می‌کند. کم‌کم عصبی و غضبناک خیره به احمد می‌نگرد.)
 احمد: دست‌خط آقاس!
 سلحشور: احمد! من تمومش کردم. این غائله ختم شده. 
 احمد: برای تو شاید ولی برای عباس نه؛ و در سکانسی دیگر در درون هواپیما. 
 احمد: آقا سلام رسوند. (توجه کاظم جلب می‌شود). 
 کاظم: مگه خبر داره؟
 احمد: دلخور بودن که چرا پیشش نرفتی. 
 کاظم: دیر بود، فرصت کم بود. کی می‌رسیم؟
۳۰) حمید چارکچیان، طراح صحنه و لباس آژانس شیشه‌ای پیشنهاد می‌دهد هنگام فرود آمدن بالگرد، خیابان‌ها خلوت و همه پلیس‌ها رفته باشند تا فیلم شبیه آثار پلیسی نشود. حاتمی‌کیا و کیانیان از این ایده استقبال می‌کنند و اجرا می‌شود.
برچسب ها: فیلم ، سینما‌ ، دفاع مقدس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار