جوان آنلاین: جهاد و جهادگری از روحیه بالا و استعدادهای عظیم و تربیت نفس و روح انسان برمیخیزد. کسی که میتواند ساعتها در جهت رضای خدا به خدمت به خلق بپردازد، از توان روحی بالایی برخوردار است. این روزها که در جامعه، شهروندان با مشکلات اقتصادی زیادی روبهرو هستند، وجود جهادگرانی که علاوه بر کمک در رفع مشکلات و محرومیتزداییها میتوانند به وظیفه جهاد تبیین بپردازند، حائز اهمیت است. در یکی از پایگاههای بسیج شهرری، در بین جوانانی که غرق در لذت خدمت به خلق هستند، عدهای گرد هم آمدند تا در مورد بحث جهاد تبیینی که در سالهای اخیر حضرت آقا بیان کردند، حلقههایی را تشکیل دهند. حلقههایی که نقش حلقههای میانی را داشته و به مطالبهگری میپردازند. این افراد دور هم جمع شدند تا جلساتی را طرحریزی کنند که بتوانند بار فقر اقتصادی و فقر فرهنگی را از دوش جامعه بردارند.
در حال حاضر گروههای جهادی با علم روز پیش میروند و برخی از آنها مدیریت منتوری را در دستور کار دارند.
ابتدا باید گفت که در ادبیات علم مدیریت و کارآفرینی منتور به معنای راهنماست. برای اینکه با تعریف مدیریت منتوری آشنا شویم نیاز به مثالی در باب دو مسئله شبیه، اما متفاوت داریم.
مربیگری فرایندی است که امکان یادگیری، انتقال تجربیات و تجربه اندوزی را به صورت نظری و کاملاً تئوریک فراهم میآورد. در نتیجه وقتی فرد پس از طی مراحل نظری در حوزه عمل قرار میگیرد، از این تجربهها و دانستهها بهره میبرد و به مرور با آزمون و خطاهای مختلف کسب تجربه میکند. در نهایت پس از گذراندن مدتی این عملکرد بهبود مییابد.
برای اینکه یک مربی موفق باشد، نیاز به دانش و درک فرایند و همچنین انواع سبکها، مهارتها و فنون متناسب دارد.
ولی در مدیریت منتوری دانش و کارورزی در کنار هم پیش میرود. مربی دیگر فقط فرایندها را تعریف نمیکند بلکه گام به گام با یادگیرنده همراه میشود و به صورت کارگاهی و آموزش در حین انجام کار، یادگیرنده را به مرحله آموزش کامل و موفقیت میرساند.
در این شیوه از تفکر مسئله محور به خوبی میتوان بهره برد. بهطوری که مسائل احصا شده و درباره آنها تحقیق شود. نقاط ابهام در روند حل مسئله مورد پیگیری قرار گیرد و در حین آموزش به مرور حل شود.
این روش دقیقاً مثل غارپیمایی است که در آن مربی غارنورد جلوتر از همه حرکت میکند و بقیه به دنبال او میروند. در طی مسیر شگفتیها و فضاهای جدیدی برای همه کشف میشود که نتیجه همراهی و هماهنگی در حین یادگیری از مربی است.
عملاً همراهان مربی منتورهایی هستند که با هماهنگی و همکاری مربی به حوزه توسعه معلومات و تجارب خویش اضافه میکنند. مثال دیگر اینکه در آموزش رانندگی مربی آییننامه و بخشهای مختلف اتومبیل را میشناساند. ولی یادگیرنده هنوز مستعد برای رانندگی نیست! و زمانی میتواند رانندگی کند که یک مربی در عین آموزش او را به عنوان یک منتور پشت رل ماشین بنشاند و با حرکت آرام و دقیق نحوه استفاده از کلاج، دنده، گاز و ترمز را به صورت عملی در حین حرکت آموزش دهد.
معرفی طرح مسئله محور در شهرری
یکی از طرحهایی که در شهرری پیاده شد این بود که با محلههایی که در نزدیک پایگاه بسیج بودند، ارتباط گرفته شد. علاوه بر ارتباط با محلههای اطراف پایگاه بسیج، ارتباطاتی با مدارس نیز گرفته میشود.
در این جلسات، کارگاههای راه اندازی و تیمها و گروههایی تشکیل شد. هشتتیم و گروه که هر کدام شامل پنج تا هفت نفر بودند.
به گفته یکی از جهادگران، این طرح به صورت مسجدمحور و بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است. ما بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را ملاک این کار قرار دادیم. با توجه به بحث بیانیه گام دوم خدمت استادان رفتیم که آنها، طرح را بررسی کردند و در مواردی راهنماییهای لازم را انجام دادند.
محسن امینیان ادامه میدهد: «بعد از مطالبه بیانیه، گام دوم انقلاب اسلامی وارد فضای اجرایی شده و از استادانی که مسئولیتی بر عهده داشتند، دعوت شد تا این کار را ببینند. در آن جلسه، شهردار، معاون فرهنگی شهرداری و اساتید دانشگاه هم حضور داشتند که در بحث مسئلهشناسی کار میکنند و در حوزه آسیب اجتماعی تخصص دارند. هر کدام از بچهها مسئله خودشان را مطرح کرده و سپس توضیحاتی در مورد اقداماتی که انجام دادند ارائه کردند.»
وی ادامه میدهد: «مثلاً مسئله یکی از افراد نداشتن نور در منطقه بود، دیگری نبود خطکشی در مجتمع محل زندگی و... به هر صورت این مسائل اولویت بندی میشوند و سپس برای هر گروه راهنمایی یا به اصطلاح منتور در نظر گرفتیم. بعضی از گروهها منتور داشتند و برخی نداشتند. سپس این منتورها و راهنماها با کمک افراد برای حل مشکلات و مسائل مردم وارد میدان شدند.»
امینیان میگوید: «در گروهی که مسئله تاریکی و نور کوچه را داشت، منتور و راهنمای آن گروه به شهرداری رفته و با هماهنگیهای لازم این مسئله را حل میکرد. از نظر امنیتی تاریک بودن کوچه خطرناک بود. زیرا نبود نور و وجود تاریکی موجب بروز بسیاری از مسائل به خصوص در حوزه آسیبهای اجتماعی میشود. یا اگر مسئلهای خط کشی حریم مجتمع بود، این منتورها و راهنماها تلاش میکردند تا با صحبت و هماهنگی لازم بین افراد مجتمع و محله این کار را انجام دهند.»
این جهادگر توضیح میدهد: «به هر حال این مسائل با اولویت برنامهریزی شده و برای حل آنها اقدام میشد. اصل کار این است که این تیمهای پنج تا هفت نفره با کمک یک راهنما و منتور که بتواند حق ایشان را از نهادهای مرتبط مطالبه کنند، سعی در رفع مسائل و مشکلات محله داشتند.»
فرازوفرودهای مسیر
با توجه به اینکه نوجوانی سن بلوغ و رشد است، در هیاهوها و پستی و بلندیهای زیادی قرار دارد.
سنی که بتوان معنا و مفهوم رشد و تغییر را به افراد آموخت و کنارشان بود و همچون مربی، با روحیات بچهها مواجه شد و آنها را تربیت کرد. این کار، خود جهادی فوقالعاده است.
امینیان میگوید: «در این طرح مسئله محور که نوجوانان در برهه سنی ۱۴ تا ۱۸ سال در اوج غلیانهای روحی، معنوی و جسمی قرار دارند، حضور داشتهاند. طبیعی است، در این فضا گاهی این بچهها خسته شوند، دچار هیجانات نوجوانی گردند و گاهی دچار بیانگیزگی. این فعالیتها و کارهای جهادی به روحیه خوب و ظرفیت زیاد نیاز دارد. هر چه بود این طرح مسئله محور با این تیمها پیش رفت، بعضی از تیمها به دلایلی که عرض شد کنار کشیدند و خسته شدند و در نهایت چهار تیم باقی ماند. از این چهار تیم هم دو تیم این کار را به سرانجام و سرمنزل مقصود رساندند. این دو تیم با استفاده از ظرفیتهایی که وجود داشت، توانستند مشکلات نور و تاریکی محله را رفع کنند و این محله را از بحث مباحث امنیتی و خطراتی که داشت نجات دهند. این تیمها با توجه به راهنماییهای منتورها و مشاوره راهنماها این کار را انجام دادند و این طرح را ادامه داده و اجرا کردند.»
چشم انداز طرح
امینیان در مورد نحوه اجرای طرح توضیح میدهد: «در ابتدا ما به دنبال این موضوع بودیم که طرح را به صورت آزمایشی انجام دهیم و جلو ببریم. اما به لطف خدا این طرح به طور مستمر در حال انجام است و مورد تأیید قرار گرفته است. از حوزههای مختلف حالا افراد زیادی پای کار آمدهاند و این کار را دنبال میکنند.
باید توجه داشت تا۲۰سال آینده کادر مدیران فعلی به طور کلی تغییر میکند. پس باید برای ساختن کادر انقلابی و مؤثر روی این بچهها سرمایهگذاری کنیم. هدف ما در واقع این است که با انجام این کارهای بزرگ و مشاهده نتایج مطلوب و موفق آن اعتماد به نفس و خودباوری را به بچهها منتقل کنیم، تا وقتی فردا وارد متن جامعه میشوند بتوانند کارهای مهم و با اولویت را دقیق و هدفمند انجام دهند.»
او تأکید میکند: «برای رسیدن به اهداف باید صبر کرد و این امر زمانی تحقق پیدا میکند که در روند تربیتی از کارهای کف میدان شروع کنند ولی دغدغه رسیدن به فعالیتهای بزرگ را داشته باشند. بنابراین لازم است که در مواجهه با مسائل آگاهی و آشنایی لازم را داشته باشند و مشکلات را درک کنند. زمانی که مسئله را درک کنند میتوانند در این فضا جلو آمده و کارهای مهم و بزرگی را انجام دهند.»
الگوگیری از شهدا
امینیان میگوید: «از زمان شروع این طرح به طور تقریبی پنجماه میگذرد. این کار نمونه است، اما باید در نظر داشت که بقیه مناطق تهران درخواست اجرای آن را دارند و کمکم به تمام فضای کشور سرایت میکند و طبق پیشنهاداتی که داریم قرار شده در ۱۰ استان محروم به قصد محرومیتزدایی این کار انجام شود.»
این جهادگر ادامه میدهد: «از طرحهای دیگری که در این راستا انجام شده باید به طرح سیره شهدا اشاره کنم که الگو گرفتن از رفتار شهدا و فعالیتهای تشکیلاتی آنها بود.
این کار هم بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بوده و طبق این اساسنامه کار ما تمرکز بر شخصیتسازی با استفاده از الگوی معیار است.
نوجوانانی در سنین پایین الگوی خود را شخصیتهای غربی انتخاب کردهاند را میتوان به مرور با شهدا و زندگی آنان آشنا کرد و میان شهید و بچهها، انس و الفت درونی ایجاد کرد. به عنوان نمونه میتوان به شهید والازده اشاره کرد که برای تحقق خواسته خود جهت رفتن به جبهه، مطالباتش را از امام جماعت مسجد شروع کرد و تا خود رئیسجمهور که در آن زمان حضرت آقا بودند، پیش برد. در نهایت به جبهه رفته و شهید میشود. ما در این طرح به بچهها میگوییم اگر در راهیان نور به فضای نورانی جنگ سفر میکنید، باید رهروان نور باشید و بتوانید سیره تشکیلاتی و عملی شهدا را در زندگی خود پیاده کنید.»
مطالبهگری رمز موفقیت
این جهادگر فعال، با بیان اینکه برای انجام این طرح و پیشبرد اقتصادی آن گزینههای مختلفی وجود داشت، میگوید: «مثلاً میتوانستیم از مردم و نهادهای خیریه که قصد کمک داشتند، پول و مبالغ مادی را جمعآوری کنیم. همچنین برای مسئله روشنایی از آنها امضا جمع کردیم که خودشان از اداره برق پیگیری کنند و با شماره ۱۳۷ تماس بگیرند و این پیگیریها باعث شد به اداره برق برویم و سپس به شهرداری مراجعه کنیم. فضای مطالبهگری و پیگیری که اصل و مبنای روش این طرح بود، باعث شد در کمتر از یک هفته اداره برق و بخش ۱۳۷ برق محله را درست کرد.»
او ادامه میدهد: «به این شکل ما میتوانیم مسائل دیگری را نیز پیگیری کنیم که مدیران انقلابی بسازیم و در مسیر گام دوم انقلاب اسلامی که حضرت آقا فرمودهاند، کادرسازی کنیم و نیروهای تشکیلاتی و انقلابی جوان که آینده سازان این نظام و مملکت هستند را بسازیم. حضرت آقا توصیهای داشتند که این کادرسازی در ردههای مختلف سنی انجام شود. بر همین اساس سعی بر این بود افرادی را تربیت کنیم که خودشان مطالبهگری کنند و پیگیر مسائل خودشان باشند. اصل و بنای ما هم این بود که مردم با هم وحدت داشته باشند و این کار علاوه بر حضور بسیج، به صورت کاملاً مردمی اجرا شد و شهروندان حلقههای میانی این کار بودند.»