کد خبر: 1214764
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۰
حمیدرضا‌شاه‌نظری

 یکی از مشهورترین نظریه‌ها در خصوص انقلاب‌ها، نظریه‌ای درباره سرنوشت انقلاب‌ها است که به نظریه دوری انقلاب‌ها یا «ترمیدور» مشهور است که کرین برینتون پس از بررسی و مقایسه تحولات مهم انقلاب‌های فرانسه، روسیه، امریکا و انگلستان ارائه کرده است. این نظریه به طور خلاصه شامل ارائه الگویی مشابه از طی مراحلی یکسان در این انقلاب‌ها و در نهایت رسیدن به مرحله ترمیدور یا مرحله وانهادن اصول انقلابی و آغاز دوران بازگشت به ارزش‌های رژیم پیشین و حذف انقلابی‌ها از عرصه قدرت است. در سال‌های گذشته و طی چند دهه از انقلاب اسلامی در ایران، غربی‌ها و پیاده‌نظام روشنفکری داخلی آن، شدیداً چشم‌انتظار طی مراحل فوق در انقلاب اسلامی و حتی بازیگر فعال برای کمک به ایجاد مصنوعی و دستکاری شده ارتجاع و ترمیدور در این انقلاب بودند تا زمینه استحاله و نابودی ایده‌های انقلابی و نفوذ مجدد غرب در ایران فراهم شود. 
مطالعه تاریخ نیز نشان می‌دهد که نظریه ترمیدور چندان بیراه هم نیست و پس از گذشت مدتی از هر انقلاب، شاهد فروکش کردن شورانقلابی و پایین آمدن انرژی انقلاب‌ها و بازگشت نسبی یا کامل به شرایط پیشاانقلابی در انقلاب‌ها بوده‌ایم ولی با گذشت قریب به نیم قرن از انقلاب اسلامی، علی‌رغم تمام تلاش روزافزون دشمنان با ابزار‌ها و شیوه‌های به روز برای به زوال کشیدن و استحاله انقلاب اسلامی، همچنان این انقلاب، به صورت پیشرو و پویا در حال تازه شدن است و ایده‌های انقلابی خود را با جدیت دنبال کرده و به پیش می‌برد. در واقع انقلاب اسلامی ماهیتی دفعی نداشته و نهضتی بوده که علاوه بر ابتنا بر یک عقبه تاریخی طولانی، از پیش از سال ۱۳۵۷ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. این انقلاب ریشه در خودآگاهی تاریخی مردم ایران دارد که با درک درست شرایط، مسیری را انتخاب کردند که در آن برخوردار از ارزش‌هایی، چون عزت، استقلال، عدالت و آزادی بوده و با استکبارستیزی و نفی سلطه بیگانه بر مبنای نگاه توحیدی، ایران اسلامی را در جایگاه شایسته خود در جهان قرار دهند. در واقع «مردم» همان‌طور که در مرحله تکوین، موتور محرکه این انقلاب بودند، در مرحله بقا و استمرار نیز موتور محرکه این انقلاب هستند و همین حضور مردم تاکنون انقلاب را پویا نگه داشته و از رخوت و سکون آن جلوگیری کرده است. این حضور البته مراتب مختلفی دارد و اقشار مختلف مردم تاکنون بسته به شرایط و انتخاب خودشان، نقش خود را در این حضور انتخاب کرده‌اند. ورای جانفشانی‌ها و ایثارگری‌های دهه اول انقلاب، از مردانی که در دوره متأخر در عراق و سوریه برای مقابله با دشمنان انقلاب و ایران از جان خود گذشتند تا زنان و مردانی که علی‌رغم جنگ شناختی پردامنه و گسترده دشمنان، سال به سال در عرصه‌های مختلف همچون راهپیمایی‌ها و انتخابات، حضوری فعال داشته‌اند. این‌ها همه نماد پویایی و زنده بودن انقلاب اسلامی است. بسیاری از جامعه‌شناسان عصر حاضر، به خصوص دو سه دهه اخیر را در سطح جهان، دوره مرگ سیاست نامگذاری کرده‌اند و از بی‌میلی شدید و عدم رغبت مردم در مشارکت و نقش‌آفرینی در سیاست‌های رسمی در سطح جهان سخن گفته‌اند که البته سخن درستی هم است. این روندی است که با توسعه ابزار‌های اجتماعی نوین همچون شبکه‌های اجتماعی بسط پیدا کرده و در ایران نیز به طور خاص و ویژه با توسعه مدیریت شده شبکه‌های اجتماعی بر اساس پلتفرم‌های دشمنان انقلاب و نیز با فعالیت شبانه‌روزی ده‌ها شبکه ماهواره‌ای و بر اساس الگوی جنگ‌شناختی و رسانه‌ای نوین، تلاش شده تا این «مرگ سیاست» به «سیاست ضدملی و ضدهویتی» تغییر پیدا کرده و زیربنای مردمی انقلاب اسلامی دچار سایش شود. 
از طرفی انقلاب اسلامی صرفاً یک انقلاب محدود به مرز‌های ایران و برای تغییر شرایط مادی زندگی نبود که با سیاست‌ورزی معمول و مرسوم و با نزدیک شدن به قدرت‌های مسلط بتواند از مواهب مادی آن برای مدتی استفاده کند بلکه یک انقلاب هویتی و استقلال‌خواهانه بود که بعد از بیش از دو و نیم قرن توانست مجدداً شکوه و عظمت ملت ایران را برگرداند و دست رد به سینه وطن‌فروشان و سلطه‌گران بزند و ایران اسلامی را در بلندای عزت و عظمت قرار دهد. 
امروز نیز انقلاب اسلامی توانسته در عرصه توسعه قدرت خود موفق عمل کند و ایران امروز علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه مهم‌ترین قدرت منطقه، اثرگذاری بالایی در سطح فرامنطقه و جهان دارد. همین موضوع نیز سبب شده تا تلاش دشمنان برای مهار انقلاب اسلامی و ایران، مضاعف شده و از همه ابزار‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی برای آن استفاده کنند. ولی روشن است که شرایط آن‌طور که مطلوب آنان باشد به پیش نرفته است. امروز رژیم صهیونیستی در بدترین وضعیت تاریخی خود به سر می‌برد و برای اولین بار دچار چالش وجودی شده و انگاره فروپاشی آن در جلوی چشم خود صهیونیست‌ها و جهانیان قرار گرفته است. امریکا نیز جایگاه خود را در جهان از دست داده و ابهت آن، توسط کشور‌های نه چندان مطرح سابق همچون یمن و گروه‌های عراقی به سخره گرفته شده است و این از دست رفتن قدرت امریکایی‌ها دیگر صرفاً توسط سیاسیون کشور‌های رقیب یا دشمن امریکا یا حتی چهره‌های اندیشکده‌ای و نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل بیان نمی‌شود بلکه به صراحت توسط ویلیام برنز به عنوان یک مقام مسئول و رئیس سازمان سیا اعتراف می‌شود که ایالات متحده امریکا دیگر قدرت بلامنازع جهان نیست!
انقلاب اسلامی و به تبع آن ایران، در شرایط خاصی قرار گرفته است که از طرفی اگر درست عمل شود، مشکلات کنونی به پایان خواهد رسید و روز‌های درخشان از راه خواهد رسید و اگر کم‌کاری صورت پذیرد و دشمن بتواند اثر مطلوب خود را بر افکار و اذهان بگذارد و مردم به عنوان موتور محرکه انقلاب را دچار تردید کند، این فرصت‌های بی‌نظیر تاریخی خلق شده توسط فرزندان همین ملت مورد خدشه قرار خواهد گرفت. انقلاب اسلامی مسیر سختی را پشت سر گذاشته و بنا بر فرموده رهبر انقلاب تا رسیدن به قله فاصله زیادی ندارد. راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات اسفندماه از جمله آوردگاه‌هایی است که باید به حرکت انقلاب، انرژی جدید تزریق کرد و این همت انقلابی و مضاعف ملت بیدار ایران را می‌طلبد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار