وسایل بازی بچهها را جلویشان گذاشتم و بسته خوراکیشان را باز کردم. بچهها سرگرم بازی و نقاشی شدند. من هم روضه که شروع شد چادرم را روی صورتم کشیدم. در حال و هوای خودم بودم و گریه میکردم که یکدفعه چشمانم را باز کردم و دیدم از زیر چادر دو تا چشم گرد با تعجب من را نگاه میکند: «مامان چلا گلیه میتونی؟»
بغلش کردم و صورتش را نوازش کردم، گفتم: «چیزی نیست عزیزم، دلم برای کسی تنگ شده». با همان لحن کوکانهاش ادامه داد: «برای کی دلت تنگ شده؟» گفتم: «همونی که قصهشو برات تعریف کردم.» ایام محرم و صفر تقریباً قصههای هر شبشان از رشادتهای اصحاب کربلاست. تا حدودی قانع شد، اما در راه برگشت دوباره سؤالاتش شروع شد...
والدین باید داستان کربلا را چگونه برای کودکان توضیح دهند؟
باید سعی کنید ذهن بچهها را به سمت زیباییها، رشادتها و ابعاد حماسی واقعه کربلا ببرید چراکه بچهها با توجه به روحیات و سطح ادراکشان چندان درکی از عمق غمها، مراثی و روضههای پرسوز و آه کربلا ندارند. اگر کودکتان از علت گریه و ناراحتی شما سؤال کرد، کافی است مثلاً بگویید: «آن قهرمانی که قصهاش را برایت تعریف کردم رفته پیش خدا و من دلم برایش تنگ شده.»
همه چیز را بدون خشونت تعریف کنید، چون بچهها در سن کم نمیتوانند خشونت را درک کنند و چندان توان تفکیک و تمییز حق و باطل را ندارند و ممکن است نسبت به هر دو طرف ماجرا احساس ناخوشایندی پیدا کنند. خب سؤال این است که از چه سنی میتوانیم در مورد مفاهیم پیچیده با بچهها حرف برنیم؟ به نظر میرسد تا حدود ۱۲-۱۱ سالگی و شکلگیری تفکر انتقادی در بچهها باید تنها در مورد کلیت داستان و خوب و بد ماجرا آن هم با زبانی کاملاً کودکانه و متناسب با فهم آنها حرف بزنید.
تا آن موقع سعی کنید با هیئترفتن آشنایی با ماجرای کربلا را به یک خاطره شیرین، مثبت و به یاد ماندنی تبدیل کنید. در این مسیر برای خانواده سنتهای شیرین درست کنید و مثلاً بعد از هیئت در پارک شام بخورید. تلاش کنید اولاً شخصیتهای شاخص کربلا مثل حضرت عباس (ع)، حضرت علیاکبر (ع)، حضرت زینب (س) و... را در قامت یک قهرمان برای کودک تصویر کنید تا یک آدم مظلوم و مورد ستم قرارگرفته.
ممکن است بپرسید در دنیایی که فیلمها، انیمیشنها و بازیها انواع قهرمانان را معرفی میکنند و با یکسری ویژگیها مثل نیروهای فراطبیعی، فناناپذیری و همیشه پیروز در معرض دید بچهها میگذارند چه باید کرد؟
باید به کودک توضیح بدهیم که امام حسین (ع) و یارانش در ماجرای کربلا یک مدل واقعی از قهرمانی را به نمایش گذاشتند که همه ابرقهرمانها میتوانند بنا به وضعیت خود از آنها درس و الگو بگیرند. با توجه به اینکه دنیای بچهها عینی و واقعی است، چیزی که با منطق فکریشان جور دربیاید را باور میکنند. حالا چگونه قدم به قدم فرزندانمان را با قهرمانان واقعی آشنا کنیم؟ شاید پاسخ به این سؤالها برای ما بزرگترها هم سخت باشد چه برسد به کودکان، آن هم در شرایطی که بچههای امروزی بسیار بیشتر از گذشته به دنبال پاسخ به پرسشهایشان به صورت عملی و شهودی هستند.
قدم اول: از فرزندتان بپرسید چه اطلاعاتی از واقعه عاشورا و ویژگیهای اخلاقی امام حسین (ع) دارد؟ حالا لیستی از ویژگیهای اخلاقی و قهرمانی امامحسین (ع) را بر اساس اطلاعات فرزندتان و راهنمایی خودتان تهیه کنید؛ صبر، ازخودگذشتگی، ایثار و فداکاری، بیتفاوت نبودن نسبت به ظلم و روحیه پهلوانی.
قدم دوم: سعی کنید با رفتارتان ویژگیهای قهرمانی و پهلوانی مثل صبر و گذشت را به فرزندتان آموزش دهید، آن وقت است که دلیل قیام امام حسین (ع) و یارانش را درک میکند، مثلاً وقتی کودک شما میبیند از وسایلی که دوست دارید به راحتی میگذرید یا در اوج عصبانیت بخشش دارید از شما یاد میگیرد. به قول معروف به عمل کار برآید...
قدم سوم: هر قهرمانی لباس مخصوص خودش را دارد، پس لباس قهرمانی فراموش نشود. پیراهن مشکی، سربند و پرچم و حتی لباسهای تعزیهخوانی و کلاهخود مناسب کودکان که در بازار موجود است، لباسی مناسب یک قهرمان عاشوراست. این ظاهر متفاوت کمک میکند فرزندتان با قهرمانش همذاتپنداری کند.
قدم چهارم: دنبال انیمیشنهای جذاب باشید که ویژگی قهرمانی متناسب با فرهنگ و مذهب ما را داشته باشد. نیاز نیست به طور مستقیم به حوادث کربلا اشاره داشته باشد. از این طریق میتوانید کمکم به قهرمان کاملتری برسید. مثلاً انیمیشن پهلوانان، یک نمونه خوب برای نمایش است.
قدم پنجم: قدرت و تأثیر قصهگویی را دستکم نگیرید. بچهها با کتاب خواندن و قصهشنیدن با تاریخ آشنا میشوند و تاریخ را درک میکنند. با کتابهایی مثل «قهرمانان کربلا»، «قصههای پیامبران» و همچنین «قصههای خوب برای بچههای خوب» سفر قهرمانشناسی کودک را شروع کنید.