سرانجام در ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲ میلادی و پس از هفتههای متمادی که تجمع نیروهای نظامی روسی در غرب این کشور در حال رصد بود، ارتش روسیه تهاجم همهجانبه خود را به اوکراین آغاز کرد؛ جنگی که رسانهها و منابع اطلاعاتی از ماهها قبل درباره وقوع آن هشدار میدادند. روسها ابتدا برنامه یک عملیات سریع را داشتند. به طور مشخص برنامه روسیه رسیدن سریع به کییف و سرنگونی دولت زلنسکی و در ادامه جایگزینی آن با دولت مدنظر خود بود، اما این نقشه محقق نشد.
طی سه ماه گذشته روسها ابتدا از سه محور اصلی در اوکراین پیشروی کردند. محور اول از کریمه به سمت جنوب و جنوب شرق اوکراین بود که به محاصره ماریوپل و تصرف خرسون ختم شد و موفقترین جبهه روسها بود. ماریوپل یک شهر بندری بسیار مهم در جنوب اوکراین و محل قرارگیری چندین صنعت مهم از جمله کشتیسازیهای بزرگ است. محور دوم شرق اوکراین و خارکف است که در این منطقه روسها با مقاومت سرسختانه اوکراینیها خصوصاً در جبهه خارکف روبهرو شدند و نتوانستند این شهر مهم را تصرف کنند، اما در منطقه دونباس پیشرویهایی داشتند و موفق به نزدیک شدن به استان زاپاروژیا اوکراین شدند. محور سوم جبهه کییف بود که روسها از مرز بلاروس به سمت پایتخت اوکراین هجوم بردند و با وجود پیشروی و نزدیک شدن به پایتخت به علت مقاومت شدید اوکراینیها و تلفات سنگین سرانجام پس از هفتهها، روسیه تصمیم به عقبنشینی از کییف و متمرکز کردن نیروهای خود در جبهه شرقی اوکراین گرفت.
اما در این نوشتار قصد ما بررسی درسهای جنگ اوکراین برای کشورهای ناظر خصوصاً ایران است. این جنگ تجارب زیادی برای ارتشهای سراسر جهان دارد و تجربهای است که بدون صرف هزینه برای بسیاری از جمله ایران به دست میآید، مفید خواهد بود که نیروهای مسلح با تشکیل کارگروههایی به بررسی دقیق و جزءبهجزء جنگ اوکراین بپردازند و از تجارب آن نهایت استفاده را ببرند چراکه در دوران کنونی چنین جنگهایی به ندرت اتفاق میافتد و بهتر است به جای آنکه خود در میدان جنگ دچار خسارت و هزینه شویم، از تجربه دیگران استفاده کنیم، در حالی که به دور از میدان و در آرامش با وقت کافی در حال بررسی آن هستیم.
بخش اول جنگ با حملات موشکی آغاز شد. روسها ابتدا و در شب اول جنگ دست به شلیک بیش از ۱۰۰تیر موشک کروز و بالستیک به سمت زیرساختهای عمدتاً نظامی اوکراین زدند. هدف روسها در این حملات خاموش کردن رادارهای برد بلند اوکراین و البته سرکوب نیروی هوایی این کشور بود. پس از شلیک این تعداد موشک در روز اول روسها همچنان به طور گسترده از موشکهای بالستیک و کروز خود در طول جنگ استفاده کردند. تا روز شصتم روسها به طور متوسط در هر روز بیش از ۴۰شلیک داشتند، ولی رفتهرفته این مقدار کاهش یافت، به طوری که تا روز نودوسوم جنگ این مقدار به ۲۶شلیک در روز به طور متوسط رسیده است.
حجم زیاد شلیک که به گفته طرف امریکایی بیش از ۲ هزارو ۵۰۰ موشک تا روز نودوسوم جنگ است، ذخایر موشکی روسها را تحت تأثیر قرار داده است، به طوری که این کشور به سمت استفاده از موشکهای قدیمیتری، چون توچکا و خا۲۲ رفت چراکه شمار موشکهای جدیدی مثل اسکندر و کالیبر رو به کاهش بود.
موشکها چگونه عمل کردند؟
حملات موشکی روسها کمتر از انتظارات تأثیرگذار بود. به جز حملات به تأسیسات زیرساختی که خسارات قابل توجهی برای طرف اوکراینی در پی داشت، حملات با موشکهای بالستیک و کروز به پایگاههای هوایی عملاً باعث سرکوب نیروی هوایی کوچک اوکراین نشد. در حالی که طرف اوکراینی کمتر از ۸۰ فروند هواپیمای بال ثابت در اختیار داشت، با این حال حجم زیادی از ناوگان را حفظ کرد و تا امروز نیز در جبهه شرقی که نزدیک به خاک روسیه است پرواز انجام میدهد. بخشی از شلیکهای روسها نیز مربوط به پشتیبانی از عملیات در خط مقدم بود، به طور مثال هدف قرار دادن توپخانه یا محل تجمع نیروهای اوکراینی در نزدیکی خطوط تماس نیز در مواردی با شلیک موشک بالستیک و کروز انجام میشد که این عمل ناشی از پروازهای کم نیروی هوایی روسیه و کمبود تسلیحات هدایت دقیق در این نیرو بود. در نتیجه فشاری هم به ذخایر موشکی پیشرفته از این بابت وارد شد.
عملیات موشکی روسها گنجینهای از تجربیات برای نیروهای مسلح ایران است که تأکید بسیاری را روی موشکهای بالستیک و کروز دارند. درس اول از این جنگ این است که نمیتوان با قاطعیت نیروی هوایی حریف را با اتکا به موشکهای کروز و بالستیک سرکوب کرد. این در حالی است که اوکراین واقعاً نیروی هوایی کوچکی داشت و وقتی صحبت از یک نیرو با ۵۰۰ فروند جنگنده باشد، این کار بسیار سختتر است. روی دیگر سکه این است که کشوری که نیروی هوایی خود را دست پایین میداند، با نگاهی به تجربه اوکراین درمییابد که در برابر یک دشمن قدرتمند همچنان میتواند نیروی هوایی خود را با رعایت نکاتی حفظ کند. حال اگر اندک هواپیماهای اوکراین به موشکهای دورایستا مجهز بودند، میتوانستند تا عمق چندصدکیلومتری داخل خاک روسیه اهدافی را با دقت مورد اصابت قرار دهند. در نتیجه رویکرد تجهیز جنگندههای ایران به تسلیحات نقطهزن و دورایستا باید بدون وقفه و در مقیاس بزرگتری مورد توجه قرار گیرد. مسئله دوم حفظ روند شلیکها در یک جنگ چند ماهه است. در حالی که تازه سه ماه از جنگ در اوکراین میگذرد، کشوری مثل روسیه درباره ذخایر موشکی خود نگران شده و رو به استفاده از موشکهای قدیمی خود آورده است که اثرپذیری حملات را به علت درصد قابلیت اطمینان عملکردی پایینتر و دقت کمتر نسبت به موشکهای بهروز کاهش میدهد.
باید به موارد فوق این نکته را اضافه کرد که اوکراینیها عملاً هیچ سامانه پدافندی در مقابل موشکهای بالستیک حریف نداشتند و دفاع آنها در برابر کروزها نیز بسیار محدود بود و درصد کمی از پرتابهها را با سامانههای قدیمی خود دفع میکردند، اما در سمت مقابل ایران، حریفان اکثراً مجهز به سامانههای ضدبالستیک پیشرفته و پرتعدادی هستند که خواهناخواه درصدی از موشکهای بالستیک ایران بسته به اینکه از کدام نسل توسعهای باشند را هدف قرار میدهند، البته راهکار استفاده از سرجنگیهای مانوردهنده که چند ماه قبل در رزمایش سپاه اعلام شد، میتواند مشکل فوق را تقریباً حل کند، اما میزان تولید این نوع سرجنگی برای جایگزینی با موارد قدیمی روی موشکهای موجود امری تعیینکننده است. به علاوه نیروی هوایی بهروز و پرتعداد کشورهای حریف ایران قادر به انجام گشتهای هوایی و شکار شمار بیشتری موشک کروز و پهپاد انتحاری در مقایسه با اوکراین است. این امر اگر چه موجب تحلیل رفتن ذخایر موشکهای هوا به هوای دشمن میشود، نظیر آنچه در عربستان در برابر یمن رخ داد، اما فرصت تأثیرگذاری روی اهداف داخل خاک دشمن را نیز برای مدتی از طرف بهکارگیرنده موشک کروز و پهپاد میگیرد. در نتیجه اینجا در ظاهر امر و بر اساس اطلاعات موجود و آشکار، یک خلأ تسلیحاتی در مقابل شکاریهای دشمن و البته آواکسهای پشتیبانیکننده آنها ظاهر میشود که برای به حداکثر رسیدن اثرگذاری حملات پهپادی، باید فکری به حال آن شود.
نقطه قوت ایران نسبت به روسیه در مورد درگیری با قوای زمینی دشمن در فواصل کوتاه، توسعه و بهکارگیری راکتهای هدایتشونده و موشکهای برد کوتاه متنوع است، مانند خانواده فجر ۴ و ۵ هدایتشونده و موشکهای فتح که میتوان برای زدن اهداف مختلف و نزدیک به خط مقدم از آنها استفاده کرد و دیگر نیازی نباشد برای زدن یک دسته توپخانه یک موشک مانند اسکندر شلیک شود، ضمن اینکه تنوع سرجنگی تسلیحات ایران در این زمینه متناسب با نوع مأموریت هم به کاهش تعداد شلیکهای لازم کمک میکند. اوکراین نیز از کمبودها در این بخش بسیار ضربه خورد. اگر طرف اوکراینی مجهز به سلاحی مانند فجر ۵ هدایتشونده بود میتوانست پایگاههای خط مقدم و محل سوختگیری و مهماتگیری بالگردهای روسی را به سادگی هدف قرار دهد و هزینه جنگ را برای طرف روسی چندین برابر کند. جای چنین تجهیزاتی در نبرد اوکراین واقعاً به چشم میخورد با اینکه راکتانداز اسمرچ ساخت روسیه قادر به شلیک پرتابههای هدایتشونده است ولی این نوع مهمات در زرادخانه روسها کمیاب هستند.
هواپیماهای رزمی در نبرد
روسها از یک قدرت هوایی قابل توجه بهره میبرند. این قدرت از هواپیماهای پشتیبانی نزدیک مانند سوخو ۲۵ محصول دوران شوروی شروع میشود و تا محصولات پیشرفته و ارزندهای همچون سوخو ۳۴ و ۳۵ که در سالهای اخیر در حال تولید و تحویل هستند و نیز انواع بمبافکنهای سنگین را شامل میشود. طی بیش از یک دهه اخیر انواع مهمات هدایتشونده هم در نمایشگاهای دستاوردهای صنعت دفاعی روسیه مشاهده و تصور میشد این مهمات همانند امریکا و اروپا در نیروی هوایی روسیه همهگیر شده باشد. برخی از جنبههای عملکرد نیروی هوایی روسیه در سوریه هم مؤید همین مطلب بود، اما در آسمان میدان نبرد با اوکراین، روسها در هفتههای اول نشان دادند تمایلی به مصرف کردن مهمات هدایتشونده ندارند و شیوه (تاکتیک) پروازی آنها نشان میداد بمبهای غیرهدایتشونده و راکت مهمات اصلی مورد استفاده آنها را شکل میدهد. برای استفاده مؤثر از چنین تسلیحاتی خصوصاً در مناطقی با فاصله کم از نواحی مسکونی غیرنظامی، هواپیماها ناچار به پرواز در ارتفاع پایین هستند، البته خود این دقت روسها در ایجاد کمترین آسیب جانی برای غیرنظامیان تا مدتها از شروع جنگ به طور کامل مشهود بود. نهایتاً پروازهای ارتفاع پایین هواپیماهای روس را در معرض آتش موشکهای پدافند هوایی دوش پرتاب اهدایی غرب در اختیار اوکراین قرار میداد و از این رهگذر تلفات قابل توجهی برای نیروهای روسی ایجاد شد. به گفته برخی منابع بر اساس شواهد تصویری، ۱۱ فروند سوخو ۲۵، پنج فروند سوخو ۳۰ اسام، یک فروند سوخو ۳۵ و ۱۰ فروند سوخو ۳۴ از دست دادهاند. در این میان سوخو ۳۴ و ۳۰ اسام آرزوی نیروی هوایی برخی کشورهاست که به واسطه اصرار بر استفاده از مهمات ارزانقیمت طعمه موشکهای سبک دوش پرتاب شدند. این امر نشان میدهد چنین پروازهایی بدون مجهز بودن به سامانههای اخلالگر و فریبدهنده کارآمد عملاً خودکشی است.
برخلاف جنگ روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ و حتی جنگ در سوریه، روسها تمایل چندانی برای استفاده از هواپیماهای بمبافکن بزرگ خود نشان ندادند، البته به واسطه وجود پایگاههای هوایی نزدیک مرز اوکراین و هزینه کمتر پرواز هواپیماهای جنگنده این امر قابل توجیه است.
در طرف مقابل پروازهای محدودی توسط نیروی هوایی اوکراین انجام میشود که از این رهگذر شش فروند میگ-۲۹، سه فروند سوخو ۲۷، هشت فروند سوخو-۲۵ و چهار فروند هم سوخو-۲۴ اوکراینی به علاوه تعداد دیگری از هواپیماهای اوکراین توسط روسها عمدتاً در نبرد هوایی سرنگون شده است. با وجود برتری کیفی و کمی روسیه بر اوکراین در عرصه قدرت هوایی، اما جنگ اخیر همانند جنگ ناتو علیه یوگسلاوی (جنگ کوزوو) نشان داد طرف ضعیفتر میتواند با به کار بستن راهکارهای مختلف نیروی هوایی خود را برای زدن ضربههای مقطعی و نوعی عملیات پارتیزانی زنده نگه دارد. در صورت ترکیب همین تعداد محدود با تسلیحات هوشمند ضربههای وارده به دشمن اثرگذارتر هم میشود.
«پهپادها» همیشه و همه جا
دسته اول متشکل از پهپادهای عمدتاً دست پرتاب مانند لیلکا ۱۰۰ و انواع کوادکوپتر است که پدافند روسیه نشان داد در برابر این گونه اهداف فاقد اثرگذاری است و جمرهای پرتعداد روسی هم اگر در میدان نبرد حاضر بودند، پس کارایی بسیار محدودی در برابر این اهداف کوچک که نزدیک به خطوط مقدم پرواز میکنند، میداشتند. اوکراین نیز نهایت استفاده را از این ضعف روسها برده و با استفاده از چنین پهپادهایی در نقش شناسایی و هدفیابی با ترکیب با توپخانه خود ضربات زیادی به نیروهای روسی وارد کرده است. اوکراینیها با نصب نارنجکهای ضدزره روی کوادکوپترها از این وسیله به عنوان یک سلاح ضدتانک نسبتاً دوربرد استفاده میکنند. در حالی که خدمه اوکراینی در جایی سنگر گرفتهاند این کوادکوپترها با پرتاب نارنجک روی تانکهای روسی به شکل یک سلاح ضدزره تاپ اتک آنها را بدون هزینه خاصی نابود میکنند. این امر نقطه توجه بسیار مهمی برای سایر کشورهای دارای نیروی زرهی به شکل کلاسیک آن است. امروزه ایران در برابر خطر گسترش گروههای تروریستی همچون ۱۰ سال اخیر قرار دارد و این گروهها هم به واسطه دسترسی آسان قطعاً سراغ کوادکوپترهای مسلح خواهند رفت.
اما تنها پهپاد بزرگ اوکراینیها فعلاً بایراکدار تیبی۲ است که قبل از جنگ ۲۰ فروند و در خلال جنگ نیز بر اساس برخی منابع ۱۶ فروند از این پهپاد را تحویل گرفته است. روسها بر اساس منابع تصویری طی سه ماه گذشته هشت فروند از این پهپاد را سرنگون کردهاند با وجود اینکه پهپادهایی در این کلاس دارای سطح مقطع زیادی هستند و اصولاً روسها نباید مشکلی در مقابل آن میداشتند، با وجود این تیبی۲ با صرفنظر از آن میزان تصاویر حملاتش که فیک یا مربوط به سایر جنگهای اخیر بوده، خسارات محسوسی به طرف روسی وارد کرده است که علاوه بر هدف قرار دادن انواع سامانههای پدافندی روسی شامل چندین بوک و تور و حتی قطار حامل سوخت داخل جزیره کریمه این پهپاد به علت توان حمل سامانه اپتیکی دوربرد اقدام به شناسایی اهداف از فاصله زیاد و تعیین موقعیت آنها برای واحدهای هوایی دیگر یا سامانههای توپخانه میکند. با وجود اینکه روسها به اطلاعات جنگ قرهباغ و نیز نبردهای ادلب و نیز لیبی که پهپاد بایراکدار در آن حضور داشت، دسترسی داشتهاند، اما به نظر میرسد چندان آن را جدی نگرفته و البته تلفاتی از این ناحیه متحمل شدهاند. قبل از جنگ اصلاً تصور نمیشد که پهپادی در این کلاس قادر به انجام مأموریت در برابر پدافند و نیروی هوایی قدرتمند روسیه باشد، اما خدمه اوکراینی در فرصتهای به دست آمده از این پهپاد استفاده کردند تا حتی سلاحی که به نظر نمیرسید در برابر روسها کارا باشد نیز بتواند ضربات دردناکی به این کشور بزند.
وضعیت ایران در این بخش تقریباً مناسب است. شمار زیادی پهپاد در کلاسهای مختلف از جمله شمار زیادی پهپاد انتحاری با ابعاد کوچک و متوسط ایران را قادر میکند ضربات سختی به حریف بزند. در برابر امریکا شاید این کار سختتر باشد چراکه گشتهای هوایی این کشور بسیار پرشمار است، اما ساخت پرتعداد پهپادهای فریب که بدون هر سامانه گرانقیمتی پدافند و گشت هوایی دشمن را معطوف به خود میکند، راهکاری برای به چالش کشیدن برتری هوایی دشمن است؛ همانطور که چندی پیش سرفرماندهی ارتش تروریستی امریکا در منطقه غرب آسیا به از دست رفتن برتری هوایی مطلق امریکا به واسطه پهپادهای ایرانی اعتراف کرد.
طرف روسی در این بخش ضعفهای زیادی دارد. روسها در زمینه پهپاد حرف خاصی برای گفتن ندارند. با وجود طرحهای شاخص بسیار، اما عمده پهپادهای روسی انواع کوچک مثل اورلان ۱۰ هستند که کیفیت تولید و توان پایینی دارند و زیاد سرنگون میشوند. روسها پهپادهای مسلح بزرگتری مثل اورین نیز دارند، ولی تعداد آنها بسیار کم است و به ندرت استفاده میشوند. همین کمبود پهپاد مسلح باعث شده است روسها به سمت روشهای ابتکاری مانند نصب نارنجک روی پهپاد اورلان ۱۰ بروند. نارنجک شاید برای کوادکوپتر که امکان پرواز ایستا روی هدف را دارد سلاحی مؤثر باشد، ولی برای یک پهپاد بال ثابت در حال عبور عملاً و بر اساس عملکرد روسها تنها هدر دادن مهمات است.
استفاده دو طرف از پدافند هوایی
روسها از روز اول جنگ اقدام به عملیات سرکوب پدافند هوایی کردند. تقریباً ساعاتی پس از شلیک اولین موشکها به سمت اوکراین، نیروی هوایی روسیه عملیات سرکوب پدافند خود را با شلیک موشکهای خا-۳۱ آغاز کرد. با این حال فعلاً با گذشت بیش از سه ماه از آغاز جنگ پدافند اوکراین همچنان فعال است، در نتیجه روسها گشتهای هوایی با هواپیمای پیشرفته سوخو ۳۵ مجهز به تعدادی موشک هوا به هوا برای دفاع از خود و دو موشک ضد رادار خا- ۳۱ ترتیب دادند تا به شکار رادارهای اوکراینی بپردازند. پدافند اوکراین اگرچه خسارات قابل توجهی دیده، ولی روسیه به عنوان ابرقدرت نظامی نتوانسته است آسمان اوکراین را برای خود به طور مطلق امن کند و به گفته پنتاگون کمتر از ۲۰ درصد پروازهای روسیه از خطوط مقدم عبور میکند و عملاً غرب اوکراین از هرگونه پرواز نیروی هوایی روسیه خالی است و تنها با موشک به این مناطق حمله میشود. ضعف روسیه در این مورد نیز بسیار جالب است چراکه با سامانههای قدیمی تولید خودش روبهرو شده و حریف پیشرفته یا ناآشنایی در برابرش قرار ندارد. به نظر میرسد ضعف روسها در این مورد به نبود پلتفرمهای مناسب و پیشرفته برای جمعآوری اطلاعات در نیروی هوایی این کشور بازمیگردد. ایلوشین ۲۰ که نقش هواپیمای شنود الکترونیک را دارد، از فناوری بسیار قدیمی بهره میبرد و توپولف ۲۰۴ که نمونهای بهروز است نیز تنها دو فروند از آن ساخته شده است. بازبینی طرح مقابله با رادارهای دشمن در کشور بر اساس تجربیات جنگ اوکراین مفید خواهد بود، خصوصاً در صورت مواجهه با دشمن دارای برتری هوایی، توسعه موشکهایی مجهز به جستوجوگر آشیانهیاب راداری برای استفاده از نقطه قوت ایران، یعنی موشکهای بالستیک برای سرکوب دفاع هوایی دشمن از فواصل نزدیک به نقاط تماس روی زمین تا عمق چندصدکیلومتری کارآمد خواهد بود، البته موشک هرمز-۱ در نقش ضدرادار با برد بیش از ۲۵۰کیلومتر ساخته شده و منظور ساخت موشکی مشابه با برد کمتر است.
در پدافند اوکراین که متشکل از سامانههای روسی دهه ۸۰ میلادی است، بیشترین تلفات مربوط به خانواده اس-۳۰۰ است که اوکراین دو نسخه آن یعنی نسخه PT و PS را در خدمت دارد. تحرک این نسخهها نسبت به سامانههای دیگر کمتر است که باعث شده به طور مثال در مواردی کل آتشبار نسخه پیتی هدف قرار گیرد، اما مثلاً سامانه بوک اوکراینی که کاملاً متحرک است، تنها یک بار آن هم با موشک بالستیک هدف قرار گرفته و میزان بقاپذیری بسیار بالایی از خود نشان داده است. در مجموع ۴۴ سامانه موشکی پدافندی و ۲۳ رادار اوکراینی توسط روسها منهدم شده است، اما در مواجهه با اهداف پروازی در ارتفاع پایین پدافند هوایی اوکراین که انواع سامانههای پیشرفته دوش پرتاب غربی را دریافت کرده است نشان داد حتی هواپیماهای جنگنده پیشرفته نیز به راحتی در صورت تاکتیک به کارگیری نامناسب شکار میشوند.
از این تجربیات میتوان این گونه برداشت کرد که پدافند نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران باید به دنبال سامانههای باتحرک بالا مثل «سوم خرداد» باشد، حتی در صورتی که خودروی بهتری برای شلیک بدون نیاز به زدن جک وجود داشته باشد، برای سوم خرداد تهیه شود تا باز هم بقاپذیری این سامانهها با صرفهجویی زمان زدن و جمع کردن جک بالاتر میرود. سامانههای برد کوتاهی مثل مجید نیز باید در تعداد بالا به کارگیری شوند، چون عملاً هیچ گونه انتشار امواجی ندارد و برای کشف آن باید از سنسورهای بصری استفاده کرد که باز بقاپذیری سامانه را در برابر سرکوب دفاع هوایی توسط دشمن بالا میبرد.
پدافند روسیه که از نظر کمیت تقریباً بدون رقیب و در رتبه یک جهان قرار دارد، در این جنگ حاضر، اما اهداف پدافند روسیه در این جنگ محدود بوده است. به طور مثال کمتر از پنج مورد شلیک موشک توچکا به خاک اصلی روسیه ثبت شده که دو مورد آن به اصابت به زمین ختم شد، اما در خطوط مقدم روسها اهداف هوایی زیادی برای شکار داشتند که غیر از تعدادی جنگنده و بالگرد اوکراینی عمدتاً شامل انواع پهپادها میشد. بیشترین پروازهای اوکراینیها مربوط به پهپادها بود که به دو بخش اصلی پهپادهای کوچک و بزرگ تقسیم میشوند.
نبرد زمینی، سیل زرهی و کمینهای ضدزره
روی زمین، اما جنگ با شدت بسیار بیشتری در جریان است. روسیه با استفاده از یگانهای زرهی عظیم خود حملات گستردهای ترتیب داد و البته با توجه به توان ضدزره اوکراینیها نیز تلفات سختی بر جای گذاشت. از جمله از دست دادن چندصد تانک اصلی میدان نبرد صرفاً بر اساس منابع تصویری. تلفات روسها به گونهای است که این کشور مجبور شده است، تانکهای قدیمی خود از جمله تی-۶۲ را از حالت ذخیره به خدمت بازگرداند. اوکراینیها هم متقابلاً تلفات زرهی قابل توجهی داشتند که در مجموع شامل چند صد تانک و خودروی زرهی در انواع مختلف و کامیونهای ترابری و پشتیبانی میشد.
جنگ اوکراین یک مورد را ثابت کرد که در میدان نبرد کنونی با توجه به تهدیداتی که علیه یگانهای زرهی وجود دارد، تانکهای فاقد سامانه دفاع فعال سخت، هر چقدر هم که زرهپوش شده باشند، شانسی برای بقا ندارند. سامانههای دفاع فعال سخت اکنون دیگر یک گزینه انتخابی نیستند بلکه از الزامات به شمار میروند.
برای مثال تانک T-۹۰M که بهترین تانک روسیه از هر لحاظ حساب میشود، به سرعت و تنها مدت کوتاهی پس از ورود به جنگ به سادگی طی یک کمین منهدم شد. این نسخه تی-۹۰ دارای زره اضافی کامپوزیتی در برجک و زره واکنشی رلیکت بود که دو برابر زره کنتاکت ۵ مقاومت دارد، ولی این موارد باعث نجات تانک نشد.
این جنگ همانطور که گفته شد دانشگاهی بدون هزینه برای نیروهای مسلح کشورمان است. ایران اکنون در مراحل ابتدایی وارد کردن تانک کرار به خدمت است که به عنوان مشابه ایرانی تی-۹۰ مطرح میشود. باید در نظر داشته باشیم که زره واکنشی و سامانه دفاع فعال نرم نصبشده روی این تانک پاسخگوی تهدیدات کنونی نیست و نیاز است حتماً و فوراً سامانه دفاع فعال سخت برای این تانک که تانک اصلی میدان نبرد ایران در سالهای آتی خواهد بود و نیز سایر ادوات زرهی شامل نفربرها و توپخانه متحرک تهیه شود.
مورد دیگر در خصوص زرهی در نبرد اوکراین ایجاد توازن بین حفاظت و قدرت آتش است، به طور مثال خودروی زره BMP-۳ روسها قدرت آتش بینظیری به علت بهرهگیری همزمان از دو توپ ۳۰ و ۱۰۰میلیمتری دارد، اما زره ضعیف آلومینیومی آن باعث میشود با اصابت پرتابههایی مثل RPG- ۷ نیز به طور کلی منهدم شود.
حجم آتش زیاد الزام به حمل مهمات زیاد را باعث میشود در نتیجه کوچکترین نفوذی باعث انفجار مهیب BMP-۳ میشود، در حالی که در نسل قبلی این نفربر یعنی BMP-۲ شانس فرار خدمه بسیار بیشتر است.
روسیه تاکنون بیش از ۸۰۰ خودروی رزمی پیادهنظام از دست داده است که چنین رقمی کمر بسیاری از ارتشهای جهان را میشکند و روسها هم با استفاده از ذخایر به جامانده از زمان شوروی در حال ادامه چنین جنگ پرتلفاتی هستند، این در حالی است که آنها چند نسل سامانه دفاع فعال سخت را توسعه دادهاند، اما در تولید انبوه و بهکارگیری آن در خطوط مقدم نبرد تا امروز غافل شدهاند.
نحوه روبهرو شدن اوکراینیها با چنین سیلی از زرهی بسیار جالب توجه و درسآموز است. ایجاد واحدهای ضدزره حرفهای که در گروههای کوچک قادر به عملیات هستند و توان استفاده از پهپادهای کوچک را دارند، راهکار اوکراین برای مقابله با زرهی عظیم روسیه بوده است. تشکیل تیم کوچک موتوری مجهز به موتورسیکلتهای چهار چرخ مسلح به موشکهای ضدزره و البته تیمهای ویژه مجهز به تجهیزات ضدزره کاری نیست که طی مدت کوتاه جنگ قابل انجام باشد. احتمالاً اوکراین برای این یگانها سالها هزینه کرده و پاسخ این هزینه را در میدان دریافت میکند. تشکیل چنین گروههایی با نظامیان دارای سطح آموزش کم یا نیروهای مردمی ممکن نیست و چنین تیمهایی باید دارای سطح خوبی از آموزش باشند، البته سیل موشکهای ضدزره اهدایی غرب خصوصاً انواع تاپ اتک مانند جاولین هم در موفقیت واحدهای ضدزره اوکراینی نقش مهمی داشته است.
اوکراین هزینه خوبی برای واحدهای عملیات ویژه خود هم کرده است، به گونهای که این واحدها از یگانهای رقیب روسی بسیار مجهزتر هستند و عملکرد مناسبی هم در میدان داشتهاند، از جمله مجهز بودن نیروهای ویژه اوکراین به تجهیزات پیشرفته دید در شب که در طرف روسی کمتر به چشم میخورد.
برخی کشورها در شرایط تهدید مشابهی همچون اوکراین در جنگ زمینی با امریکا قرار دارند. دشمن آنها دارای نیروی زمینی بسیار بزرگتر و مجهزتر و بهروزتر است و مقابله با آن با استفاده از تجهیزات کلاسیک عادی کارآمد نیست، بنابراین کشورها باید نیروهای زمینی خود را تا حد ممکن حرفهای و با سطح تحرک بالا تعلیم دهد تا بتواند در برابر دشمن قویتر از خود دفاع کنند. این امری است که به عنوان مثال در واحدهای برگزیدهای همچون نیروهای ویژه زمینی سپاه دیده میشود و لازم است به صورت بسیار گستردهتری اجرا شود.
نیروهای مسلح میتوانند به ساختار اوکراین در این مورد توجه کنند که نیروهای ویژه با سطح تجهیز مناسب از جمله دوربینهای دید در شب عالی و مجهز بودن به پهپادهای کوچک تا چه میزان ارتش روسیه را به دردسر انداختهاند. توان استفاده از پهپاد توسط یک واحد زمینی به صورت مستقل مسئله مهمی است که این واحد را قادر به شناسایی تهدیدات نزدیک به خود و درخواست کمک بهموقع از یگانهای هوایی و توپخانهای میکند.
بالگردها در جنگ اخیر
در مجموع اگر بخشهای هوایی روسیه را بررسی کنیم، بهترین عملکرد مربوط به بالگردهای این کشور است. در حالی که نیروی هوایی روسیه به علت عدمسرکوب پدافند دوربرد و میانبرد اوکراین فعالیت محدودی دارد، در عوض در خط مقدم بالگردهای روس تا حدودی کمکاری جنگندهها را جبران کردهاند.
با وجود تهدیدات بسیار زیاد موجود در اوکراین علیه بالگردها از موشکهای استینگر گرفته تا استاراستریک و میسترال، با این حال بالگردهای روسی توانستند با پرواز در ارتفاع بسیار کم و استفاده از تجهیزات دفاعی مناسب از تلفات خود بکاهند و همچنان در صحنه نبرد اثرگذار باشند. روسها با تجاربی که از افغانستان دارند، دست به تجهیز بالگردهای خود با سامانههای حفاظتی خوبی زدهاند که از جمله آنها L۳۷۰ است. این سامانه موشک در حال نزدیک شدن را تشخیص میدهد و دو برجک اخلالگر فروسرخ را به سمت موشک در حال نزدیک شدن میچرخاند که باعث کور شدن دید موشک حرارتی میشود.
طی این سه ماه بالگردهای روسی حدود ۴۰ فروند تلفات دادهاند که البته ۱۴ فروند آن روی زمین بود. این رقم اگرچه زیاد به نظر میرسد ولی باید به لیست تهدیداتی که در اوکراین وجود دارد و حجم پروازها توجه داشت. اگر روسها سامانههای حفاظتی مناسبی روی بالگردهای خود نصب نکرده بودند، بسیاری از عملیاتها از جمله حمله فرودگاه گوستومیل در روز اول جنگ یا ممکن نبود یا در صورت اجرا تلفات سنگینی بر جای میگذاشت. ایران باید با درس گرفتن از این تجربه موفق روسها دنبال نوسازی و تقویت ناوگان بالگردی خود خصوصاً با نصب تجهیزات حفاظتی باشد تا باعث کاهش تلفات و در نتیجه افزایش بهرهوری این وسیله کاربردی در میدان جنگ شود. در شرایط مشابه، بالگردهای ایرانی با توجه به نبود هیچگونه سامانه دفاعی که به صورت ثابت و دائمی روی آنها نصب باشد، قادر به عملیات در برابر حریفی مانند اوکراین مجهز به انبوه موشکهای دوش پرتاب نیستند.
یک نقطه ضعف آشکارشده از طرف روسها در این جنگ عدمتجهیز بالگردهای آن به موشکهای ضدزره هوشمند و با قابلیت «شلیک و رها» بود. این امر سبب میشد بالگردهای روس برای هدفگیری و هدایت موشکهای خود مبادرت به پرواز ایستا (توقف در هوا) کنند و با وجود مجهز بودن به سامانههای دفاعی در چندین مورد، حتی از سوی موشکهای ضدزره اوکراینی شکار شوند، البته ایران روی موشکهای ضدزره هوشمند سرمایهگذاری خوبی در توسعه نمونه داشته است و امید میرود به صورت پرتعداد و انبوه روی بالگردهای رزمی و حتی ترابری به کارگیری شوند.
در این سه ماه البته ناوگان بالگردی طرف اوکراینی هم فعالیتهایی را داشته است، از جمله موارد شاخص آن کمکرسانی به بندر تحت محاصره ماریپل در حداقل هفت نوبت بوده که پنج مورد آن بدون تلفات بود و البته حمله شجاعانه به عمق خاک روسیه با دو فروند بالگرد تهاجمی هایند که سؤالات اساسی در مورد اشراف اطلاعاتی هوایی و پدافند روسیه به وجود آورد.
نبرد در دریا کمفروغ، اما تکاندهنده
بد نیست نگاهی به نبرد در دریا نیز بیندازیم. در دریا عملاً تهدیدی در برابر روسیه نبود، چون اوکراینیها تقریباً فاقد نیروی دریایی بودند و همان اندک شناورهای آنها هم در مدت کوتاهی عمدتاً منهدم شد، اما با وجود این به واسطه تسلیحات دیگری ضربات هوشمندانهای به نیروی دریایی روسیه وارد کردند، از جمله غرق کردن یک ناوآبی خاکی روسها در بندر بردیانسک با شلیک موشک بالستیک توچکا و البته غرق کردن رزمناو موسکاوای ناو سرفرماندهی روسیه در دریای سیاه.
موسکاوای ۱۰هزار تنی دارای سامانه پدافندی پرتعداد ولی قدیمی بود، از جمله نسخه دریایی اس-۳۰۰ اف و سام ۸ و البته شش سامانه دفاع نزدیک توپخانهای AK- ۶۳۰، اما این چتر پدافندی عملکردی برای دفاع از این ناو نداشت و ناو سرفرماندهی روسها در مقابل کشوری که نیروی دریایی نداشت با شلیک تنها دو موشک کروز غرق شد.
این یک هشدار برای همه کشورهای دارای ناوهای بزرگ و البته نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که اغلب شناورهای رزمی آن فاقد پدافند مناسب هستند و حتی محافظتشدهترین شناورهای آن تنها یک سامانه مشابه AK- ۶۳۰ حمل میکنند. به خوبی مشخص است که این ناوگان در حالت دفاع از خود با چه وضعیتی روبهرو خواهد شد. اتکا به توپهای ۲۰ و ۲۳میلیمتری بدون هدایت اثرگذاری اطمینانبخشی در برابر شلیک موشکهای کروز دشمن ندارد. نیروهای دریایی ارتش و سپاه باید به سرعت اقدام به تجهیز شناورهای خود به سامانههای پدافندی موشکی بهروز حداقل در برد کوتاه همچون مجید یا دزفول کنند تا در شرایط جنگی این ناوها بتوانند از خود دفاع کنند، حتی اتکا به جمر برای مقابله با حملات کوادکوپتری که دستکم تا فواصل ۱۰ تا ۱۵کیلومتری توسط دزدان دریایی محتمل است، کافی نیست و نوعی از سامانههای دفاع فعال سخت برای شناورهای ارزشمند ناوگان دریایی هم باید توسعه داده شود.
در نهایت باید گفت امید است نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی همیشگی و دقت نظر مثالزدنی خود بتوانند از تجربیات هر دو طرف جنگ روسیه و اوکراین استفاده کنند و بهره لازم را ببرند و این کسب تجربه در حد نوشتن مقالات تحلیلی گوناگون باقی نماند بلکه در تصمیمات اساسی نقش ایفا کند.