«زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی، در آیینه اسناد» در زمره آثاری است که اطلاعاتی دست اول، از زندگی و زمانه آن شخصیت نامور به دست میدهد. این اثر در صدر خویش دیباچهای دارد که به قلم سیدعباس فاطمی گردآورنده آن، به نگارش درآمده است. در بخشی از این مقدمه، چنین آمده است:
«از سالهای نسبتاً دور، یعنی زمانی که کودک دبستانی بودم، شادروان غلامرضا تختی را از طریق گفتگوهای مردم راجع به او شناختم. این زمان دقیقاً، پس از مرگ او بود. پس از مرگ تختی، حرف او و نامش ورد زبانها بود. بعضی از عکسفروشیها و دستفروشها در کنار عکس هنرپیشهها، خوانندهها و عکسهایی از خاندان منحوس پهلوی، عکسهای جهان پهلوان تختی را نیز میفروختند. عکسهایی که به علت کیفیت پایین آن، معلوم بود که به صورت غیرحرفهای چاپ و فروخته میشود. آشناییام با تختی از ایستادن در کنار همین عکسفروشیها و اظهارنظرهای جوانان و نوجوانان درباره او و حالات و محبوبیتهایش آغاز شد، اما بعدها فهمیدم تختی تنها نامآور عرصههای طلایی مسابقات کشتی نبوده است. بهجز او دیگرانی نیز بودند که حتی طلاییتر از او ظاهر شدند، اما چرا نامی از آنها برده نمیشود؟ چه عاملی تختی را در میان آنها، شاخص و یکتا کرده است و میکند؟ مگر تختی چه رفتار و عملی داشت که علاوه بر فتح قلههای کشتی جهان، قلوب ملتی را نیز به خود جلب کرده بود و حتی رقیبانش نیز در زمان حیاتش به او احترام فوقالعادهای میگذاشتند. پاسخ به پرسشهای مزبور را در کتابهایی که در سالهای حیات تختی و پس از مرگ او چاپ شد، جستوجو کردم. تماماً اظهارنظرهای این و آن بود. اظهاراتی که بیشتر توصیف حالات روحی و رفتاری تختی بود و متأسفانه اغلب این توصیفات، به نحوی مطرح میشدند که باور کردنشان برای کسانی که تختی را درک نکرده بودند، مشکل بود! از طرفی ابعاد وجودی تختی، فعالیتهای سیاسی و حرکتهای اجتماعیاش، تنها محدود به طرح جملات کلی و غیرقابل سنجش و اندازهگیری بود و کسی نمیدانست حد فعالیتها و ارتباطات سیاسی، فرهنگی و مذهبی او، تا چه حد است. تا اینکه فرصتی پیش آمد و از طریق عزیزان محترم مرکز اسناد ملی ایران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، به امکان بهرهمندی از اسناد ساواک که به نحوی به شادروان غلامرضا تختی مرتبط میشد، دست یافتم. آنچه در این اسناد به چشم میخورد، دیگر اغراقآمیز جلوه نمیکرد و تقریباً یا از موضع بیطرفی بود یا در مواردی از سر دشمنی با تختی! در این اسناد روابط او با جامعه، سیاست، دانشگاه، روحانیت، حوزه، مردم، خانواده و...، اغراقآمیز مطرح نشده است. در بررسی اسناد مزبور، تقریباً به حجم وسیعی از اطلاعات دست یافتم که میتوانست به تنهایی منبع کاملی برای دستیابی به واقعیات زندگی تختی باشد. از طرفی در بخشهایی از زندگی مرحوم تختی، اسناد کمتری وجود داشت که با مراجعه به منابع دیگر سعی شد پیوستگی قابل قبولی بین مطالب ایجاد شود. در این تحقیق علاوه بر زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی تختی، لاجرم قطعهای از تاریخ انقلاب اسلامی نیز بررسی و مرور شده و به بسیاری از پرسشهای جوانان از دوران تاریک و سیاه حکومت پهلوی، پاسخ داده شده است. از طرفی با مستند کردن این قطعه تاریخ، میتوان مانع از تحریفات احتمالی درباره این دوره مهم گشت. علاوه بر این در این مجموعه، ما در پی دستیابی به الگویی برای ارائه به جوانان هستیم و میدانیم ارائه الگو، از ضرورتهای انکارناپذیر و الزامی جامعه ماست. مبانی علوم رفتاری نیز نشان میدهند بدون وجود الگوهای زنده و معاصر و در دسترس که در حافظه جمعی ملت از شفافیت و تازگی برخوردار باشند، نمیتوان جوانها و نوجوانها را به تقلید و الگوپذیری ترغیب کرد...»