چند روز پیش شبکه ملکه گزارشی با عنوان «هزار فامیل در جمهوری اسلامی از دایی تا داماد» منتشر کرده بود که بگوید شایستگان عقب کشیده میشوند تا اقوام بر مصادر حکومت جلوس کنند. در داخل کشور نیز انتصاباتی که بوی خویشاوندی بدهد- حتی با چند واسطه- به عنوان یک رانت و ویژهخواری برجسته میشود و بعضاً مواجهه با آن را در زرورق عدالتخواهی نیز میپیچند.
به نظر میرسد هویت، شخصیت، اشتغال و امنیت روانی منسوبین به مدیران جمهوری اسلامی با چالش سیاسی- اجتماعی جدی مواجه است و هر کس دفاعی از آنان کند خود نیز جزو متهمان خواهد بود. نگارنده که تاکنون در حوزه فرزندان، خواهران، برادران، فامیل همسر و نوادگان خانواده بزرگ خویش در این باره تبرئه هستم، میتوانم در این خصوص سؤالاتی برای چارهاندیشی طرح نمایم.
وقتی فردی منصوب میشود سریعاً تبار خانوادگیاش احصا و اعلام میشود و بالاخره در درون اقوام درجه ۱ و ۲ تا دوستان خود یا دوستان خانواده، انتسابی برای آن یافت میشود و تنها امری که ملاحظه نمیشود صلاحیت و کارآمدی فرد است. به نظر میرسد بعضاً ریسمانهایی ساختهایم که خود را گرفتار و تربیتیافتگانِ در منازل معتقدین به انقلاب اسلامی را مسئلهدار میکنیم. یکی از مسئولان فرهنگی کشور بغض کرده بود که فرزندم میگوید «تا کی باید به پای شما بسوزم» و جواب دادم تا زندهام. سؤال اساسی این است که اگر فرد توانمند و قابل نزدیکانی در درون حکومت دارد، چه باید بکند؟ چگونه باید ثابت کند من خودم هستم. پاسخ قشنگ و به ظاهر منطقی این است که برود در آزمون شرکت کند یا برود کار آزاد انجام دهد.
بدون تردید جوانی که تازه از دانشگاه خارج میشود، اگر به واسطه خانواده و بستگان مسئولیتی نامتعارف برعهده گیرد، حتماً نکوهیده است و این رشد غیرطبیعی است. اما مسئولان جمهوری اسلامی را میتوان در انتصابات دو نوع دانست؛ اقلیتی که حضور چهارساله یا هشتساله در قدرت برای آنان بهسان طعمه است که باید بار را بست، اما برخی اینگونه نیستند و سابقه هر دو دسته در مقابل نخبگان کشور است. اصطلاحاً از لپلپ بیرون نیامدهایم که پیشینه همدیگر را نشناسیم. اما سؤال اساسی این است که باید فرزندان منتسبین به جمهوری اسلامی چه کار کنند؟ آن که تحصیلکرده است باید چگونه مورد استفاده قرار گیرد؟ البته ابتدا میگوییم مثل بقیه آزمون بدهد و. اما واقعیت این نیست. به محض شنیدن نسبت، بوقها بلند میشود نه توضیحی میخواهند و نه اصلاً اجازه دفاعی میدهند. در سالهای اخیر مدرک و سند جدی برای تأثیر اقوام در اکثر انتصابات یافت نشده است،، اما فقط انساب کافی است که شخصیت و هویت فرد را نابود کنند. از رانت اقتصادی که عامل اصلی سرمایهسوزی در نظام جمهوری اسلامی است و قابل دفاع نیست که بگذریم، در پیشینه قرآنی و دینی ما به کارگیری منسوبان سالم و کارآمد نهتنها منع نشده است بلکه میتوان گفت کسی که دارای هوش و ذکاوت و مدیریت است طبیعتاً اطرافیان نیز میتوانند دارای چنین استعدادی باشند. از این استعداد در کجا باید استفاده کرد؟ میگوید کار خصوصی بکند، اما مواردی بوده که کار خصوصی هم بدون هیچ سند و مدرکی رانت محسوب شده است (فرزندان دکتر ولایتی). البته باید مدلی یافت که طعمهگرایی از خدمتگزاری تفکیک شود، اما محروم کردن جوانان آینده کشور به جرم انتساب به مسئولان جمهوری اسلامی ظلم به آنان است. اگر از ملاحظه عصمت عبور کنیم، حضرت ابراهیم نیز از خداوند برای فرزندان درباره نبوت سؤال کرد و پاسخ شنید که به شرط اینکه ظالم نباشند (بخوانید صلاحیت داشته باشند) امکانپذیر است و این اتفاق افتاد: «و من ذریتی؟ قال لاینال عهدی الظالمین» منسوبان تو اگر ظالم نباشند، چرا که نه؟ درباره هارون و موسی نیز چنین شد و این اتفاقات در مقابل چشم مردم میافتاد.
در جنگ نمیگفتیم برادر بزرگتر فرمانده است (باکری، قالیباف و...) و برادر کوچک در گردان و لشکر اوست و بعضاً شهید شدند. جوانان امروز که در تراز شهیدان رشد دینی و معنوی و تخصصی کردهاند، کجای جمهوری اسلامی باید دیده شوند؟ بدون تردید یک شخصیت مؤمن، انقلابی، دور از زخارف دنیا و یکرنگ، فرزندان، برادران و خانواده را نیز از نظر تربیتی متأثر میکند (مانند دهه ۶۰). این تربیتیافتگانِ با صلاحیت چه کاری باید بکنند؟ فردی میگفت اگر دنبال گله هم بروم خواهند گفت گوسفندان را با رانت خریدهاند.
در امر ازدواج نیز واقعیت این است که مؤمنین و معتقدین به انقلاب اسلامی به صورت طبیعی همدیگر را پیدا میکنند و سنخیتها اساس این ازدواج است.
حال باید آن عروس و داماد خود را لعنت کنند که پاسوز شدهایم؟ اگر ما مدرک و سند و حجتی بیابیم که فرد فاقد صلاحیت صرفاً با یک تلفن منصوب شده است، حتماً محکوم است و لحظهای در برخورد نباید درنگ کرد. اما ساختن بنبست ضدارزشی برای بهترین جوانان کشور به جرم انتساب میتواند به فروپاشی خانواده و حتی آرزوی مرگ برای خود یا فلان بستگان منجر شود که جرم من چیست؟ اکنون بحث فراتر از خواهر و برادر و داماد و فرزند رفته است. چند روز پیش فردی برای وزارت آموزش و پرورش معرفی میشود، اما شاخص معرفی آن: «برادر داماد زاکانی!» میشود واقعاً این رویه به کجا منجر میشود؟ ۲۹۰ نفر نماینده باید وی را بررسی کنند، چرا این دیده نمیشود؟ اصلاً چه کسی نظر زاکانی در این باره را میداند و شنیده است که با سوءظن، اتهامات را سرازیر میکنند؟ داستان فرزندان مدیران کشور مانند داستان ملانصرالدین، خر و فرزندش شده است. فرزندان فلان مسئول کار آزاد میکنند مورد حملهاند، کار دولتی میکنند مورد هجوماند. رحمانیفضلی هنگام وزارت گفت دو نفر از فرزندانم در منزل بیکارند. یکی میگفت دروغ میگوید! مگر میشود؟ دیگری گفت آدمی که عرضه ندارد برای بچهاش کار پیدا کند، چطور میخواهد یک کشور را اداره کند؟ حال این فرد باید چه کار کند تا ما راضی شویم؟
آقای عبدالملکی، وزیر کار میگوید مسئولان هم مشکل معیشت دارند، به او حمله میشود. حال اگر بگوید مسئولان وضع بهتری از بقیه مردم دارند باز مورد حمله قرار میگیرد. باید برای این بنبست گفتمانی چارهاندیشی کنیم. شاید کسانی که کار مدیریتی نکردهاند، درکی نداشته باشند، اما واقعیت این است که یک مدیر در بعضی بخشهای اعمال مسئولیت، به کسانی نیاز دارد که به آنان اعتماد صددرصدی کند، حرف او فاش نشود و تدابیر و پیامش ضایع نگردد. طبیعی است که یک همکار رسمی نتواند حوزه امن مدیر را پاسداری کند، به همین دلیل در دوران ریاستجمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت مرحوم هاشمی رفسنجانی، فرزندان و برادرش مدیر دفتر بودند. خاتمی برادرش را رئیس دفتر گذاشت و احمدینژاد برادرش را بهعنوان بازرس ویژه خود انتخاب کرد. دلیل همه اینها رانت و زراندوزی نیست، بلکه فردی را میخواهند که در انتقال پیام امین مسئول باشد و آبروی او و مسئول مربوطه به هم گره خورده باشد تا امور حساس را معتمدانه انجام دهد. البته یکی هم میشود حسین فریدون که کار چاق میکند و رشوه میگیرد. اما اساس و صورت مسئله را نمیتوان پاک کرد. دهه ۶۰ نیست که بگوییم فرزندان و منسوبین مسئولان بروند نجاری، مکانیکی و. مسئولان بیشتر از بقیه به تحصیل فرزندان اهمیت میدهند و آن جوان تحصیلکرده دوست دارد در کشور مؤثر واقع و دیده شود. نباید همه بهکارگیریها را با شاخص مادی- آن هم غیرعادی- فهمید. هرجا حجتی دست داده شد که رشد غیرطبیعی است یا رانت در تصمیمگیری مؤثر بوده است، حتماً باید افشاگری کرد، اما اینکه طبق هیچ قاعدهای نباید فرزندان منصوبین نظام وارد کار حاکمیتی شوند، ظلم مضاعف به بخشی از آیندهداران این کشور است. باید با رانت مبارزه کرد نه انساب. تاریخ اسلام نیز مملو از به کارگیری امنای نزدیک است و از این منظر هم اعتراضی وجود نداشته است، زیرا آن روز شاخص اندازهگیری و انتصاب را ثروتاندوزی نامتعارف نمیدانستند. امروز نیز نباید فرض این باشد که هر کس منصوب شد باید بر او تاخت و قبل از هرگونه سند، انحراف یا تخلفی موجب تنش در خانوادهاش شویم تا او بگوید: پدر، مادر، عمو، دایی، پدر همسر و... کاش شما را نداشتم یا نمیشناختم. من قربانی شما هستم و چه پاسخی خواهد شنید؟ برای این موضوع باید به مدلی قابل فهم –برای همه- برسیم و از قاعده صفر و صد پرهیز نماییم.
سلام آقای گنجی
|
احسنت درست ترین تحلیلی بود که خواندم بدون هیجان و تعصب
واقعا از هر ۱۰۰ نفر مسئول از رده بالا تا مدیریت شرکتهای کوچک دولتی و عمومی و نهادها، چند نفر فقط با شایستگی منصوب شده اند و چند نفر با وابستگی خانوادگی یا سیاسی؟
آره بابا انتصاب فامیلی کجا بود، اگرم باشه نخبه بوده بقیه مردمم که بیسواد و بدرد نخورن پس بیخود اتهام نزنن، دمت گرم از این تحلیلت
الهی بمیریم برا بچه های مسئولین که انقدر مظلومند
دکتر جان
|
قابل نقد که هیچی واقعا خجالت آور است
بسم الله الرحمن الرحیم
|
یا صاحب توجیه
با سلام ، جهت گیری سیاسی افراد برمی گردد به طرز نگرش آنها به دین ، فلسفه ، جامعه و سیاست ، این به کنار که اکنون و در اینجا مورد بحث ما نیست اما وقتی انصافآ شخصی از یک دانشگاه بسیار عالی مانند استنفورد به هنگام دفاع از تز دکتری خود در رشته برق و مخابرات از نمره چهار / چهار می گیرد و آن هم زیر نظر پرفسورهای های مطرح این شاخه از علم و همچنین فرزندش هم نزدیک به همین توان موفق به دریافت دکتری می شود مشخص است که این افراد با چنین ویژگی هایی در زندگی شخصی و اجتماعی نیز به موفقیت های خوبی دست پیدا خواهند کرد اما مشکل از زمانی آغاز می شود که در یک سوء برداشت رسانه ایی توانمندی آنها به ژن خوب تعبیر می شود و تمامی ویژگی های دانشی و مرارت ها و زحمات شان نادیده گرفته می شود،، طبیعی است که در این چنین شرایط و فضا و دیدگاه نا سالم و نا ثوابی هیچ مسئول دیگر جرعت این را بخود ندهد که از نزدیکان با ذوق و عالم خود برای پیش برد بهتر حوزه مدیریتی و شقلی خود استفاده بهینه نماید . این دیگاه می تواند برای موفقیت و پیش برد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران یک آفت بسیار مهم باشد،، که شاید با بکار بردن روش های مناسب علمی و بروکراسی بتوان راه حل منطقی و برای آن یافت تا از این معضل نیز عبور کنیم . والسلام.
یعنی ببین اگه این اتفاق ها زمان روحانی بود همینا هر روز چه الم شنگه ای میکردن
اقای محترم نگارنده، خودت رو به اون راه زدی یا واقعا نمیدونی چی نوشتی؟
وقتی مسئولین با درآمد های نسبتا مناسبشون بچه هاشون رو نیفزستن بهترین مدارس خصوصی و بعد هم بهترین دانشگاه های داخل و خارج، باید هم الآن توقع داشته باشند که بچه هاشون یک کاره ای بشند. ما هم که نداریم ونمی تونیم
می گی نباید با دهه شصت مقایسه کرد بعد با عهد قدیم مقایسه می کنی که آدم ها به جهت خانواده ای که داشتند امکان تحصیل و منصب رو داشتند و امکان تغییر طبقاتی امکان نداشت در صورتی که تحصیلات و مدیریت امروزی وابسته به تحصیلات دانشگاهی و سابقه کاری باید باشه
فقط میگم متاسفم
سلام اشکم در اومد واقعا ظلم بزرگی شده به اقازاده ها وفرزندان مسولین
مردم نگران هستن و حق هم دارن در یه آزمون استخدامی عادلانه با یه گزینش با ضابطه این حرف شما می تونه صحیح باشه اون هم استخدام از کف سلسله مراتب اداری و نه یه شبه مدیر شدن اماهم مردم هم خود شما بهتر میداند که اکثر این آقازاده ها شایستگی جایگاه شون رو ندارن من کارمند باید ۳۰سال جون بکنم تا یه پست بگیرم اما اون آقازاده مدیر استخدام می شه .
این طرز تفکر شما خطرناکه
سلام
با سلام و احترام
بچههای مسئولسن و فک و فامیلشون آنقدر نخبه هستند که نمیتونن در بخش خصوصی مشغول به کار بست حتما باید آویزان دولت بشن!
باسلام
این مقاله فقط در ارتباط با تلاش و جانفشانی صحت دارد نه در ارتباط با گزینه های سیاسی و اقتصادی
سلام
مگه باباهاشون درست کار کردن که اینا پا سوز اونا بشن ، لابد بخاطر اینکه دزدی به بچه هاشون نمی رسه ناراحتن
سلام
سلام
اگر این اتفاق در دولت قبل می افتاد شما همین ها می نوشتی؟ .
تا کی باید این طفلیا به پای باباهاشون بسوزن،،،؟؟
با عرض سلام
اخوی جان
سلام
آقای گنجی
این نظر بیان دیگری از همان ژن خوب است
توجیه میکنید؟؟
سلام . در شرایط مساوی در بین افراد دارای صلاحیت برای یک جایگاه مدیریتی و کاری، فرزند و برادر و اقوام را بشرط داشتن صلاحیت های مورد نیاز در اولویت میدانم .
اینکه مکانیکی و نجاری در نظر نامحترم شما شغل درجه چند محسوب میشه نشان از وجود نوعی تفکر اشتباه هست ... حالا این به کنار
بعضض مدیران به ادارات دیگر نان قرض می دهند