جواد نیکیملکی در کانال تلگرامی خود نوشت: نسبت جبهه انقلابی با دولت آقای رئیسی چیست؟ آیا همه انقلابیها در نسبت با دولت نهم (احمدینژاد) درست عمل کردند؟ نقشهای مخرب و نقشهای سازنده در جبهه انقلابی کدامند؟ لطفاً با این تحلیل کوتاه همراه شوید و نظرات خود را بیان کنید:
تجربه سال۸۴ به ما میگوید اگر جبهه انقلابی نسبت خود را با دولت جدید همسو به خوبی تعریف نکند در کوتاهمدت انسجام خود را از دست داده و ممکن است بخشهایی از این جبهه در باتلاق سه نقش مخرب گرفتار شوند. جریان غربگرا نیز تمام تلاش خود را جهت سوق دادن جوانان انقلابی به سمت بازی در این سه نقش خواهد کرد:
۱) توجیهگران افراطی: این افراد به بهانه خطر جریانهای رقیب، آرمانگرایی را تعطیل کردهاند؛ معایب دولت را نمیبینند و همه منتقدان را یککاسه کرده و تکمیلکننده پازل دشمن مینامند، برخی از آنها به دولت وابستگی دارند.
۲) غرزنهای همیشگی: از همان ابتدا و با اولین مواضع و اقدامات دولت شروع به نقدهای یکطرفه و تند و تیز کرده و نقاط قوت دولت را نادیده میگیرند. برخیشان دچار سندرم آرمانگرایی منهای واقعبینی هستند و برخی دیگر به خاطر عدمحضور در دولت و... این گونه رفتار میکنند.
۳) منفعلان: آنان امید، انگیزه و حس تأثیر خود را به مرور از دست میدهند. قدر و قیمت فرصت طلایی دولت همسو را نمیدانند و در صورت عدمحضور مستقیم در دولت تمایلی به فعالیت ندارند. فرایند انفعال آنها عموماً دفعی نیست بلکه تدریجی و متأثر از عملکرد دولت است.
هر قدر تعداد افرادی که در این سه نقش مخرب فرو میروند بیشتر باشد احتمال از دست دادن فرصت طلایی حرکت در مسیر تحقق گام دوم بیشتر خواهد شد؛ لذا به نظر میرسد جبهه انقلابی باید با آرمانگرایی واقعبینانه یک ترکیب متوازن از چهار نقش خود در نسبت با دولت آقای رئیسی را تولید کند؛ چه نقشهایی؟
۱) حامی: حمایت عام از دولتی که گفتمان انقلابی دارد ضروری است و حمایت خاص از مواضع، برنامهها، ایدهها و اقدامات انقلابی باید به فعالیت مستمر جریان انقلابی تبدیل شود؛ رسانه و تخاطب واقعی از مهمترین عرصههای این جهادتبیینی هستند؛ نباید گذاشت جریان غربگرا مواضع انقلابی و خدمات دولت را تخطئه کند.
۲) منتقد: پرچم نقد منصفانه، صریح و خیرخواهانه و سازنده دولت باید دست جوانان انقلابی باشد. عدم واقعنگری نقد را به نق و ندادن پیشنهاد اصلاحی و ناله تبدیل میکند. پرواضح است که پیشنیاز انتقاد، نظارت است.
۳) یاریگر: دولت، متمایل و ناگزیر از بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی است. بخشی از جوانان انقلابی باید وارد دولت شوند و مسئولیت بپذیرند. برخی، اما در بیرون دولت باید به تهیه ایدهها، برنامهها و معرفی افراد توانمند بپردازند؛ ساماندهی عملیاتی به جریان مردمی یاریگر، از بهترین هدیهها به یک دولت انقلابی است.
۴) مطالبهگر: باید با صبر، حوصله، متانت و استقامت از دولت مطالبه کنیم. چه چیز را؟ آرمانهای اصلی انقلاب، انتظارات امامین انقلاب، شعارهای خود دولت، انتظارات و حقوق مردم را. این مطالبهها اگر تبدیل به یک جریان عمومی هدفمند شود، محقق خواهد شد.
نکته پایانی: افراط و تفریط در هر یک از این چهار نقش، نقشآفرینی سازنده را به نقشآفرینی مخرب تبدیل میکند. رهبران فکری و افراد مؤثر رسانهای در جبهه انقلاب در حفظ این توازن نقشی مهم دارند، اما اکسیر کار، پیگیری دقیق بیانات امام خامنهای است.