اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، جنبهای مغفول از مجاهدت زنان در دوران دفاع مقدس را بازمیگوید. فاطمه سادات میرعالی در این پژوهش- که به همت انتشارات راه یار، راهی بازار کتاب شده است- ما را به رختشویخانه زنان اندیمشکی میبرد و با «حوض خون» آشنا میسازد! ناشر در دیباچه این اثر، درباره محتوای آن چنین آورده است:
«جایگاه زنان در میانه و گوشهگوشه رویدادهای سازنده و مقوم انقلاب اسلامی و همچنین در خلق مفاهیم و ساختارها و نهادها و نیز تثبیت ارزشها و تداوم کنشهای انقلابی انکارناپذیر است، اما در جریان تاریخنگاری رویدادمحور و شهرتزده و کلیشهای، غالباً به سفیدی بین سطور و گاهی هم به تک روزنههایی سپرده شده است که مردان انقلاب در روایتهای خود، به دنیای زنان انقلاب و پشتیبانی انقلاب باز کردهاند. حضور کمتعداد زنان در جمع شخصیتهای سیاسی که بیشتر آثار تولید شده در حوزه تاریخنگاری انقلاب اسلامی را به خود اختصاص دادهاند نیز مزید بر علت شده است تا حافظه تاریخی ایرانیان، از روایت حماسههای مداوم و پرتکرار و البته بیصدای زنان جامعه، در مقایسه با سهم مردان، تقریباً خالی بماند و نهایتاً در کلیشهها خلاصه شود. در حالی که اگر آنچه از الگوی سوم زن در انقلاب محقق شده است، به خوبی روایت شود، نه تنها روایت تاریخی ما از رویدادها کامل میشود، بلکه میتوانیم برای برخی مسائل زن امروز، مثل تعارض نقشها با مراجعه به تجربه زیسته زن تراز انقلاب، پاسخهایی بیاییم. زن تراز انقلاب اسلامی، میتواند زنی باشد در دل روشنایی که با چند بچه قدونیمقد، کنار تنور، برای جبههها نان میپزد. میتواند زنی باشد که به خواست خدا فرزندی ندارد، اما عرصه تکلیف را رها نمیکند و با راهاندازی مکتب یا مدرسهای، کمر به تربیت فرزندان جامعه پیرامونش میبندد. میتواند دختر مجردی باشد که دست روزگار، سرنوشتش را به گونهای رقم زده که در کنار پدر و مادر یا خواهر و برادر یا حتی عمو یا عمهاش زندگی میکند، اما بلاتکلیف و یله، روزگار نمیگذراند و بر حسب توانش، کارهای بر زمین مانده را به دوش میکشد. میتواند زنی باشد که در کنار همسرداری و تربیت فرزندان، خودش و جامعهاش را هم به خاطر دارد و... تاریخ انقلاب ما پر است از این زنان، چراغی باید تا آنها را در اطرافمان ببینیم. خلأ خسارتبار این روایت را جریانهای غربزده و فمنیستی، به خوبی پر میکنند و در فقدان روایت زنان به معنای واقعی کلمه تاریخساز انقلاب اسلامی، به ترویج الگوهای غیربومی، بیگانه با سنت و آیین و فرهنگ و نیز مستحیل در یوتوپیای غربی مشغولند. تلاش برای پرکردن این ظرفیت خالی، هم ادای دین به حافظه ملی ایرانیان است برای درک بهتر تاریخ مردمی انقلاب و هم کمک به ترسیم چهره زن انقلابی مسلمان. آنگاه و پس از چند سال، تکثر روایتهای زنان از رشد و بالندگی آرام و مستمر انقلاب و رویشهایش، به تدریج اطلاعاتی متقن و فضایی امن در اختیار اهالی علومانسانی و مطالعات زنان قرار میدهد تا جایگاه و نقش زن در اندیشه اسلامی را مبتنی بر تجربههای پرتکرار نسلی انقلابی تحلیل و ترسیم کنند. همچنین به هنرمندان سینما و غیرسینما و صاحبان رسانه کمک میکند تا اگر قصد انصاف دارند، چهره واقعی زن امروز و دیروز و نیز چهرهآرمانی زن فردا را چنین بلند و ایستاده ترسیم کنند. ترسیم این جایگاه به خودی خود اهمیت ویژهای دارد، اما همزمان به مقایسه تعریف زن تراز در دوره پیش و پس از انقلاب هم کمک میکند و یاریگر دختران و زنان جوان در مقایسه زن تراز اسلام و انقلاب اسلامی با زن تراز تمدن غرب است. واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، برای شناسایی و بازنمایی الگوهای مردمی و متکثر از تجربه زیسته زنان در انقلاب، تلاشی را آغاز کرده است. بدیهی است هر آنچه انجام شده و در دست انجام است، در مقایسه با انبوه حماسهها و مجاهدتهای غرورآفرین و تحسین برانگیز زنان و مادران در پیشبرد انقلاب اسلامی، پرکاهی بیش نیست!»