سرویس اقتصاد جوان آنلاین: عملکرد وزارت نفت در دولت تدبیر و امید در نوع خود عجیب بوده است.
اقداماتی که باید انجام میشد، اما با بیتوجهی این وزارتخانه تبدیل به پاشنهآشیل اقتصاد کشور شده و فقط در چند مورد از این خرابکاریها، میلیاردها دلار خسارت به کشور وارد شده است، اما وزارت نفت بدون توجه به این موضوع، توجیهات نخنما شدهای را راهی رسانهها میکند، به همین دلیل طی یکسال گذشته بسیاری از نمایندگان و چهرههای کارشناسی حوزه نفت خواستار برخورد با خاطیان شده و بر سر موضوع «ترک فعل»، خواستار رسیدگی به تخلفات رخ داده شدهاند. براساس استدلال منتقدان، وزیر نفت باید بابت کمکاری و تصمیماتی که منجر به تضییع منافع ملی شده است جوابگو باشد، به ویژه در چند مورد خاص.
بر همین اساس، نصرالله پژمانفر رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در نامهای به بیژن زنگنه وزیر نفت با اشاره به بیتوجهی وزارت نفت در توسعه میادین مشترک نفتی و گازی با طرح سؤالاتی، خواستار پاسخگویی وزیر نفت به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی ظرف دو هفته آینده شد.
تراژدی فاز ۱۱
یکی از محورهای سؤالات پژمانفر، موضوع فاز ۱۱ پارسجنوبی است؛ فازی که قرارداد توسعه آن به یک شرکت ایرانی داده شد، ولی زنگنه در سال ۹۲ و پس از بهانههای مختلف، این شرکت را خلع ید کرد و پس از چهار سال رهاکردن این فاز، آن را به شرکت فرانسوی توتال هدیه داد، اما توتال با بیرون رفتن از این پروژه، به قطر نقل مکان کرد آن هم با انبوهی از اطلاعات مخزنی!
نکته جالبتر آنجاست که پس از فسخ قرارداد توتال با شرکت ملی نفت، زنگنه توسعه این میدان را در سال ۹۹ دوباره به شرکت پتروپارس اعطا کرد؛ همان شرکتی که در سال ۹۲ خودش آن را خلع ید کرده بود.
زنگنه که گفته بود هر سال تأخیر در بهرهبرداری از هر فاز پارس جنوبی، ۵ میلیارد دلار ضرر به کشور وارد میکند، در همین یک قلم تصمیمگیری خود بیش از ۴۰ میلیارد دلار خسارت به منافع ملی تحمیل کرده است، اما به روی خود نمیآورد.
حالا رئیس کمیسیون اصل ۹۰ از او پرسیده است: «با توجه به اینکه طرح توسعه فاز۱۱ میدان مشترک گازی پارسجنوبی به عنوان مرزیترین فاز با کشور قطر میباشد، علت دستور توقف و کأن لم یکن نمودن اجرای آن طرح توسط شرکت ایرانی در سال ۱۳۹۲ و همچنین معطلی حدود هشت ساله پس از آنکه نهایتاً منجر به عدم حصول انتفاع چند ده میلیارد دلاری و خسارت به کشور شده است، چه میباشد؟ معطل نمودن توسعه فاز۱۱ از سوی شرکت فرانسوی توتال به مدت طولانی چه توجیهی دارد؟ آیا فقدان تکنولوژی احداث تأسیسات تقویت فشار میتواند توجیهی برای عدم النفع چند ده میلیاردی این فاز مرزی باشد؟ آیا تولید سایر فازها معطل چنین تکنولوژی بود؟»
میادین گازی فرزاد
یکی دیگر از انتقادات جدی به وزارت نفت برای تعیین تکلیف میادین مشترک، به میدانهای گازی بر میگردد که ایران با عربستان شریک است؛ میادین گازی فرزاد A و B هم از جمله مکافاتهایی بود که وزارت نفت برای کشور به ارمغان آورده است. توسعه این میدانها هم به شرکت پتروپارس رسیده بود، اما زنگنه در سال ۹۲ این شرکت را کنار گذاشت و پس از آنکه هیچ شرکتی آن را توسعه نداد، دوباره پتروپارس را به فرزاد دعوت و به قرارداد توسعه آن را با این شرکت منعقد کرد؛ آن هم با افتخار!
اینکه هفت سال برای تعیین تکلیف این میادین زمان سپری شود، قطعاً بهترین خبر برای عربستانی است که با تمام توان و باخیالی آسوده به برداشت از این میادین مشترک میپردازد؛ بیدلیل نیست که پژمانفر از زنگنه پرسیده است: «درخصوص علت عدم اقدام عملی در توسعه و تولید از میادین گازی فرزاد A، B و میدان نفتی اسفندیار که با کشور عربستان سعودی مشترک هستند و همگی آنها دارای اهمیت راهبردی، با طرح توسعه مصوب قبلی (MDP) بودهاند و هیچگونه اقدامی حتی برای توسعه پلکانی هم صورت نپذیرفته است و در پی این ترک فعل و به رغم گذشت بیش از هفت سال طبیعتاً منجر به عدم النفع چند ده میلیارد دلاری دیگر برای کشور شده است، لطفاً توضیح فرمایید.»
تراژدی آزادگان جنوبی
میدان نفتی آزادگان جنوبی به عنوان اصلیترین میدان مشترک نفتی ایران، قصه پر دردتری دارد؛ میدانی که قرار بود بیش از ۶۰۰ هزار بشکه نفت تولید کند، اما این روزها کمتر از ۱۰۰ هزار بشکه نفت تولید میکند. این میدان در دوره اول وزارت زنگنه به ژاپنیها سپرده شد و در دولت دهم به چینیها رسید. زنگنه که در سال ۹۲ به نفت آمد، چینیها را اخراج کرد تا توسعه این میدان را به شرکتهای غربی واگذار کند، اما شرکتهای غربی نیامدند و توسعه این میدان را خودش بر عهده گرفت و تعهد داد در دو سال تولید آن را به ۳۲۰ هزار بشکه میرساند، اما هیچگاه چنین نشد تا عراق هم، مانند عربستان خیالش از برداشت حداکثری خود از یک میدان مشترک راحت باشد. رئیس کمیسیون اصل ۹۰ از آزادگان هم سؤال کرده که دارای نکات مهمی است. در نامه او آمده است: همانگونه که مستحضرید میدان مشترک آزادگان یکی از میدانهای نفتی بزرگ جهان است که توسعه اولیه و تولید از آن از سوی شرکت ملی نفت و در دولتهای گذشته آغاز شده بود و طرح مصوب هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران به جهت تولید ۳۲۰ هزار بشکه در روز و با قرارداد منعقده با شرکت چینی CNPC جهت انجام سرمایهگذاری خارجی، در دولت نهم به تصویب رسیده بود. بر این اساس توضیح دهید علت ناتمام ماندن و توقف تولید این میدان مشترک با تحقق فقط حدود یک سوم میزان برنامه شده (بخش عمده همین تولید نیز در دولتهای گذشته انجام پذیرفته) پس از گذشت حدود هشت سال از عمر در دولت یازدهم و دوازدهم با وزارت جنابعالی چه بوده است؟ عدمالنفع این نارسایی چه میزان است؟
چرا برای تهیه طرح توسعه یکپارچه کل میدان (MDP) آزادگان اقدامی صورت نپذیرفته است و البته شیوه واگذاری بخش به بخش این میدان به پیمانکاران قطعاً خلاف احراز یکپارچگی مدیریت مهندسی میدان بوده و از نقطه نظر کاملاً کارشناسی به لحاظ حقوقی، قراردادی، فنی و مالی، منافع کشور احراز نخواهد شد و باید از تکهتکه کردن میدان در واگذاری به پیمانکاران داخلی اجتناب گردد که در این صورت خسارتی دیگر متوجه کشور میشود.