کد خبر: 1317248
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۹
شرطی که جان بخشید لوازم‌التحریر به جای طناب دار صبح گرم یکی از روز‌های مردادماه ۹۶، مأموران پلیس یکی از شهر‌های جنوبی کشور با تماس مردمی از وقوع درگیری خونین در یکی از خیابان‌های اصلی باخبر شدند
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: پرونده‌ای که با خون آغاز شد، با بخشش پایان یافت. قاتلی که در یک درگیری خیابانی مرتکب قتل شد، پس از فرار و اعتراف، پای چوبه دار رفت، اما شرطی انسانی از سوی اولیای دم، مسیر عدالت را تغییر داد؛ تهیه لوازم‌التحریر برای هزار دانش‌آموز بی‌سرپرست، بهای نجات از طناب دار شد. 
صبح گرم یکی از روز‌های مردادماه ۹۶، مأموران پلیس یکی از شهر‌های جنوبی کشور با تماس مردمی از وقوع درگیری خونین در یکی از خیابان‌های اصلی باخبر شدند. با حضور سریع مأموران در محل، مشخص شد دو مرد با هم درگیر شده‌اند و یکی از آنها با چاقو به شدت زخمی شده و با کمک اورژانس به بیمارستان منتقل شده است. 
بدین ترتیب تحقیقات مأموران در بیمارستان ادامه پیدا کرد. مرد زخمی، کاوه ۵۵ ساله تحت درمان قرار گرفت و بعد از عمل‌های جراحی به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد، اما تلاش پزشکان بی‌نتیجه ماند و او بر اثر شدت جراحات جان باخت. 
 شاهدان عینی 
قتل مرد میانسال به پلیس آگاهی اطلاع داده شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس جنایی وارد عمل شدند. در نخستین گام، مأموران به سراغ شاهدان حادثه رفتند. شاهدان عینی به پلیس گفتند که مقتول از خودروی پراید خود پیاده و با مردی موتورسوار وارد گفت‌و‌گو شده است. لحظاتی بعد، درگیری میان آنها بالا گرفت و مرد موتورسوار با چاقو ضربه‌ای به کاوه وارد کرد و سپس از محل گریخت. 
در بررسی دوربین‌های مدار بسته گفته‌های شاهدان تأیید شد، ولی مأموران از طریق دوربین‌ها موفق به ردیابی قاتل نشدند. بنابراین تیم جنایی تحقیقات خود را در بخش دیگری از حادثه متمرکز کرد. بررسی‌های اولیه نشان داد مقتول با فردی به نام بهزاد، دوست قدیمی‌اش، اختلاف مالی داشته و آخرین تماس تلفنی‌اش نیز با او بوده است. مأموران همچنین دریافتند که بهزاد موتورسیکلت دارد و پس از حادثه متواری شده است. 
 بازگشت با عذاب وجدان
تحقیقات برای یافتن بهزاد آغاز شد. ردپای او در هیچ‌کدام از شهر‌های اطراف پیدا نشد تا اینکه شش ماه بعد، مأموران پلیس متوجه شدند وی به یکی از شهر‌های مرکزی کشور گریخته است. تحقیقات برای به دست آوردن سرنخی از مخفیگاه متهم ادامه داشت، اما چند روز پس از این کشف، بهزاد خود را به پلیس معرفی کرد. 
او در بازجویی‌های اولیه با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: «من و کاوه دوست بودیم. وضع مالی‌ام خوب بود و همراه خانواده‌ام راحت زندگی می‌کردم. مدتی قبل بدهی بالا آوردم و از او پول قرض کردم. قرار بود زود برگردانم، اما اوضاع مالی‌ام بدتر شد، حتی زنم خانه را ترک کرد. هر روز وضع مالی‌ام بدتر می‌شد و با مشکلات جدیدتری روبه‌رو می‌شدم. از زندگی کلافه شده بودم و به دنبال راهی بودم که از این وضعیت خلاص شوم. از طرفی کسی که با هم سرمایه‌گذاری کرده بودیم، فرار کرده بود و کامل زندگی‌ام را باخته بودم. کاوه دائم پولش را می‌خواست. پیغام و پسغام می‌داد که به وعده‌ام عمل نکرده‌ام. او تهدید می‌کرد که شکایت می‌کند و مرا به زندان می‌اندازد. روز حادثه قرار ملاقات داشتیم. می‌خواستم صحبت کنم که به من دوباره زمان بدهد، اما قبول نکرد و با هم مشاجره کردیم و درگیری بالا گرفت. فقط می‌خواستم بترسانمش و چاقو کشیدم، اما چاقو خورد. وقتی دیدم خونین روی زمین افتاده، فرار کردم. سپس باخبر شدم فوت کرده که از ترس از این شهر به آن شهر خانه به دوش شدم و دائم در حال فرار بودم. شش ماه فراری بودم، عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد و هر شب کابوس می‌دیدم. از فرار خسته شدم و در نهایت خودم را معرفی کردم. من قصد قتل نداشتم و امیدوارم اولیای دم مرا به خاطر خانواده‌ام ببخشند.»
 محاکمه و صدور حکم قصاص
پس از اعترافات متهم و تکمیل پرونده، بهزاد در دادگاه کیفری محاکمه شد. قاتل اظهار پشیمانی کرد و ماجرا را شرح داد و از خود دفاع کرد. اولیای دم مقتول، دو دختر او بودند که از طریق وکیل خود درخواست قصاص کردند. 
هیئت قضایی با توجه به شواهد، اعترافات صریح و عدم رضایت اولیای دم، حکم به قصاص نفس داد. این حکم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای اجرا به شعبه اجرای احکام استان ارسال شد. 
 پای چوبه دار
در نخستین نوبت اجرای حکم، بهزاد پای چوبه دار رفت، اما دو دختر مقتول که ساکن استرالیا شده بودند حاضر نشدند. از طرفی وکیل اولیای دم در زندان حاضر نشد و اجرای حکم به تعویق افتاد. 
این تعویق، فرصتی برای تیم صلح و سازش فراهم کرد تا تلاش برای جلب رضایت اولیای دم را آغاز کنند. 
 شرط بخشش
تیم صلح و سازش جلسات متعددی را با وکیل اولیای دم و بزرگان آنها برگزار کردند و دو طرف به صورت تلفنی و مکاتبه‌ای با دو دختر مقتول ارتباط داشتند. در نهایت پس از جلسات متعدد، دو دختر مقتول شرطی غیرمنتظره برای بخشش قاتل گذاشتند: «شنیده‌ایم متهم اظهار پشیمانی می‌کند و در زندان هم کار‌های خیر زیادی انجام داده و قرآن می‌خواند و مددکاران زندان هم از رفتار او رضایت دارند. ما تصمیم گرفتیم اگر قاتل برای هزار دانش‌آموز بی‌سرپرست و نیازمند، لوازم‌التحریر تهیه کند، او را ببخشیم.»
خانواده بهزاد با شنیدن این شرط، بلافاصله تعداد زیادی از دانش‌آموزان نیازمند را در محل استان شناسایی کردند و لیست این افراد را در اختیار وکیل اولیای دم قرار دادند و سپس اقدام به تهیه لوازم‌التحریر کردند. بسته‌های کامل شامل کیف، دفتر، مداد، خودکار و سایر اقلام آموزشی آماده شد و به اطلاع اولیای دم رسید. 
پس از تأیید وکیل، رضایتنامه کتبی دو دختر مقتول به مقام قضایی ارسال و اجرای حکم متوقف شد. 
 آزادی پس از بخشش
چند روز قبل پس از دریافت رضایتنامه، بهزاد که ۹ سال از عمرش را در زندان سپری کرده بود با اقدام خداپسندانه دختران مقتول از زندان آزاد شد.

برچسب ها: بخشش ، قاتل ، عدالت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار