باز هم شروع شد؛ مثل همیشه زودتر از آنچه که تصورش را میکردیم. هنوز سوت پایان بازیهای هفته سوم رقابتهای لیگ برتر به صدا در نیامده بیانیه پشت بیانیه صادر میشود.
جالب است که هر سال هم پیشرفت چشمگیری صورت میگیرد. حالا دیگر مدیران عامل باشگاهها هم وسط میدان میآیند و رجزخوانی میکنند. حالا کار به جایی رسیده که خیلی راحت یکدیگر را با ادبیاتی خاص سلاخی میکنند بدون اینکه نگران پاسخگویی باشند و چه شاد هستند کمیتههای انضباطی و اخلاق که خوب میدانند ادامه این ماجراها فقط و فقط منجر خواهد شد به جرائم نقدی آنچنانی و پر پول شدن جیب فوتبال از قبل این همه تخلف آشکار و این همه تهمتزنی!
اشتباهات داوری بیداد میکند و همین مسئله فرصت را دست کسانی میدهد که میخواهند سوءمدیریت خود را توجیه کنند. بهانه دست کسانی میدهد که طی ماههای گذشته حسابی با پول مردم ولخرجی کرده و حسابی تاختهاند تا هر طور شده خودشان را پیش چشم هواداران محبوب کنند، ولی حالا که کار به عمل رسیده متوجه شدهاند تفاوت چندانی با قبل نکردهاند، پس طبیعی است که بیانیه بدهند و از بالا تا پایین را محکوم کنند، برای خودشان دشمن فرضی بترشاند و اینگونه به هوادارانشان القا کنند که ببینید نمیخواهند تیم ما نتیجه بگیرد.
این داستان فوتبال ماست، فوتبالی که تیمهای بزرگ آن راه بزرگی کردن را سالهاست که گم کردهاند. پرسپولیس، استقلال و حتی سپاهان و تراکتور، سالهاست که با آن تیمهای بزرگ قبل فاصله گرفتهاند. امروز بزرگی کردن، یعنی بیشتر خرید کردن. یعنی بیشتر از جیب مردم و بیتالمال خرج کردن. یعنی بازیکن خارجی بیشتر داشتن، کیفیتش اصلاً مهم نیست، فقط کافیست خارجی باشد و مثلاً یک روز از جلوی در باشگاه منچستر رد شده باشد، همین یعنی تمام. یعنی اینکه اگر جذبش کنی باشگاهی بزرگ هستی و بقیهاش هم مهم نیست. اصلاً برو داخل زمین بباز و بیا بیرون، نهایتش این است که بیانیه صادر و همه را متهم به کارشکنی میکنی!
واقعیت این است که فوتبال ایران خودش را در هزارتوی تاریخ گم کرده و ما هنوز هم فکر میکنیم که برترینهای آسیا هستیم، در حالی که دیگران سالهاست که از ما عبور کردهاند. جالب است که به این فکر نمیکنیم زمانی که آقای آسیا بودیم، نه میلیاردی دلار و یورو خرج میکردیم و نه بازیکن اروپایی بیکار داشتیم، خودمان بودیم و خودمان، حتی پیراهن تن بازیکنانمان هم ایرانی بود، ولی خب فوتبال بازی میکردیم، زیبا و چشمنواز، هیچ خبری هم از بیانیه صادر کردن و تهمت زدن نبود.
زشت است که امروز «پز» آن روزهای خوب را میدهیم، اما حاضر نیستیم مثل همان روزها درست کار کنیم. آن روزهایی که خبری از دلالی نبود. خبری از هلدینگ و کنسرسیوم بانکی و عابربانکها نبود. بیانیهای هم درکار نبود، اگر تیمی میباخت بازیکنانش از شرم هودار یک هفته خود را به آب و آتش میزدند تا جبران کنند، نه اینکه خود را پشت هزار بهانه در بیانیهها پنهان و آخر سر هم قرارداد میلیاردیشان را نقد کنند و بروند.
فقط سه هفته از لیگ برتر گذشته، اما آنچه دیده میشود کوچکترین شباهتی به فوتبال ندارد. سه هفته گذشته، اما به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست و ما ماندهایم که آیا میتوان واقعاً به آینده فوتبال ایران امیدوار بود، فوتبالی که تیم ملیاش هم چنان از سطح بالا فاصله گرفته که باید نگران تابستان آینده بود. فوتبالی که جز حاشیه چیزی برای ارائه کردن ندارد. فوتبالی که بزرگان آن راه بزرگی کردن را گم کردهاند.