سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثری که هماینک درباره آن سخن میرود، خاطرات زندهیاد آیتالله حاج میرزاعبدالله مجتهدی از علمای آذربایجان، از دوران حکومت فرقه دموکرات بر این خطه است. رسول جعفریان- که این اثر به کوشش وی تدوین یافته- در دیباچه خویش بر این کتاب، سعی دارد که اهمیت این روایت و نویسنده آن را به این شرح تشریح کند: «با توجه به عنوان اثر، باید به دو مسئله عمده اشاره شود، اولاً: مطالعه و پژوهش پیرامون «بحران آذربایجان» از چه روی میتواند برای تاریخ معاصر ایران قابل توجه باشد؟ و دوم اینکه آیا خاطرات مکتوب مرحوم مجتهدی، میتواند مبنای استناد تاریخی باشد یا خیر؟ در باب پرسش نخست باید گفت در جریان اشغال ایران در ۱۳۲۰ ش. توسط نیروهای نظامی روس و انگلیس به بهانه حمایت ایران از آلمانها در جنگ جهانی، روسها شمال ایران و آذربایجان را از آن خود کردند. با پایان جنگ در ۱۳۲۴، هر دو نیروی اشغالگر بنا بر توافقی، ملزم به ترک خاک ایران شدند. روسها برای ایجاد جای پای دائمی در ایران، به تکاپو افتادند! آنان که سالها در تهران و سایر شهرها به تقویت حزب توده پرداخته بودند، در کردستان و آذربایجان نیز به تأسیس حزب و جمعیت کمونیستی «دموکرات» پرداختند. داستان از آنجا شروع میشود که میرجعفر پیشهوری اصالتاً خلخالی- که از ۱۶ سالگی به باکو رفته بود- پس از سه دهه همکاری با سازمانهای جاسوسی روسیه و مجذوب شدن در آموزههای بلشویکی و کمونیستی منطقه قفقاز، به ایران بازمیگردد و در سال ۱۳۲۴، به نمایندگی از مردم تبریز در مجلس چهاردهم انتخاب میشود. اما به دلیل سوابق مشکوک، تهران اعتبارنامهاش را لغو میکند. پیشهوری با خودرأیی و حمایت روسیه به تبریز رفته و در شهریور ۱۳۲۴ به کمک همفکران خود، حزب دموکرات را که همان حزب توده با گرایشات افراطی «سوسیالیسم ترکی– آذری» باشد، بنیان میگذارد و با تأکید بر زبان ترکی و قومیتگرایی خود را وزیرالوزرای دولت ملی و مستقل خوانده و کابینه تشکیل میدهد و در پی نوعی حکومت خودمختار برمیآید که رؤیای جداییطلبی از ایران را در سر دارد. جمعیت نامبرده در کمتر از یک سال و چند ماه، پس از خروج روسها از کشور با حمله نظامی ارتش دولت مرکزی ایران در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی و با همراهی مردم بومی و مسلح آذربایجان، در کمتر از ۲۴ ساعت، بهطور کامل از هم فروپاشید و سران آن متواری یا کشته شدند!
درباره مؤلف نیز سخن از این قرار است: آیتالله حاج میرزاعبدالله مجتهدی به دلیل سرشناسی خود و خاندانش، در نوشتن خاطرات، حتیالمقدور خود را به منابعی که به نوعی درگیر آن رخداد بوده، میرساند. گاه این منبع، ملاقات چندین باره آیتالله با شخص پیشهوری است و گاه گپ و گفت با تعداد قابل توجهی از سران و مسئولان فرقه و گاه مشاهدات و مطالبی است که از مردم عادی و بومی منطقه و حومه به اطلاع ایشان میرسد و گاه نیز حاصل مشاهده مستقیم خود وی.
ایشان در اوان ۴۰ سالگی و پختگی، به خطر جدایی همیشگی آذربایجان از ایران پی برده و نگارش خاطرات روزانه خود در باب احوالات آذربایجان و حومه را از ۱۲ آذر ۱۳۲۴ (چند روز پیش از روی کار آمدن رسمی فرقه دموکرات) تا ۲۱ آذر ۱۳۲۵، که با انحلال و نابودی کامل فرقه دموکرات مقارن است، ادامه میدهد.»