کد خبر: 1035319
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۵
خاطره‌ای از عملیات کربلای ۵ درگفت‌وگوی «جوان» با یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات
ما فین غواصی نداشتیم. پوتین به پا داشتیم. شلوار غواصی را زیر پوتین محکم بسته بودیم، اما از همان مچ پا، آب کم‌کم وارد شد. هر جای بدنم که آب می‌رسید، انگار آن بخش از بدنم را از من می‌گرفتند!
علیرضا محمدی

سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: خیلی از ما در مرور خاطرات دفاع مقدس، کمتر توجهی به شرایط جوی مانند سرما و گرمای هوا داریم. به گفته رضا کاظمی غواص و رزمنده گروهان نصر از گردان حضرت علی اکبر (ع) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) «در عملیات کربلای ۵ وقتی وارد آب‌های سرد دریاچه ماهی شدیم، سرمایی را تجربه کردیم که به عمرم ندیده بودم.» متن زیر خاطره این غواص عملیات کربلای ۵ است که تقدیم حضورتان می‌کنیم.

آبی- خاکی‌ها


در عملیات کربلای ۴ من رزمنده گروهان فتح بودم. گروهان فتح یک گروهان آبی- خاکی بود. اگر بخواهم برای خوانندگان شما شکل و شمایل بچه‌های آبی- خاکی را در مقابل بچه‌های غواص تشریح کنم، ما آبی‌-خاکی‌ها معمولاً ناو ژاک تنمان می‌کردیم و با قایق به خطوط دشمن می‌زدیم، در حالی که غواص‌ها لباس‌های یکدست مشکی معروفشان را به تن می‌کردند. در عملیات کربلای ۴ به دلیل لو رفتن آن، فرصت برای ورود گروهان ما به معرکه درگیری فراهم نشد.


روزی که غواص شدم


بعد از اتمام کربلای ۴، فرماندهان تصمیم گرفتند عملیات کربلای ۵ را انجام دهند. حدود دو هفته بین دو عملیات فاصله بود. در همین مدت کم، چون بعضی از غواص‌های ما در کربلای ۴ لطمه دیده بودند، از ما خواستند جای آن‌ها را بگیریم. من از نوجوانی شناگر ماهری بودم. داوطلب شدم و به گروهان نصر که گروهان غواصی بود منتقل شدم. گردان حضرت علی اکبر (ع) سه گروهان داشت؛ نصر، فجر و فتح. من ۱۰ روزی رزمنده گروهان نصر شدم و به صورت فشرده، آموزش‌های غواصی را در یکی از آبگرفتگی‌های اطراف اهواز پشت سر گذاشتم.


سرمای استخوان شکن


شب عملیات کربلای ۵، ما وارد دریاچه ماهی شدیم. دشمن این دریاچه مصنوعی را برای پرورش ماهی درست کرده بود، اما عراقی‌ها برای اینکه نیرو‌های ما به آن‌ها حمله نکنند، کل منطقه شلمچه را آب انداخته بودند. دریاچه ماهی عمق زیادی نداشت. در بیشتر مسیر پایمان به کف دریاچه می‌خورد و سرمان بیرون بود. شاید در چند ده متر تنها بخش کوچکی را مجبور به شنا شدیم. اما چیزی که می‌خواهم اینجا به آن اشاره کنم، سرمای وحشتناک آب دریاچه ماهی بود. در آموزشی به ما گفته بودند وقتی وارد آب شدید، یک لایه آب به داخل لباس غواصی شما می‌آید. این آب در تماس با بدن شما گرم و باعث می‌شود سرمای محیط را کمتر احساس کنید. ما فین غواصی نداشتیم. پوتین به پا داشتیم. شلوار غواصی را زیر پوتین محکم بسته بودیم، اما از همان مچ پا، آب کم‌کم وارد شد. هر جای بدنم که آب می‌رسید، انگار آن بخش از بدنم را از من می‌گرفتند! اول مچ پایم کاملاً حالت سِر شدنی پیدا کرد. سرما همراه جریان آب، از مچ پا شروع کرد و بالاتر آمد. ساق پا و زانوهایم کاملاً یخ زدند. آب بالا و بالاتر آمد و همه جای بدنم را گرفت. منتظر ماندم تا بلکه طبق گفته‌های قبلی، گرمای تنم آب را گرم کند، اما این اتفاق نیفتاد. صدای قرچ قرچ دندان‌هایم را می‌شنیدم که چطور از زور سرما به همدیگر می‌خوردند.


توفان منور‌ها


دریاچه ماهی یک‌سری دیوار‌هایی داشت که وسط دریاچه مثل جزیره‌ای طویل قد علم کرده بودند. ما باید برای ادامه مسیر روی این دیوار‌ها می‌رفتیم و سریع به آن طرف سُر می‌خوردیم. نفرات جلویی با عبور از این دیوار‌ها باعث شده بودند سطحش لیز شود. نفر جلویی من چند بار بالا رفت و سر خورد و دوباره مجدداً رفت و عاقبت توانست بالا برود. من هم به هر زحمتی بود از دیوار عبور کردم، اما به محض رسیدن به وسط‌های دریاچه، ناگهان زمین و زمان به‌هم ریخت. هواپیما‌های دشمن از راه رسیدند و هر کدام ۵۰-۴۰ منور همزمان روی آب ریختند.


تیربار‌های دشمن در یک آن تمام سطح آب را شخم زدند. عجیب بود که تیر‌های رسام با برخورد به سطح آب، کمانه می‌کردند و به هوا می‌رفتند! توپ‌های فرانسوی هر کجا می‌خوردند، به شعاع ۱۰ متر را پوشش می‌دادند و ترکش‌هایشان تلفات زیادی می‌گرفت. این صحنه‌ها هنوز بعد از گذشت ۳۴ سال، مثل فیلم جلوی چشم‌هایم است. خیلی از همرزمانم در همان لحظات اول شهید شدند. علی آملی فرمانده شجاع گروهان ما در همان لحظات اول شهید شد. دوستانم یک به یک مقابل چشم‌هایم پرپر می‌شدند و من هم از این ضیافت گلوله و ترکش و آتش بی‌نصیب نماندم و مجروح شدم. هرچند مجروحیت من مقابل زخم بچه‌های خودی چیزی نبود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار