کد خبر: 1016232
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰
آغاز و انجام سازمان موسوم به پرورش افکار در آئینه یک پژوهش نوانتشار
محمدرضا کائینی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: سازمان موسوم به پرورش افکار در عداد نهاد‌هایی بود که در غیاب تشکل‌های مردمی و متعارف، از سوی رضاخان و برای تحقق بخشیدن به منویات وی در عرصه فرهنگ تشکیل شد، اما به نتیجه مورد‌نظر دست نیافت. سوگمندانه بررسی کارنامه این نهاد بی‌فرجام، کمتر مورد توجه پژوهشگران تاریخ معاصر قرار گرفته و آثار کمی در‌این‌باره پدید آمده است. اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، از معدود پژوهش‌هایی است که در‌این‌باره صورت گرفته است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی ناشر این تحقیق، در دیباچه خویش بر آن آورده است:

«سازمان پرورش افکار در راستای علمی کردن چنین تفکری، پا به عرصه وجود نهاد. نحوه فعالیت متمرکز این سازمان و ساختار عمودی آن، نمونه جالبی از کل ساختار سیاسی حاکم بر ایران در عصر پهلوی اول است. از آنجا که استبداد، جوهره حاکمیت سیاسی در عصر رضاخان بود و حتی خود وی با گفتن این جمله که هر کشوری رژیمی دارد و رژیم ما یک نفره است، این مطلب را تأیید کرده بود، به ناچار سازمانی هم که در این فضای سیاسی در حال فعالیت بود، نمی‌توانست از لحاظ ساختاری، متفاوت از ساختار حاکمیت باشد. بنابراین، این سازمان وسیله‌ای برای اجرای مقاصد فرهنگی یک رژیم استبدادی به شمار می‌رفت. نکته جالب توجه این است که سازمان مذکور، به پیشنهاد و همت جمعی از روشنفکران تأسیس شد، زیرا این روشنفکران، به‌زعم خود، به دنبال وحدت ایران و پیدایش حکومتی متمرکز برای توسعه این کشور بودند، ولی ناسیونالیسمی که مورد‌نظر آن‌ها قرار گرفته بود، ناسیونالیسم فرهنگی بود که در آن بدون توجه به مبانی اصیل ناسیونالیسم سیاسی و پیگیری حقوق مردم، همت اصلی صرف تمجید از گذشته باستانی ایران، شخص پادشاه و زبان فارسی شد و در این مسائل به حدی افراط و تملق صورت گرفت که حتی مؤسسات این سازمان، یکی از علل افول آن را همین تملق‌گویی اعلام کردند. کتاب حاضر تحقیق مستندی از نحوه تشکیل، اهداف، فعالیت‌ها و عملکرد سازمان پرورش افکار است که محقق محترم توانسته به خوبی بین ساختار سیاسی حاکم و پیدایش این سازمان رابطه ایجاد کند و در نهایت علل افول و فروپاشی آن را تحلیل نماید. مرکز اسناد انقلاب اسلامی امیدوار است که با انتشار این اثر، گام دیگری در روشن شدن تاریخ پرفراز و نشیب ایران بردارد و جامعه علمی کشور را در تحلیل بهتر تاریخ معاصر ایران یاری رساند.»

بابک دربیکی، مؤلف این کتاب نیز، در مقدمه‌ای بر آن، سعی کرده است تا از موضوع مورد پژوهش خویش، تصویری روشن به دست دهد. وی در‌این‌باره می‌نویسد:

«سازمان پرورش افکار، در زمستان ۱۳۱۷ توسط احمد متین‌دفتری تشکیل شد. این نهاد، یک نهاد فرهنگی به حساب می‌آمد که با اهداف رسماً اعلام شده‌ای شروع به کار کرد. در عین حال اهداف اعلام نشده‌ای نیز برای این نهاد در نظر گرفته شده بود که سال‌ها بعد این اهداف از لابه‌لای اسناد و مدارک جدید و همچنین خاطرات افراد مختلف به طرز روشن‌تری بیان شد. با این حال بررسی‌ها نشان می‌دهد که این نهاد مانند بسیاری از برنامه‌های مدون یا تدوین نشده دوران رضاشاه که بیشتر حالت انفعالی و دوره‌ای داشت تا یک برنامه‌ریزی درازمدت و مشخص، از اهداف اولیه خود، چه اهداف عنوان شده و چه عنوان نشده، دور شد و در گرداب مشکلاتی گرفتار گشت که خودساخته یا ناشی از مشکلاتی می‌شد که برآمده از ساختار نظام و حاکمیت آن دوران‌- به‌عنوان مؤسس و متولی این نهاد‌- بود. در هر حال تجربه نشان داد که مسئولان این نهاد از حل مشکلات آن، به عبارت گویاتر، از شناسایی و درک آن عاجز بودند. کتاب حاضر تلاشی جهت شناسایی اهداف، عملکرد و مشکلات سازمان پرورش افکار است که فصل اول آن به جایگاه سازمان پرورش افکار در ساخت حکومت رضاشاه می‌پردازد. هدف از نوشتن این فصل، یادآوری نکاتی درباره عملکرد عمومی حکومت رضاشاه و بررسی روابط حاکم میان حکومت و مردم در آن مقطع تاریخی است تا به نتیجه‌ای جامعه‌شناسانه از ساخت حکومت منتهی شود و آنچه نویسنده بر آن تأکید دارد؛ یعنی رابطه تنگاتنگ سیستم حکومتی و همبستگی وجودی آن با سازمان پرورش افکار، تبیین گردد.

فصل دوم، در واقع، ادامه بحث فصل اول و تلاشی است جهت شناسایی دیدگاه‌های فرهنگی غالب بر روشنفکران قبل از تشکیل حکومت رضاشاه و عملکرد حرکت‌های فرهنگی و اجتماعی حکومت رضاشاه که در نهایت تشکیل نهادی مانند پرورش افکار را توجیه می‌نمود. اهداف پیدا و پنهان این نهاد و ساختار تشکیلاتی آن، به ترتیب در فصول دوم و سوم مورد بررسی قرار گرفته‌اند. عملکرد سازمان پرورش افکار در کمیسیون‌های مختلف، موضوع فصول چهارم تا ششم می‌باشد. فصل چهارم به کمیسیون مطبوعات اختصاص داده شده است. تجربه نشریه ایران امروز، تجربه جالبی است که می‌تواند بازتابی از دیدگاه‌های متولیان پرورش افکار در برخورد با مسائل فرهنگی و در عین حال بازتابی از چگونگی شناسایی و حل مشکلات یک نشریه دولتی باشد، لذا اختصاص یک فصل به این موضوع ضروری بود. فصلی دیگر نیز به کمیسیون سخنرانی اختصاص داده شده است که به جهت اینکه در اجرای برنامه‌هایش به مانند سایر کمیسیون‌ها نیازی به امکانات ویژه و تخصیص منابع مالی گزاف (در مقایسه با سایر فعالیت‌ها) نبود، اهمیت ویژه‌ای دارد. سه کمیسیون نمایش، موسیقی و رادیو نیز در یک فصل مورد بحث واقع شده‌اند و در نهایت به‌عنوان جمع‌بندی و نتیجه‌گیری به بررسی دلایل افول و انحلال سازمان پرورش افکار پرداخته شده است. در ابتدا نویسنده قصد داشت تا با اختصاص فصلی جداگانه، علل افول و انحلال این نهاد را بررسی نماید، اما بنا به دلایل مشخصی از آن منصرف گشت. دلیل این امر به نکته ظریفی بازمی‌گردد؛ پس از فروپاشی نظام رضاشاه که امکان نقد عملکرد دوران رضاشاه به وجود آمده بود، به واسطه اشغال کشور، مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ، قحطی و نظایر آن، بیشتر مباحث روزنامه‌ها به مسائل مختلف روزمره بازمی‌گشت یا آن که نقد و بررسی نظام سابق بیشتر به حملات تند سیاسی معطوف بود. ضمن آن که نمی‌توان انتظار داشت که در آن مدت کوتاهی که از سپری شدن نظام رضاشاهی می‌گذشت، نقد جدی و بی‌طرفانه‌ای از نهاد‌هایی مانند پرورش افکار صورت گیرد. بعد‌ها هم که نقد‌هایی بر این سازمان و نهاد‌های مشابه وارد شد، یا مبتنی بر مواضع سیاسی یا به صورت کلی به نقد این نهاد پرداخته بودند. در بیشتر موارد به طور سطحی و غیرمستند با این نهاد برخورد شده است که مشابه یکدیگر و تکراری هستند و موجبات اطاله کلام را فراهم می‌سازند. بنابراین در تاریخ‌نگاری معاصر کمتر با نقد چنین سازمان‌هایی مواجه هستیم. اخیراً به همت سازمان اسناد ملی و افرادی، چون محمود دلفانی اسنادی منتشر شده که می‌تواند ما را به وجوه و زوایای مختلف این نهاد و عملکرد دو سال و اندی آن آشنا سازد. ضمن آن که تاریخ دوران رضاشاه در این چند سال به خاطر همت عالی و تلاش‌های مورخان مختلف از منظر‌های گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و راهگشای بررسی‌هایی، چون تحلیل سازمان پرورش افکار بوده است.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار