سرويس سياسی جوان آنلاين: اصطلاح قدرت ملی و تعریف آن یکی از مهمترین دلمشغولیهای متفکران، دانشمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل بوده است، از همین رو از سوی صاحبنظران تلاشهای متعددی جهت سنجش قدرت کشورها در قالب ابداع روشها و مدلهای تکمتغیره و چندمتغیره محدود صورت گرفته است که همه آنها از منظر یک یا چند متغیر یا بعد محدود، کشورهای جهان را رتبهبندی و مقایسه کردهاند. در ایران نیز ماجرای قدرت ملی و نحوه محاسبه آن در تقابل با تهدیدات موجود یکی از دغدغههای مسئولان عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی بوده است. برخی معتقد هستند تلاش ایران برای مقابله با یکجانبهگرایی غرب در منطقه و استقلالخواهی ناشی از یک سوءتفاهم در محاسبه قدرت ملی است که مشکلات فراوانی را بر کشور تحمیل کرده است. در طرف مقابل قاطبه مسئولان نظام و کارشناسان سیاسی بر این نکته تأکید کردهاند که این نوع مقابله در حقیقت مسیری برای افزایش قدرت ملی محسوب میشود و مشکلات موجود بیش از آنکه ناشی از جهتگیری کلی کشور باشد ناشی از مشکلات اجرایی و داخلی است.
صریحترین موضعگیری رهبری در این باره به نماز جمعه هفته پیش بازمیگردد که ایشان در بیانات خود قوی شدن ملت ایران را مسیری ناگزیر خواندند و تصریح کردند: ما از مذاکره البته به جز با امریکاییها اِبایی نداریم، اما از موضع قدرت و قوت. ایشان تأکید کردند: این ملت عزیز و این کشور عزیز به فضل الهی قویتر نیز میشوند، نهتنها در بُعد نظامی بلکه در ابعاد اقتصادی و جهش علمی و فناوری که پشتوانه تحقق این هدف، حضور و صبر و استقامت ملت در صحنه و تلاش و کوشش بیوقفه مسئولان و مردم است.
با قاطعیت میتوان گفت که مهمترین موضوع مجادله در بسیاری از حوزههای سیاسی کشور به تقابل این دو نگاه در عرصههای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی بازمیگردد و تقریباً موضوع اصلی تصمیمگیری مردم در انتخاباتهای گذشته از سال ۹۲ به این سو نیز این مسئله بوده که کدام راه باید به عنوان مسیری برای اداره کشور انتخاب شود.
توانمندیهای بنیادین ایران در حوزه قدرت ملی
برخی از خصایص مرتبط با قدرت ملی ذاتی و برخی دیگر نیز اکتسابی است، به عنوان مثال موقعیت جغرافیایی یک کشور نقش بسیار مهمی در افزایش قدرت یک کشور یا یک نظام دارد. تغییر این موقعیت جغرافیایی به دلیل حساسیت جوامع گوناگون بر تغییر مرزها بسیار سخت است، به عنوان مثال وسعت زیاد کشور روسیه یکی از دلایل اصلی برتری این کشور در مهیبترین جنگهای دو قرن گذشته بوده است. اتحاد جماهیر شوروی تنها به این دلیل از تهاجم سهمگین دولت نازی نجات یافت که خطوط مواصلاتی ارتش نازی توانایی پشتیبانی از مسیر طولانی تدارکاتی را تا خط مقدم نداشتند. در کنار این رژیمصهیونیستی به عنوان یک رژیم غاصب همواره به دلیل عمق راهبردی پایین در خطر فروپاشی با یک حمله نظامی گسترده قرار دارد.
ایران به دلیل جایگاه تاریخی خود در منطقه غرب آسیا امکاناتی در اختیار دارد که از نظر خصایص اکتسابی رتبه بالایی در جهان به خود اختصاص میدهد. کشور ایران دارای موقعیت جغرافیایی مناسب از نظر ژئوپلتیکی و استراتژیکی است و موقعیت ریاضی و موقعیت نسبی ایران جایگاه این کشور را در معادلات منطقهای و جهانی با اهمیت نموده است. از نظر منابع طبیعی نیز ایران در وضعیت بسیار مطلوبی قرار گرفته است که اگر این منابع با مدیریت صحیح مورد استفاده قرار گیرند در ارتقای قدرت ملی کشور میتوانند مؤثر باشند، از جمله این موارد میتوان وجود بزرگترین منابع انرژی فسیلی در ایران با حجمی معادل ۳۰۰ میلیارد بشکه، زمینهای قابل کشت وسیع و طبیعت چهار فصل اشاره کرد. علاوه بر این ایران از لحاظ قرارگیری در چهارراه تجارت جهانی به عنوان نوعی واسط بین شرق و غرب نقش ایفا میکند. گذر جاده بزرگ ابریشم از ایران یک واقعیت غیرقابل کتمان تاریخی در این باره است.
جمعیت چگونه قدرت ملی را کاهش و افزایش میدهد
از سوی دیگر برخی از شاخصهای مرتبط با قدرت ملی کاملاً اکتسابی هستند و میتوانند با توجه به کیفیت حکمرانی رو به کاهش و افزایش داشته باشند، به عنوان نمونه یکی از این شاخصها میزان جمعیت است.
بسیاری از کشورهای دنیا به رغم اینکه با محدودیتهای جدی منابع و زمین روبهرو هستند، به دنبال افزایش جمعیت به عنوان یکی از شاخصهای جدی قدرت در دنیا هستند. نگاهی به پیشبینیهای صورت گرفته از سوی موسسات اقتصادی نشان میدهد که از بین ۱۰ قدرت برتر اقتصادی دنیا کشورهایی همچون بنگلادش، مصر، اندونزی و نیجریه که دارای رشد جمعیت بالایی هستند در رتبههای بالای اقتصادی جهانی قرار خواهند گرفت، از سوی دیگر کشورهای صنعتی همچون ژاپن و آلمان که در جمع پنج قدرت اول اقتصادی دنیا قرار دارند، به دلیل کاهش جمعیت در ردههای پایینتر قرار خواهند گرفت، از همین رو در ایران هم تأکید بر مقابله با کاهش جمعیت در دستور کار قرار گرفته و مقام معظم رهبری بر ضرورت بسیج دستگاههای اجرایی در خصوص مقابله با کاهش جمعیت تأکید کردهاند.
اقتصاد؛ پاشنه آشیل امروز قدرت ملی
با نگاهی به سخنان رهبری در خصوص قوی شدن میتوان به خوبی متوجه شد که تأکید ایشان بر گسترش مؤلفههای قدرت به شیوه اکتسابی است، به عنوان مثال قدرت اقتصادی یکی از مواردی است که به عنوان یکی از شاخصهای قدرت ملی مورد بررسی قرار میگیرد و در طول سالهای گذشته تبدیل به یکی از نقاط ضعف ایران شده است.
در حقیقت اقتصاد دولتی، وابسته به نفت با سرانه تولید و صادرات بسیار پایین، پاشنههای آشیل ایران در قدرتیابی اقتصادی است. با استفاده از همین نقطه ضعف است که غرب به رهبری امریکا تلاش میکند با صفر کردن صادرات نفت ایران، نظام جمهوری اسلامی را برای آغاز مذاکرات بیسرانجام برای پذیرش برخی شروط تحت فشار قرار دهد. نگاه قانونی و یکسان به همه فعالان عرصه اقتصاد و پرهیز از تفسیر قانون به نفع شخص یا موسسهای همان فرآیند رفع تبعیضی است که برای نجات اقتصاد ایران از سرطان رانت میتواند اثرگذار باشد.
برای بهبود شرایط کشور باز هم گام آغازین باید تغییر دیدگاه به اقتصاد باشد. با چنین تغییری نهاد حاکمیت تلاش خواهد کرد حضور و نفوذ خود را چه در پوشش دولت و چه در لباس نهاد و سازمان در اقتصاد کاهش دهد. کاهش این حضور عرصه را برای رقابت خصوصیها و مردم فراهم میکند و این رقابت آغازگر تولید بهتر برای عرضه بهتر خواهد بود. در کنار شفافسازی گسترده در حوزه اقتصادی نیز میتواند زمینه کاهش فساد و امیدواری هر چه بیشتر مردم را به اقتصاد داخلی فراهم کند.
در حوزه نفت هم تأکید مقام معظم بر قطع وابستگی به نفت نکتهای است که باید مورد توجه سیاستگذاران کلان کشور قرار بگیرد. پالایش نفت در داخل کشور و تبدیل آن به فرآوردههای پتروشیمی و سوختی از جمله راهکارهایی است که میتواند به سرعت مورد توجه قرار بگیرد، کما اینکه در شرایط فعلی تجربه بسیار خوبی از صادرات فرآورده به کشورهایی همسایه ایران وجود دارد که تحریمهای یکجانبه ایران نیز نتوانسته مشکلی در آن ایجاد کند.
فرهنگ و اجتماع بخشی از قدرت ملی
بالا بردن همبستگی اجتماعی و فرهنگی برای مقابله با تهدیدات خارجی نیز از جمله شاخصهای قدرت ملی است که میتواند در راستای افزایش قدرت ملی مورد توجه قرار بگیرد. ارزش این شاخص آنچنان بالاست که کشورهای قدرتمند دنیا حاضر به پرداخت هزینههای کلان در سطح یک جنگ گسترده برای رفع آن هستند.
مقام معظم رهبری در دیدار با مردم شیراز در سال ۸۷ ضمن بیان این مسئله میفرمایند: ملت ایران هشت سال جنگ را تحمل کرد، چون این هزینه دست یافتن به استقلال ملت و قدرت ملى و افتخار ملى بود.
در نقطه مقابل این مسئله تلاش برای ایجاد چندقطبیهای دروغین و دو دستگی در سطح جامعه از مصادیق تخریبکننده قدرت ملی به شمار میروند، از همین رو بود که ایجاد دوقطبی در سطح جامعه به هر بهانه و دلیلی خط قرمز رهبری و نظام بوده است.
علاوه بر این هر گونه تغییری در سطح فرهنگ و اجتماع باید مبتنی بر قدرت ملی باشد. واقعیت جامعه امروز ایران از ضرورت تغییرات فراوان در همه حوزهها حکایت دارد. باوراندن ضرورت این تغییرات در هر جامعهای بر عهده فرهنگپردازان آن جامعه است. در حقیقت این فرهنگ است که پرنفوذترین انگیزه و دلیل را برای آغاز تغییر میتواند فراهم کند، از این رو دستگاههای اجرایی باید تلاش کنند تا هر گونه تغییر فرهنگی به دور از تاثیرگذاریهای منفی خارجی و مبتنی بر ظرفیتهای درونی باشد.