سرویس سیاسی جوان آنلاین: بیبیسی فارسی در ماجرای ترور قاسم سلیمانی، همچون اغلب رسانههای جهان پوشش خبری ویژهای داشت. این پوشش خبری گرچه همچون همیشه میکوشید خبری و بیطرفانه جلوه کند، اما باز هم مثل همیشه رویکرد خاص خود را حفظ کرد. این گزارش نگاهی به برخی گزارههایی است که نشان میدهد بیبیسی چگونه ماهرانه تلاش کرد با نقاب خبررسانی بیطرفانه، نگاه جهتدار خود را بر مخاطب غالب کند.
واژههای جهتدار
بیبیسی فارسی خبر ترور قاسم سلیمانی را با عنوان «قاسم سلیمانی در عراق کشته شده است» پوشش داد. برای خبر شهادت ابومهدی المهندس هم از لغت «مرگ» استفاده کرد، اما قاسم سلیمانی و ابومهدی و همراهانشان صرفاً به قتل نرسیده بودند بلکه «ترور» شده بودند. در معنای ترور میخوانیم که «ترور عملی برای کشتن شخص برجسته به دلایل سیاسی، مذهبی یا مالی است. ترور یا قتل سیاسی نوعی قتل عمدی شخصی مهم است که با هدف کیفر یا با اهداف سیاسی انجام میگیرد. فرد کشته شده دارای مقام یا شهرت یا علایق سیاسی است یا به دلیل اهانت به یک مرام عقیدتی مانند یک مذهب مورد سوء قصد قرار میگیرد.»
آیا حمله هوایی به ماشین حامل سردار سلیمانی همین نبود؟ بیبیسی، اما میدانست در صورت اذعان به ترور باید به این گزاره تن دهد که امریکا مرتکب اقدام تروریستی شده است. بیبیسی در این مسیر، ادامهدهنده و منعکسکننده مواضع دولتمردان امریکا در قالب گزارش و مصاحبه و اخبار خود بود.
پیش از این، در ماجرای حمله تروریستی عوامل تکفیری به مراسم سالروز آغاز جنگ تحمیلی در اهواز، بیبیسی از به کار بردن واژه «تروریستی» برای این حمله خودداری کرد و وقتی با اعتراض فعالان مجازی ایرانی در شبکههای اجتماعی مواجه شد، توضیح داد که طبق دستورالعملهای اعلامی از بالا از این عبارت استفاده نمیکند، در حالی که این رسانه بارها برای حملاتی به مراتب کوچکتر و جزئیتر در اروپا از عبارت «حمله تروریستی» استفاده کرده بود.
عبارت دیگری که در هفته اخیر بیبیسی بر استفاده از آن تأکید داشت، به کار بردن کلمه «جسد» برای پیکر شهدای این اقدام تروریستی بود. آیا به کار بردن این عبارت هم که در اخبار رسمی نامأنوس است جزو پروتکل بیطرفانه بیبیسی است؟ کافی است کلمه پیکر را در کانال تلگرامی یا سایت بیبیسی جستوجو کنیم. برای فوت نورعلی تابنده یا کشتههای حوادث و آشوبهای آبان در ایران یا مرگ جرج بوش پدر یا کشتههای آشوبهای دی ماه ۹۶ بیبیسی برای پوشش خبری از کلمه «پیکر» استفاده است، پس چطور به قاسم سلیمانی و ابومهدی و سایر پاسداران ایرانی که میرسد، پیکر تبدیل به جسد میشود؟! آیا این بیبیسی بیطرف است؟
بیبیسی فارسی حتی در اخبار خود کلمه ترور به نقل از افراد دیگر را در گیومه گذاشته است و این به معنای آن است که آنها حتی در نقل خبر مستقیم نیز آن را به شیوهای مینویسند که معنای ترور ندهد، بلکه تأکید شود این نظر فرد گوینده است.
تحلیلهای جهتدار
بیبیسی فارسی وقتی از ارائه تحلیلهای بیقرینه و تخیلی فارغ شد، روی به خبرسازی در مورد شادی برخی مردم از ترور قاسم سلیمانی آورد؛ اتفاقی که جز در فضای مجازی و توسط اکانتهای سازمانی منافقین یا سمپاتهای پهلوی و سلطنتطلب یا فارسیزبانان حامی سعودی روی نداد. چه کسانی از ترور قاسم سلیمانی شادی کردند؟ اولین توئیت خوشحالی مربوط به مسیح علینژاد بود و پس از آن سالومه سیدنیا، مجری شبکه من و تو، آیا اینان مردم ایران هستند یا حقوقبگیران دولتهای انگلیس و امریکا و پهلوی؟ این در حالی است که از قضا ابراز شادی مجازی این جماعت هم با اعتراض تند کاربران ایرانی در فضای مجازی روبهرو شد. اعتراضها در حدی بود که سردبیر سابق صدای امریکا هم به این روند اعتراض کرد. محمد منظرپور در توئیتی نوشت: «اطمینان دارم کاربرانی که به فارسی کشته شدن یک سردار ایرانی را جشن گرفتهاند، عمدتاً ایرانی نیستند، فارسیزبان هستند، مثلاً سپاه سایبری اسرائیل، عربستان سعودی، طایفه بارزانی و البته اسیران شستوشوی مغزی شده تیرانا. ایرانی هر چقدر هم مخالف رژیم باشد تا این حد پست نمیشود.»
علاوه بر او، مسعود بهنود، روزنامهنگار همکار بیبیسی در دو توئیت به سرزنش کسانی پرداخت که از ترور قاسم سلیمانی ابراز خوشحالی کردهاند و اذعان کرد این کار بریدن پیوند با اکثریت ایرانیان است.
خوشحالی مردم ایران و عراق؟!
پس از آن بیبیسی در برنامههایی کوشید برای این ترور، محملی قانونی بیابد. مصاحبه و میزگردهایی تشکیل داد که در آنها این شائبه ایجاد شود که این ترور قانونی بوده است. این رویکرد هم در ادامه موضعگیریهای دولتمردان امریکا برای توجیه اقدام تروریستی خود بود. پس از برگزاری مراسمهای تشییع در شهرهای مختلف و عزاداریها در شهرهای دیگر که همگی با تجمعات میلیونی همراه بود، بیبیسی در اقدامی مضحک به جمع و تفریق مردم ایران پرداخت و در حالی که توان انکار تصاویر هوایی تجمعات میلیونی را نداشت، مدعی شد تعداد افرادی که به مراسم نیامدهاند، بیشتر بود و اعتنایی به این نداشت که نبودن در مراسم الزاماً به معنای خوشحالی از اتفاق روی داده نیست.
از سویی توئیتهای ترامپ به ویژه آن بخش که نوشته است ۵۲مرکز یا سایت مهم که برخی از آنها به لحاظ فرهنگی برای ایران و ایرانیان بسیار مهم هستند، بهسرعت واکنشبرانگیز شد و بسیاری از تحلیلگران و رسانههای جهانی به آنها واکنش نشان دادند چراکه به صورتی مشخص تهدید ترامپ معطوف به مراکز ارزشمند تاریخی- فرهنگی ایران بوده و خود او هم به اهمیت بسیار زیاد آنها برای فرهنگ ایرانیان اشاره کرده بود، اما خبر این توئیتهای ترامپ در بیبیسی فارسی و ایراناینترنشنال و منوتو با سانسور منتشر شد. بیبیسی فارسی در تیتر خود صرفاً چنین نوشت: «هشدار ترامپ: ۵۲هدف را در داخل ایران در نظر گرفتیم.» در پاراگراف اول گزارش هم هیچ اشارهای به مراکز فرهنگی بیانشده ترامپ نشده است. ایراناینترنشنال هم دقیقاً این خبر را به همین شکل و با اشارهنکردن به مراکز فرهنگی انتشار داد.
از همه این موارد عجیبتر شبکه تلویزیونی منوتو بود. در اینستاگرام و سایت منوتو اظهارات ترامپ با چرخش و تحریفی آشکار بدون اشاره به واژههای ایران و ایرانیان که به صراحت در توئیتهای ترامپ روی آن تأکید شده بود، با جمهوری اسلامی عوض شده و به نقل از ترامپ نوشتند: «ایالات متحده ۵۲هدف جمهوری اسلامی را در تیررس دارد که برخی از آنها خیلی مهم و ردهبالا هستند.»
بیبیسی در همه هفتهای که گذشت، رسانهای در خدمت تروریسم بود. بازوی رسانهای دولت امریکا شد تا ترور را توجیه کند. تروریسم بدون رسانه نمیتواند خود را قانونی جلوه دهد و بیبیسی فارسی در خدمت مواضع دولت امریکا بود تا این کار انجام شود.