سرویس تاریخ جوان آنلاین: یکی از راههای رایج ارزیابی سیستمهای حکومتی، سنجش آن با تئوریهای ساخت قدرت در جهان امروز است. جای چنین سنجشی در مورد سلطنت پهلوی دوم خالی بود که اخیراً مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انجام آن مبادرت ورزید. ناشر در دیباچه این پژوهش نوانتشار، درباره ضرورتهای چنین نگاهی به دوره سلطنت محمدرضا پهلوی چنین آورده است: «در این پژوهش نتیجه نهایی بررسی دولت در ایران، براساس نظریات رایج در ادبیات دولت، به دست آمده است، که منجر به ضعف اندیشه دولت در ایران شده است. علاوه بر این که نگاه مغایر با ادبیات توسعه در ایران، محققان داخلی را نیز ناچاراً به اتخاذ الگوهای نظری خاص غربی برای تحلیل دولت در ایران واداشته است، در حالی که جغرافیای ایران، تاریخ ایران و تکثر قومی و فرهنگی حاکم بر جامعه ایران، نیازمند تقویت اندیشه دولت، ساختار آن و در عین حال جامعه است. کتاب حاضر در تحلیل و بررسی الگوهای نظری رایج در مورد ساخت قدرت سیاسی یا دولت در ایران و ارائه مناسبترین نظریه در انطباق با ساخت قدرت سیاسی عصر پهلوی دوم دارد و این مهم را با توجه به مؤلفهها و عناصر خاص جامعه ایرانی پی میگیرد. بیشک ارائه این تحلیلها که مغایر با ادبیات رایج میباشد، هم به بالندگی اندیشه دولت و هم به ادبیات توسعه در ایران کمک خواهد کرد».
محمدرحیم عیوضی مؤلف این اثر در توصیف آنچه در این پژوهش تاریخی در باب آن سخن رفته، چنین نگاشته است: «حکومت محمدرضا پهلوی با بهرهمندی از پشتوانه عظیم مالی و حمایت خارجی و نیز استفاده از مؤلفههایی، چون استبدادگرایی، اقتدارمنشی و... توانست طی سالیان متمادی با استبداد و حاکمیت زور، بسیاری از واژههای منحصر به نظامهای غیرمردمی و نامشروع را در فضاهای خاص سیاسی ایران عصر مدرن جلوهگر نماید. از سوی دیگر، شرایط خاص داخلی منتج از تعاملات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی طبقات، نهادها و اقشار مختلف اجتماعی با حکومت و تأثیرگذاری فزاینده نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ بر حکومت محمدرضا پهلوی، نقش مؤثری در تحولات ساخت قدرت سیاسی عصر پهلوی دوم داشت. با توجه به متغیرهای دخیل در پیدایش ساخت قدرت سیاسی عصر پهلوی که برخی منشأ داخلی و برخی منشأ خارجی دارند، پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان نظریه ساخت قدرت سیاسی عصر پهلوی دوم را با وجود متغیرهای متنوع دخیل، تبیین کرد، جامعهشناسی سیاسی ایران را با اهمیت مینماید. نظریههای مرتبط به ساخت قدرت سیاسی ایران، چگونه مسائل پیچیده و مهم جامعه ایران و کارکرد عناصر سیاسی، اجتماعی در عرصه رقابت سیاسی را ریشهیابی و تبیین نموده است؟ در نظریهسازی ساخت قدرت سیاسی، هرگونه بحث از حکومت و پیامدها، نتایج و مؤلفههای آن در گرو توجه عالمانه به موقعیت اقشار و طبقات اجتماعی، آشنایی با منزلت و پایگاههای اجتماعی نخبگان، گروهها، نهادها و جریانهای سیاسی است، چراکه محوریت نظام سیاسی و قدرت حاکم و منشأ مشروعیت رژیمهای سیاسی از تعامل با جامعه و گروههای مرجع نشئت میگیرد. عمدهترین مباحث این کتاب نیز با تأکید بر نظام سیاسی عصر پهلوی دوم و زمینههای اجتماعی و بینالمللی شکلگیری آن در جهت تبیین کارآمدترین و مناسبترین نظریه ساخت قدرت سیاسی و انطباق آن با حکومت محمدرضا پهلوی میباشد. با توجه به مدلهای گوناگون و متنوع ساخت قدرت سیاسی که مختص جوامع جهان سوم و در حال توسعه میباشد، سؤال اساسی این است که مناسبترین نظریه یا نظریههایی که الگوی مناسبی در انطباق با ساخت قدرت سیاسی عصر پهلوی دوم باشد، چیست؟ دستیابی به پاسخ مناسب برای سؤال فوق و کسب توفیقات ارزنده در انطباق نظریههای ساخت قدرت سیاسی با دولت پهلوی، موقعیت، شرایط، عملکرد و پایگاه مشروعیت نظام عصر پهلوی دوم در ایران را مشخص نموده و دلایل و انگیزههای رویارویی مردم در برابر حکومت را شفاف مینماید».