کد خبر: 983573
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۰
عمان آماده جابه‌جایی قدرت می‌شود
عمان با تشدید تنش‌ها در غرب آسیا در وضعیتی تناقض‌آمیز قرار گرفته است و کشور‌های درگیر این تنش‌ها به دنبال آن هستند تا به هر نحو شده عمان را از مسیر گذشته دور کرده و با کشاندن آن به سوی جبهه خود، این جبهه را تقویت کنند
محمود حکيمی
سرويس بين الملل جوان آنلاين: این روز‌ها بحث از جابه‌جایی قدرت در سلطان‌نشین عمان است؛ کشوری که در قلب خاورمیانه بر بحران، تلاش می‌کند، نقشی بی‌طرف مانند سوئیس ایفا کند.
روزنامه گاردین هفته قبل خبر از وخیم شدن وضع سلامتی سلطان‌قابوس داد و به گمانه‌زنی‌ها در خصوص تعیین جانشین وی پرداخت. وزارت اطلاع‌رسانی عمان و دفتر سلطنتی این کشور هفتم دسامبر بود که اعلام کرد سلطان‌قابوس، پادشاه عمان، برای انجام آزمایش‌های دوره‌ای و معالجه پزشکی به مدت یک دوره محدود به بلژیک می‌رود، اما بازگشت زودهنگام او به عمان در یک هفته بعد باعث شد تا موضوع وخامت حال او بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و همین مسئله هم بحث جانشینی‌اش را جدی‌تر کرده است. چالش عمده در بحث جانشینی سلطان‌قابوس این است که او نه فرزند و نه برادری دارد تا به صورت طبیعی جانشینش شوند و باید یکی از شخصیت‌های مطرح خاندان حاکم آل بوسعید برای جانشینی او انتخاب شود. با وجود روند قانونی برای تعیین جانشین سلطان‌قابوس، مسئله اصلی در مسیر عمان بعد از حکومت نزدیک به نیم‌قرن سلطان قابوس است که آیا در همین مسیر راه خود را ادامه خواهد داد یا اینکه مسیری متفاوت با گذشته در پیش خواهد گرفت.

سلطان محبوب
به جرئت می‌توان گفت که سلطان‌قابوس در میان حکام عرب از موقعیت خاصی برخوردار است. اکثر قریب به اتفاق حکام عربی از سال‌های دور به این سو قدرت خود را یا با زور و ضرب نیرو‌های امنیتی و سرکوب مخالفان و ابزار‌های خشنی از این دست حفظ کرده‌اند یا به برکت دلار‌های نفتی و توزیع بخشی از آن در بین عموم، بقای حکومت خود را خریدند. بهار عربی هر دو ابزار حفظ قدرت در جهان عرب را برملا کرد و نشان داد که حکام عرب با وجود سال‌ها سیطره بر جوامع خود نتوانسته بودند محبوبیتی به دست بیاورند و اگر ابزار سرکوب نتواند درست کار کند همانند زین‌العابدین بن علی در تونس، سرهنگ قذافی در لیبی و حسنی مبارک در مصر به سرعت از قدرت سرنگون می‌شوند. خاندان‌هایی همانند آل‌سعود تنها با پرداخت بیشتر حق حساب به مردم توانستند حکومت‌شان را حفظ کنند. بهار عربی به عمان هم نرسید، اما معلوم شد که سلطان قابوس برخوردار از چنان محبوبیتی در بین مردم عمان است که برخلاف دیگر کشور‌های عربی، هیچگاه هدف اعتراضات قرار نگرفت بلکه شعار معترضان علیه فساد اداری و مقامات رده پایینی بود که از این فساد اداری بهره‌برداری کرده‌اند. با وجود این، سلطان قابوس بعد از بروز اعتراضات دست به یکسری اصلاحات گسترده زد و برخی از مقامات و حتی نزدیکان خود را که مظنون به ارتکاب فساد بودند از کار برکنار کرد تا اینکه نشان داده باشد صدای معترضان را شنیده و حاضر به پاسخ دادن به آنهاست. پرداخت حقوق بیکاری، افزایش حداقل دستمزد، ایجاد ۵۰ هزار شغل در بخش دولتی، برگزاری انتخابات مجلس شورای مشورتی متفاوت با قبل و اعطای اختیاراتی جدید به این شورا و تعیین فرمولی جدید برای انتخاب جانشین پادشاه از جمله وعده‌هایی بود که سلطان قابوس برآورده کرد تا بهار عربی در عمان برخلاف دیگر کشور‌های عربی در حاشیه بماند و نتواند وارد متن اصلی سیاست این کشور بشود.

دوست همه
سلطان قابوس طی دوران طولانی حکومتش سعی کرده در هر دو زمینه سیاست داخلی و خارجی یک اصل را دنبال کند. این اصل عبارت است از: «دوست همه، دشمن هیچ کس.» او بنا بر این اصل از ابتدای حکومتش سعی در برآورده کردن نیاز‌های داخلی کشورش داشت. این سخنی مشهور است که سلطان قابوس وقتی حکومت را با کودتایی بدون خونریزی از پدرش سعید بن تیمور به دست گرفت، کشوری را به ارث برده بود که به شدت عقب افتاده بود و از فقر و درگیری‌های قبیله‌ای رنج می‌برد. در واقع، سعید بن تیمور به طور کلی با هر گونه اصلاحات اقتصادی- اجتماعی در عمان مخالف بود چه رسد به اصلاحات سیاسی و معتقد بود که «تجدد‌طلبی مناسب حال عمانی‌ها نیست.» به همین دلیل بود که عمان در زمان حکومت او تنها یک بیمارستان داشت و آن هم توسط میسیونر‌های مذهبی امریکایی اداره می‌شد و گفته می‌شود که تا پایان حکومتش در سال ۱۹۷۰، نزدیک ۷۵ درصد کودکان عمانی فوت می‌شدند. سلطان‌قابوس از بدو حکومتش مسیری متفاوت با مسیر پدرش دنبال کرد. او از درآمد‌های نفتی و گردشگری برای توسعه زیرساخت‌های آموزشی و بهداشتی کشور استفاده کرد چنان که در حال حاضر قریب به یک چهارم از بودجه کشور صرف امور آموزشی می‌شود و رعایت حقوق مساوی برای زنان و مردان باعث شده تا عمان الگویی متفاوت از دیگر کشور‌های عربی دنبال کند.

دشمن هیچ کس
عمان در سیاست خارجی هم رفتار خود را بر مبنای این اصل گذاشته و سعی کرده به گونه‌ای رفتار کند که دشمنی کشوری را برای خود ایجاد نکرده باشد. در واقع، سلطان قابوس این رویکرد را از ابتدای حکومتش تجربه کرد زیرا او در حالی قدرت را به دست گرفت که کشورش نزدیک به یک دهه قبل درگیر جنگ داخلی بود و نیرویی چپ‌گرا تحت تاثیر جهان دو قطبی آن زمان به نام جبهه آزادی‌بخش ظفار از سال ۱۹۶۲ در استان ظفار واقع در جنوب غرب کشور تشکیل شده بود. این گروه با انجام جنگ‌های چریکی به دنبال سرنگونی آل‌بوسعید در عمان بود. کمک ایران به سلطان قابوس در آن زمان و سرکوب نیرو‌های مخالف در ظفار این درس بزرگ را به سلطان قابوس تازه به قدرت رسیده داد که نمی‌تواند در منطقه پرآشوب خاورمیانه به تنهایی کشور خود را اداره کند و باید در عین داشتن روابط و حسن همجواری با دیگر کشور‌های عربی، به قدرت ایران برای حفظ ثبات منطقه توجه کند چراکه در اوج نیاز به کمک، اعراب به جز کشور اردن حاضر به کمک نشدند و این ایران بود که سلطنتش را نجات داد. سلطان قابوس با درس گرفتن از آن موقع مبنای «دشمنی با هیچ‌کس» را در روابط خارجی خود دنبال کرد. به همین جهت هم بود که او در طول جنگ ایران و عراق همانند دیگر شرکای عرب خود رفتار نکرد و حاضر نشد با قرار گرفتن در کنار صدام‌حسین از تجاوز نظامی او به ایران حمایت کند و دشمنی ایران را به جان بخرد. او در تحولات یک دهه و نیم اخیر نیز همین سیاست را دنبال کرده و چه در جریان تجاوزات نظامی امریکا به افغانستان و عراق و چه بعد‌ها در جریان مداخلات نظامی محوری عربی در سوریه یا تجاوز نظامی آل‌سعود، حاضر نشده در یک جبهه مقابل جبهه دیگری قرار بگیرد. شاید اجرای بارز این سیاست در سفر هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا به عمان در اکتبر ۲۰۱۱ دیده شد که سلطان‌قابوس در عین استقبال از او، فرمانده گارد ساحلی عمان را هم به ایران فرستاد تا این پیام را به مهمان امریکایی او بدهد که حاضر به دشمنی با ایران نیست. سلطان قابوس با رویکرد «دشمن هیچ کس» نه تنها توانست عمان را از پیامد‌های منفی مداخلات نظامی و سیاسی در منطقه مصون بدارد بلکه به عمان جایگاهی داد تا محلی برای حل مناقشات بشود. گذشته از اینکه عمان نقطه شروعی برای مذاکرات هسته‌ای ایران بود و نقش میانجی‌گری اولیه عمانی‌ها در این فرایند رسیدن به توافق هسته‌ای را کلید زد، این کشور در جریان جنگ یمن یا بحران دو سال اخیر محاصره سیاسی و اقتصادی قطر توسط ائتلاف تحت رهبری آل‌سعود هم نقش میانجی‌گر را حفظ کرده است. حالا و با انتشار اخباری در مورد وضعیت سلطان قابوس این موضوع به صورت جدی مطرح شده که عمان در دوره بعد سلطان قابوس چه مسیری را در پیش خواهد گرفت.

مسیر در پیش رو
شکی نیست که عمان با تشدید تنش‌ها در خاورمیانه در وضعیتی تناقض‌آمیز قرار گرفته است و کشور‌های درگیر این تنش‌ها به دنبال آن هستند تا به هر نحو شده عمان را از مسیر گذشته دور کرده و با کشاندن آن به سوی جبهه خود، این جبهه را تقویت کنند. برخی تحلیل‌ها از سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به عمان در اواخر اکتبر سال گذشته میلادی این است که یکی از اهداف او ارزیابی شخصی از وضع مزاجی سلطان قابوس و دیدار با گزینه‌های احتمالی جانشینی او بوده تا اینکه بتواند برای عمان بعد از سلطان قابوس و جانشین او نقشه‌ای بکشد. از سوی دیگر، تجربه موفق مسیر سلطان قابوس و دستاورد‌های سیاسی و اقتصادی این مسیر با توجه به هزینه‌های پایین آن باعث می‌شود تا جانشینانش نیز همین مسیر را ادامه بدهند. این نکته جدای از وضعیت ژئوپلتیک عمان است که در پیش گرفتن چنین مسیری مقتضای حال این وضعیت است. قرار گرفتن عمان در آن سوی تنگه هرمز و هم‌مرز بودن ظفار با یمن دو محور حساس این کشور است که می‌توانند نقاط چالش‌برانگیز این کشور در صورت خروج از مسیر گذشته باشند. در هر صورت، سلطان قابوس از ابتدای سلطنت خود اصل «دوستی با همه کس، دشمنی با هیچ کس» را به خوبی آموخت و توانست با رعایت این درس قریب به نیم قرن حکومتی بی‌دغدغه داشته باشد و احترام خود را در میان مردم کشورش نیز حفظ کند. بعید به نظر می‌رسد که جانشینان او حاضر باشند این میراث قابل توجه حکومتداری را به یکباره کنار بگذارند و با افتادن در بازی‌های خطرناک اسرائیل یا دیگر بازیگران منطقه مثل سعودی‌ها، آرامش فعلی را به هم زده و حکومت و کشورشان را در معرض امواج پرتلاطم بی‌ثباتی قرار دهند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
قاسم
|
Germany
|
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
0
0
بس تکلیف ظریف بینوا جه میشود ؟!!!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار