سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: رسانه برونمرزی نوعی ابزار مکمل برای فعالیتهایی است که هدف آنها تأمین اهداف تعریفشده در وسعت ملی است؛ در هر بخشی و با هر نیتی. برای مثال در ابعاد اقتصادی این رسانهها میتوانند در جذب گردشگر خارجی، سرمایهگذاری بینالمللی، بازار مشترک منطقهای و ... منشأ اثر باشند که حداقل تأثیر آن افزایش میزان صادرات بلندمدت است. این تأمین منافع در مورد حفظ امنیت کشور بسیار محسوس است چراکه میتواند به درون کشوری که نیرویی متخاصم دارد به صورت نرم نفوذ کند و با ادبیات متفاوت اهداف گوناگونی را پوشش دهد که در مجموع میتواند به تحقق هدف سیاسی یا اقتصادی منجر شود.
در دنیای امروز، ابزارهای سخت هم اثر کمتری دارند و هم هزینه و خسارت بیشتری برای هر دو طرف ماجرا، اما رسانه اثرگذاری ماندگارتر با برد بسیار بیشتری دارد.
برای مثال در قرنهای گذشته انگلیس با وجود داشتن قدرت نظامی قوی، به وسیله سلاح رسانه توانسته بود بیشتر جنگها را قبل از شروع پیروز شود، یعنی بیشتر از آنکه از سلاح و سرباز استفاده کند از تبلیغات و رسانه برای پیگیری اهدافش سود جست و گاه کشورها را بدون درگیری به چنگ میآورد.
در این مورد میتوانید به تاریخ نگاه کنید که همین امپراتوری، با تهدید و تطمیع و تحمیق توانست سیاستهای خود را جامه عمل بپوشاند، اما امپراتوری اسپانیا که زمانی قویترین قدرت نظامی محسوب میشد و کشورهای زیادی را اشغال کرده بود به سرعت مضمحل شد. لندن همیشه از رسانههای روز استفاده کرده و حتی در میان مردم کشورهای دشمن هم برای خود نیرویی دست و پا میکند، اما اسپانیا فاقد بهرهمندی از رسانه بود.
اکنون هم کشورهای غربی از رسانه برای پیشبرد برنامههای خود استفاده میکنند که نمونههای آن را شاهد هستیم.
از آنجا که ما مخالف اشغالگری و استکبار هستیم و از طرف دیگر در معرض انواع تهدید امنیتی و تحریم اقتصادی قرار داریم بیشتر از هر کشوری به رسانههای برونمرزی نیازمندیم تا بتوانیم دیگران را از حقایق مرتبط با خود آگاه کنیم. هم منافع اقتصادی بهحق خود را تأمین کنیم و شرکای تجاری بیشتری به دست آوریم، هم مقابله با تهدید دشمن را از خط مقدم به عمق راهبردی درون جوامع غربی منتقل کنیم. به قول حافظ که خود مرد رسانه بود «بر چشم دشمنان تیر، از این کمان توان زد.»
دولتهای غربی هم به رأی مردم و هم به پول مالیات آنها نیاز دارند. اگر مردم امریکا و همه کشورهای غربی از حقایق آگاه شوند قطعاً در اقدامات دولتشان تأثیرگذار خواهند بود. البته لازمه این امر، آگاه شدن مردم است. تظاهراتهای مکرر مردم امریکا در مخالفت با جنگ ویتنام یا شرکت نکردن دولتهای اروپایی در جنگ مارس ۲۰۰۳ عراق نمونههایی از این موارد هستند. اگر امروز امریکا علنی وارد جنگ یمن نمیشود یا تاکنون به ونزوئلا حمله مستقیم نظامی نکرده است به دلیل همین مخالفت عمومی مردم آن کشورهاست. به همان صورت که طرحهای «نقشه راه» در دهه قبل و «معامله قرن» در حال حاضر به شکست منتهی شده است. همان اندازه که امریکا در متقاعد کردن مردم کشورش برای حمله به کوبا ناکام شده و این جزیره کوچک و کمجمعیت بیش از نیم قرن زیر پای امریکا با آن ابرقدرت مخالفت میکند. در نتیجه به این صورت نیست که دولتهای غربی هر چه بخواهند انجامپذیر باشد. بلکه آنها ابتدا باید مردم کشور خود را با ایدههایشان همراه کنند و نوعی مشروعیت سیاسی با روکش انسانی برای آن بسازند. اگر غیر از این بود خود دولتهای غربی نیازی به هزینه کردن در رسانههای جهانی نداشتند.