این روزها حرف و حدیثها درباره اظهارات شجریان بسیار است و گفتنیها بسیارتر. در اینکه محمدرضا شجریان خدمات ارزندهای به موسیقی اصیل ایران داشته، شکی نیست. اما. . .
اما مواضع و رفتارهای دو، سه سال اخیر وی، دوستداران ایشان را کمی نگران کرده است. خبر مصاحبه جنجالی شجریان با رادیو صدای آمریکا را که شنیدم، بشدت به تکاپو افتادم تا فایل ویدئویی این مصاحبه را پیدا کنم و ماجرا را بدون واسطه بررسی کنم. فیلم را بهدست آوردم و متأسفانه آن چیزی بود که اصلاً دوست نداشتم.
مجری حرفهای صدای آمریکا آنچنان ماهرانه و رندانه از شجریان بهره کشی سیاسی میکند که واقعاً دلم برای ایشان سوخت!اینکه انسان فارغ از هر شغل و منصب و منزلتی، نسبت به تحولات سیاسی - اجتماعی پیرامونش حساس باشد و دغدغه داشته باشد، امری است پسندیده و درخور ستایش. اما کیفیت بیان این دغدغه - فارغ از درستی یا نادرستی آن - امری است مهم و البته حساس.
آقای شجریان به راحتی میتوانستند موضع سیاسی و نقد خود را از طریق رسانههای وطنی منعکس کنند، همانگونه که بارها ایشان انتقادات تلخ و گزنده خود را در داخل کشور و از طریق رسانههای وطنی بیان کردند و هیچ ممانعتی هم از انتشار این نقدها نشد.
اینکه ایشان بر اساس چه تحلیلی به این نتیجه رسیدهاند که باید این حرفها از طریق رسانهای آمریکایی که مستقیماً با بودجه سیا اداره میشود، بیان شود، شاید بر میگردد به همان ماجرای تجربه ابداع ساز جدید که اصرار دارند که تجربههای مختلفی در زمینههای مختلف کسب کنند. اما آقای شجریان باید بداند که عرصه سیاست، کمی با هنر و موسیقی و سازسازی متفاوت است. برای استاد شدن در موسیقی، باید هزاران اشتباه و خطا را تجربه کنی، اما در سیاست شاید اولین اشتباه، آخرین اشتباه باشد!
آقای شجریان مراقب باشید! سیاست، حلقه دام بلاست.