سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از عوامل بدخلقی در زندگی غافل شدن از اثرات آن است. کسانی که زندگی خود و خانواده و دیگران را با بداخلاقی خود سرد میکنند، باید متوجه باشند که هر اخلاق بدی آثاری کوتاه مدت و بلندمدت در زندگی از خود بر جای میگذارد. انسان بداخلاق در همان لحظهای که اخلاق بد از او صادر میشود از نظر رفتاری نمیتواند روحیه متعادلی داشته باشد. اگر در آن حالات حرفی بزند، کلامش، کلامی سازنده و اثرگذار نیست. اگر برای آینده خود بخواهد تصمیم بگیرد تصمیم درستی نمیتواند بگیرد، چراکه تعادلی ندارد تا متوجه شود آیندهاش را چطور مدیریت کند. از طرفی اطرافیان انسان بداخلاق نیز با او راحت نیستند و آرزوی همنشینی با این افراد را ندارند. اما کسانی که با یک رفتار بد خود به فکر فرو رفته و از کرده خود در عمل پشیمان میشوند، سعی میکنند در برخورد خود از هر کاری که باعث رنجش اطرافیان میشود، دوری کنند و اگر این اتفاق افتاد، دنبال جبران آن هستند. این افراد به راحتی و آرامش بیشتری در زندگی دست پیدا میکنند.
یک حکایت از رفتار با کودکان
یک روز جهت شرکت در درس استادم حاضر شدم تا طبق معمول از منزل بیرون بروم. فرزند کوچکم که آن روز سه سال بیشتر نداشت از خواب بیدار شد و به خاطر پیش ذهنیتی که از طریق بستگان نسبت به مدرسه و معلم پیدا کرده بود، با گریه گفت: «معلم من گفته به پدرت بگو بیاد مدرسه. من با تعجب به او گفتم تو که هنوز مدرسه نمیروی. گفت: چرا. پرسیدم: کدام مدرسه؟ و باز هم گریه کرد. به خاطر آرام کردن گریه او لحظهای تا سر خیابان او را به آغوش گرفتم. وقتی نزدیک مغازه بزرگی که سر خیابان بود، رسیدیم، اشاره کرد و گفت: پفک میخواهم. فهمیدم معلم و مدرسه بهانه بوده است و او پفک میخواسته. برای او پفک و یکسری خوراکی گرفتم. او را به منزل برگرداندم و خودم سرکلاس درس رفتم.
فردا نیز این مسئله تکرار شد و فرزندم با گریه شدید میخواست همراه من باشد. به طوری که حتی مادرش هم نمیتوانست او را آرام کند... تشری به او زدم و او را دعوا کردم و سریعاً از منزل خارج شدم و به گریه و زمین خوردنش هم اعتنایی نکردم. وقتی به درس استاد رفتم و کنار ایشان قرار گرفتم دیدم مثل اینکه ایشان امروز قصد تدریس ندارند. کتاب را باز کردم. جلوی ایشان گذاشتم، اما ایشان کتاب را بست. عرض کردم استاد! مگر امروز درس نمیفرمایید؟ نمیدانم موضوع را از کجا متوجه شده بود، چراکه فرمود: فلانی! ما که تحمل یک بچه دو، سه ساله را نداریم، چطور ظرفیت فهم این آیات الهی را باید داشته باشیم؟ سپس از خوش رفتاری و پرهیز از خشونت با فرزندان توصیه کردند و گفتند گاهی اوقات این چیزها مانع توفیقات الهی میشود.
دوری از همنشینان بداخلاق
یکی از عواملی که باعث بدخلقی میشود، همنشینی با افرادی است که خلق و خوی تند دارند. معاشرت و نشست و برخاست با این افراد به طور طبیعی میتواند بر رفتارهای انسان اثر بگذارد. به طور مثال اگر دیده باشید وقتی میوهای گندیده داخل میوهها باشد نه فقط میوههایی که در کنار آن است را خراب میکند بلکه این خرابی به مرور زمان به کل میوهها سرایت میکند. از این جهت است که امام صادق (ع) به فرزندشان میفرمایند: «یا بُنَىَّ مَن یصحَب صاحِبَ السّوءِ لا یسلَم؛ فرزندم! هرکس با دوست بد بنشیند، سالم نمىماند.» با توجه به این حدیث پی میبریم به این امر که در ازدواج و انتخاب همسر نیز سفارش شده با زن یا مردی ازدواج کنید که اخلاقش خوب باشد والا اگر این کار را نکنید، فتنه میشود! یعنی اگر اخلاق شما خوب باشد و همسری که انتخاب میکنید، از همه لحاظ، چه مادی و چه حتی دینی، خوب است، اما به قسمت مهم دین که اخلاق است توجه نمیکند، مثلاً حسود است، تکبر دارد و... این امر قطعاً باعث میشود زن در مقابل شوهر خود متواضع نباشد.
هرچند مؤمن بودن به خواندن نماز باشد و هر چند نماز بسیار مهم است، اما وقتی انسان خلق خوبی نداشته باشد، زندگیاش تلخ میشود، چراکه نماز باید خلق و خوی انسان را تغییر دهد. مشخص است آن نماز نیز نمازی با آداب و شرایط نیست. از همین رو رسول خدا (ص) میفرمایند: «اگر کسی به عنوان خواستگاری نزد شما آمد که خلق و دینش را میپسندید با او ازدواج کنید و اگر به این دستور عمل نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد.»
در حدیثی دیگر آمده است که حسین بشار واسطی میگوید: «به امام رضا (ع) نوشتم، یکی از خویشاوندان از دخترم خواستگاری کرده، اما بداخلاق است. امام (ع) فرمودند: اگر بداخلاق است، دختر به او نده.»
این به معنی این نیست که مجرد بماند، بلکه به این معناست که باید اخلاق و رفتارش را تغییر دهد و هشداری هم باشد برای کسانی که فکر میکنند در زندگی و انتخاب همسر فقط ملاکهای ظاهری مهم است و مدرک و پول و مقام. آنان از اخلاق که باعث آرامش واقعی میشود، غافل هستند. پس باید در همنشینی با این قبیل افراد مواظبت کنیم. این که گفته شد همنشین اثر دارد، به این معنا نیست که اگر زن و شوهری با هم زندگی میکنند و یکی از آنان بداخلاق است، پس برای دوری از اثرگذاری بر اخلاق دیگری به جدایی فکر کنیم، بلکه منظور این است که در جایی که میشود معاشرت را محدود کرد، اما در زندگی زناشویی وظیفه طرف مقابل این است که با اخلاق بد همسر باید با صبوری مدارا کند یعنی بداخلاقی را باید با خوش اخلاقی جواب داد، چراکه این کار باعث کم شدن بداخلاقی همسر میشود. از طرفی صبر و بردباری زندگی را شیرین میکند.
کسانی که صبورند در هر شرایطی برای خودشان آرامش ایجاد و شرایط را به نفع خود مدیریت میکنند، یعنی به جای اینکه تحت تأثیر بداخلاقی همسر قرار گیرند، او را تحت تأثیر خوش اخلاقی خود قرار میدهند. اینجاست که همنشین خوب میتواند کم کم همنشین بد را خوب کند و اخلاق خوب نیز بر اخلاق بد اثر میگذارد. چه انسانهایی که در معاشرت با خوبان خلق و خوی شایسته پیدا کردند.
راههای برخورد با همسر بداخلاق
همیشه در هر برخوردی صفات خوب او را برای خودتان برجسته کنید تا او در دید شما به چهرهای منفور تبدیل نشود. وقتی بداخلاق است، خواسته خود را از او تقاضا نکنید. در آن حالت او را با ملاطفت و آرامش، هر طور مایل است، بپذیرید. نیازهای او را پاسخ دهید. گاهی اوقات یک آرایش ساده در بدو ورود شوهر به منزل باعث خوش خلقی او تا آخر روز یا شب میشود. مرد نیاز دارد و زن باید ناز کند. نیاز مرد را باید با ناز و میل به او پاسخ داد. گاهی اوقات خودتان باعث بدخلقی میشوید. نگاهی هم به خود بیندازید، بعد در مورد او قضاوت کنید تا منصفانهتر بتوانید دربارهاش قضاوت کنید.
نیازی نیست بر سر هر موضوعی با او بحث کنید. بعضی اوقات او نیاز به این دارد که حرفش را بزند. اگر زن باشد و اگر مرد باشد، میخواهد در سکوت خود حرف بزند. اجازه بدهیم در سکوت خود مدتی راحت باشد. نباید در خلوت سکوت او شلوغ کنیم. در مسائل زندگی و مشکلات روزمره یکدیگر را درک کنیم. زن در منزل در صورت خانهداری سختیهای خود را دارد و مرد در بیرون از منزل مشکلات خود را. پس یکدیگر را درک کنیم.
*کارشناس مذهبی و پژوهشگر سبک زندگی