روزنامه واشنگتنپست یک روز بعد از سخنرانی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در جمع نمایندگان حزب عدالت و توسعه در پارلمان ترکیه نوشت: «رئیسجمهوری ترکیه وعده داده بود که حقیقت عریان درباره جمال خاشقچی را در سخنرانی روز سهشنبه خود در پارلمان بگوید. اما خلف وعده کرد و به نظر میرسد که تمایلش در افشای آنچه واقعاً برای این روزنامهنگار سعودی رخ داد کمتر از اهرم قرار دادن آن برای دستاوردهای سیاسی بوده باشد.» این نحو تعبیر از سخنرانی اردوغان بهوضوح بیانگر سرخوردگی واشنگتنپست از آن است که انتظار داشت اردوغان دست به افشاگری بزند یا دستکم حقایق تازهای را رو کند، اما به قول روزنامه انگلیسی: «رهبری ترکیه در افشای حقایق بسیار محتاطانه عمل کرد.» درست است اردوغان در آن سخنرانی به وعده خود برای بیان «حقیقت عریان» عمل نکرد، اما سخنرانی او حاوی نکات قابل تأملی بود که بر مبنای آن میتوان گفت: پرونده قتل جمال خاشقچی بیشتر مبدل به پروندهای سیاسی در معادلات منطقهای شده تا آن که پروندهای جنایی و حقوقی باشد. به همین جهت است که این پرونده از یک جهت در پیچ و خم سیاست منطقهای دو کشور ترکیه و عربستان قرار گرفته و از جهت دیگر هم باید به نقش امریکا توجه کرد که بدون این نقش شاید خاشقچی اکنون زنده میبود.
تاکتیک مؤثر ترکیه
ترکیه از روز دوم اکتبر که خاشقچی به کنسولگری عربستان در شهر استانبول رفت و دیگر خبری از او نشد، تاکتیک خاصی را برای پیگیری سرنوشت او دنبال کرده است. این تاکتیک از سوی برخی رسانهها به عنوان درز قطرهچکانی اطلاعات توصیف شده که اطلاعات مربوط به خاشقچی نه یکباره و به طور کامل بلکه به صورت مرحله به مرحله به اطلاع عموم میرسید. درواقع، رسانههای ترکیه مثل روزنامههای ینی شفق یا دیلی صاباح در حالی اطلاعات مربوط به خاشقچی و صحنههای وحشتناک آن را در گزارشهای مفصل خود به اطلاع افکار عمومی میرساندند که مقامات سیاسی یا امنیتی ترکیه به صورت رسمی این اطلاعات را نه تأیید و نه رد میکردند. دولت ترکیه با این روش توانست از یک سو خود را گرفتار عواقب به گردن گرفتن این اطلاعات نکند، اما از سوی دیگر، التهاب را در افکار عمومی آنقدر بالا ببرد که هر گونه ابتکار عملی را از دست سعودیها و امریکا گرفته باشد بهخصوص اینکه شبکه خبری الجزیره بهخوبی این هدف را در جهان عرب دنبال میکرد و واشنگتنپست و نیویورکتایمز هم در امریکا ماجرا را با دقت تمام پی میگرفتند. اصرار اولیه سعودیها مبنی بر سالم بودن خاشقچی و خروج او از کنسولگری در همان روز دوم اکتبر نشان میداد که آنها به هیچوجه حاضر به قبول قتل او در کنسولگری نیستند، اما همین تاکتیک افشای اطلاعات از طرف رسانهها و تأثیر آن بر افکار عمومی بود که باعث شد سرانجام، سعودیها بعد از تأخیر سههفتهای حاضر به قبول مرگ خاشقچی در کنسولگری بشوند. این روش در مورد امریکا و بهخصوص دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، تأثیر گذاشت که در ابتدا به خاطر روابط نزدیک خود و دامادش با محمد بن سلمان، ولیعهد آلسعود، سکوت محتاطانهای کرده بود، اما حالا حاضر به عقبنشینیهایی شده است.
اهداف ترکیه
نمیتوان گفت که درز قطرهچکانی اطلاعات تمام برنامه دولت ترکیه در خصوص پرونده خاشقچی است بلکه این تنها تاکتیکی است برای اهدافی که اردوغان و دولتش از این پرونده در نظر دارند. اردوغان تا اینجای کار توانسته از اشتباهات بن سلمان و حامی امریکاییاش بیشترین استفاده را بکند و بنسلمان را که بیشتر تمایل به ماندن در سایه داشت، وادار به تماس تلفنی کند. معلوم نیست که بن سلمان در این تماس تلفنی چه چیزی به اردوغان گفته و از آنجایی که متهم ردیف اول در پرونده خاشقچی است، پیشنهادات مالی و اقتصادی را برای تطمیع و اغوای اردوغان داشته یا نه. برخی این احتمال را منتفی نمیدانند و کل ماجرا را از منظر اهداف مالی و اقتصادی ترکیه مورد ارزیابی قرار میدهند. با وجود این، اردوغان مسائل و مشکلات مهم دیگری هم با سعودیها دارد که با یک بده و بستان مالی حل و فصل نمیشوند. حمایت مالی سعودیها و اماراتیها از نیروهای دموکراتیک سوریه که اردوغان آنها را تروریستی میخواند، یکی از این مشکلات است و از همه مهمتر بحران یک سال و نیم بین رژیم سعودی با قطر است که ترکیه با حمایت از قطر در عمل مقابل این رژیم قرار گرفته است. موضوع جایگاه و نفوذ در میان کشورهای اسلامی منطقه دیگر چالش بین دو کشور است که دست کم از شروع بهار عربی، هر دو کشور رقابت سنگینی برای رسیدن به این جایگاه و نفوذ داشتهاند و حمایت آشکار سعودیها از کودتای عبدالفتاح السیسی در مصر به مثابه ضربه سنگینی بود که آنها در این رقابت به اردوغان زده بودند. حالا که پرونده قتل خاشقچی فرصت طلایی به اردوغان داده تا جبران مافات بکند، بعید به نظر میرسد که او به یک بده و بستان مالی بسنده کند و باید گفت که او طیفی از اهداف را در نظر دارد. یک سر این طیف میتواند همین بده و بستان مالی یا حداقل امتیازی باشد که اردوغان از بن سلمان میگیرد، اما سر دیگر طیف میتواند سقوط بن سلمان از مقام ولیعهدی آلسعود باشد تا خیال اردوغان از فردی جاهطلب و بیپروا در این مقام آسوده بشود. به نظر میرسد که اردوغان در سخنرانی خود بهعمد از ملک سلمان بن عبدالعزیز با احترام یاد کرد تا حساب او را از پسرش جدا کرده باشد و این مؤید هدف او برای سقوط بن سلمان از آن مقام است.
بازیهای بد
ترامپ روز سهشنبه قبل کمی بعد از سخنرانی اردوغان با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه کرد و گفت که نقشه قتل خاشقچی «خیلی بد بود، به بدی اجرا شد و در تاریخ سرپوشگذاری، این بدترین نمونه بود.» باید گفت که او قضاوتی درست کرده مشروط بر اینکه واکنش خودش را هم به بدی آن موارد بدانیم. شاید بن سلمان و مشاورانش گمان میکردند که با کشاندن خاشقچی به ترکیه و کشتن او در این کشور میتوانند با حمایت ترامپ از حملات ترکیه در امان بمانند بهخصوص اینکه ترامپ در مورد کشیش آندرو برانسون دو وزیر دادگستری و کشور ترکیه را تحریم کرده بود و رابطه چندان خوبی هم با اردوغان ندارد. این یک اشتباه محاسباتی به کل غلط بود که نتیجه آن فقط در عرض یکی دو روز بعد قتل خاشقچی معلوم شد. علاوه بر این، تیم ترور بن سلمان آنقدر بد عمل کرد که سرنخهای متعددی را برای دستگاه امنیتی ترکیه به جا بگذارد تا اردوغان بتواند با استفاده از آنها تاکتیک مؤثر درز اطلاعات به رسانهها را به کار بگیرد. بدتر از این موارد نحوه اعتراف رژیم سعودی به قتل خاشقچی بود که خواست تا حد یک درگیری ساده و عمل خودسرانه چند نفر تنزل بدهد که این نوع اعتراف حتی نتوانست به مدت یک روز هم مورد تأیید کسی قرار بگیرد به جز ترامپ که در ساعات اولیه بعد از اعلام این اعتراف آن را «باورپذیر» توصیف کرد، اما حالا از آن حرف برگشته و در همین مصاحبه به طور ضمنی بن سلمان را نشانه گرفته و میگوید: «محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در این مرحله عربستان را به شکل گسترده اداره میکند و اگر کسی در قتل خاشقچی دست داشته باشد او خواهد بود.» در واقع، ترامپ زود متوجه شد که با قبول اعتراف سادهلوحانه سعودیها چه بازی بدی را شروع کرده که میتواند تأثیر منفی بر افکار عمومی امریکا و انتخابات کنگره در ۶ نوامبر بگذارد. نظرسنجیها در امریکا این موضوع را همین حالا تأیید کرده و نشان میدهد اکثر امریکاییها، حدود ۵۶ درصد، معتقدند ترامپ در قضیه خاشقچی سختگیری لازم را اعمال نکرده و تنها ۵ درصد معتقد به این سختگیری بودهاند. ترامپ برای جبران بازی بد خود حتی از این هم پیشتر رفته و میگوید که موضوع تعیین تنبیه سعودیها در خصوص قتل خاشقچی را به عهده کنگره میگذارد تا به نوعی از حمایت بن سلمان پا پس کشیده و او را در مقابل کنگرهای قرار بدهد که نمایندگان آن همین حالا هم طرحهایی برای تنبیه او در نظر دارند. شکی نیست که بن سلمان با اتکای به حمایت ترامپ برنامه ترور خاشقچی را پیش برد چنان که جوکوئین کاسترو، نماینده ایالت تگزاس در مجلس نمایندگان امریکا، از دست داشتن جرد کشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ، در قتل خاشقچی گفته، اما حالا که شرایط بهکلی علیه بن سلمان است، ترامپ به این نحو از حمایت بن سلمان عقبنشینی میکند تا بتواند موقعیت خودش را حفظ کند. در هر صورت، حمایت ترامپ آنقدر بن سلمان را بیپروا کرده بود که مثل گانگسترهای ناشی عمل کند و اگر آن حمایت نمیبود، حالا نه خاشقچی کشته شده بود و نه پرونده قتل او در پیچ خم سیاست باعث گرفتاری ترامپ و بن سلمان میشد.