کد خبر: 926729
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۰
درگذشت سینماگری که پیش از انقلاب ستاره بودن را تجربه کرد
سعید کنگرانی بازیگر سابق سینما که قرار بود به تازگی در فیلم «رقص روی شیشه» مهدی گلستانه در شبکه نمایش خانگی جلوی دوربین برود، روز گذشته در بیمارستانی در تهران از دنیا رفت.
فرزین ماندگار
سعید کنگرانی بازیگر سابق سینما که قرار بود به تازگی در فیلم «رقص روی شیشه» مهدی گلستانه در شبکه نمایش خانگی جلوی دوربین برود، روز گذشته در بیمارستانی در تهران از دنیا رفت.
سعید کنگرانی در نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ ناگهان به یک فوق‌ستاره تبدیل شد، اما دوران شهرت او بسیار کوتاه بود. او را باید یکی از قربانیان برجسته سینمای عصر پهلوی دانست؛ سینمایی که نه به عوامل خود و نه به مخاطبانش رحم نکرد و آنان را به قهقرای سقوط کشاند. او که پس از بازی در چند فیلم شبه روشنفکری موسوم به «موج نو» به چهره‌ای جذاب تبدیل شده بود، در برابر پیشنهاد بازی در فیلم مستهجن «در امتداد شب» (به تهیه‌کنندگی بهمن فرمان آرا) قرار گرفت و همبازی فائقه آتشین (گوگوش) شد و از رهگذر بازی در این فیلم به شهرتی بی‌سابقه رسید که حتی جایگاه بازیگرانی مانند «بهروز وثوقی» را تهدید می‌کرد، اما همین شهرت چنانکه خود می‌گوید برایش «دار مکافات» شد و روز‌های تیره‌ای را پیش روی او قرار داد.
به بهانه درگذشت او به بخش‌های یکی از گفت‌و‌گو‌های جنجالی وی که دوسال پیش با مجله عصر اندیشه درباره فساد حاکم بر سینمای پیش از انقلاب انجام شد، نگاهی می‌اندازیم.
کنگرانی: وقتی سیستمی می‌خواهد فسادی را طبق دستور یا دکترینی وارد فرهنگ سرزمینش کند، سینمای آن هم فیلم چشمه «آربی آوانسیان» می‌شود که در آن یک بازیگر زن را عریان می‌کند؛ کاری که در سینمای ما سابقه نداشت و برایش خیلی زود بود. تمام فیلم‌هایی که خانم «شهناز تهرانی» یا خانم مرجان، همسر آقای «علی محمدی» از گویندگان درجه یک رادیو بازی می‌کردند، از این جنس بود. دقیقاً دست‌هایی در کار بود که مثلاً دختر‌های فراری را که قبلاً وارد سیستم روسپی‌گری می‌شدند، وارد سینما کنند. یکی دو تا هم نبودند. کمپانی‌های موسیقی، استودیو‌های مختلف با هم grant می‌گذاشتند و دستور از بالا می‌رسید. مثلاً آقای هویدا وقتی به سندیکای بازیگران یا تهیه‌کنندگان می‌رفت، این‌ها برای اظهار غلامی و نوکری شاه، نقششان را زمین می‌زدند، چون می‌دانستند امریه‌ای آمده که این دکترین باید اجرا شود و اگر نکنند...
یک سرمایه‌دار صاحب مرغداری‌های عظیم، کسی مثل «هژبر یزدانی» که فقط در کار تجارت و تولید نبود بلکه پس پرده با سه نفر دیگر، مثلاً خرم - صاحب پارک خرم - در استودیویی سرمایه‌گذاری می‌کرد و همان زنانی را که اشاره کردم، در سراسر ایران نشان می‌کردند، به خیابان ارباب جمشید می‌آوردند و فلان تهیه‌کننده از فقر و ضعف مالی آن دختر خانم استفاده می‌کرد. همان‌جا از پدر بدبختش دستخط می‌گرفتند که دخترش باکره نیست تا بعد از عقد قرارداد با او هر بلایی که سرش می‌آید، پدر حق اعتراض نداشته باشد. فیلم «رضاموتوری» در آریانا فیلم آقای شباویز تهیه شد. من خودم در آنجا شاهد بودم که یک پدر بسیار فقیر، دخترش را که شاید بیش از ۱۵، ۱۶ سال نداشت و باکره بود، آورد. قرار گذاشتند دختر نقشی را بازی کند و تبدیل به ستاره شود. کل پولی که آقای شباویز بابت قرارداد و دستخطی که از پدر دختر گرفت مبنی بر اینکه باکره نیست، ۷۰۰۰ تومان بود. این نمونه‌ای ا‌ست که من خودم دیدم. فیلمی بود که نقش اول آن را آقای [..]بازی می‌کرد و این دختر خانم هم [..]بود که اکنون خواننده است. سلسله مراتبی که امثال این خانم را کشف می‌کرد، در جامعه هنری ما توسط - با عرض معذرت- یک «پا‌انداز» انجام می‌شد. این یک شغل بود و طرف فکر نمی‌کرد که دارد کار بدی می‌کند. وقتی سینما نیاز به سیاهی لشکر داشت دو نفر بودند به نام خانم بهرامی و آقای حسن دکتر. هر تیپ دختری را که می‌خواستید این‌ها برایتان پیدا می‌کردند. مثلاً تهیه‌کننده می‌گفت: یک دختر باکره ۱۴ ساله می‌خواهم یا مثلاً یک دبیرستانی می‌خواهم که ۲۰ ساله نشان بدهد، کسانی بودند که گنده لات رسمی بودند. لات‌هایی بودند که از کاباره‌ها محافظت می‌کردند. لات‌هایی هم بودند که بادی‌گارد مادر شاه بودند. دختر‌ها را «ستاره‌دار» می‌کردند و بعد برای شیوخ عرب صادر می‌شدند. ما درباره دوره‌ای حرف می‌زنیم که دکترین رژیم شاهنشاهی تلاش می‌کرد چهار نعل خودش را به الگوی امریکا برساند، البته یک بخش عظیم سیستم هم به فرانسه نظر داشت که در همین سینما سهم دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار