شهدای مدافع حرم با درک عمیقی از واژه ایثار، جهاد، مقاومت و شهادت از زندگی مادی دست شستند و به دفاع از حریم اسلام پرداختند. این شهدا اهداف زندگی را تنها در تحقق آرزوهای دنیوی نمیدیدند و با نگاهی بلند و فراخ به سعادت در آخرت میاندیشیدند. اعتقادات قلبی آنان آرامش را در زندگیشان حکمفرما کرده بود و آنها با همین آرامش که از اعتقادات قلبیشان نشئت میگرفت، راهی جبهههای مقاومت شدند. شهادت در منظر این شهدا تنها به معنای کشته شدن نیست بلکه آنها با درکی عمیق پی به فلسفه جهاد و شهادت در راه خدا برده بودند و همین فهم درست کلید رستگاریشان شد.
شهید «علی حسینی کاهکش» جوانی که در زمستان ۹۴، داوطلبانه به جمع مدافعان حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری (س) در سوریه ملحق شد و در همان سال، طی عملیات شکستِ حصر «نبل» و «الزهرا» خلعت شهادت پوشید. شهید کاهکش به عنوان تکتیرانداز در سوریه به مدت ۴۵روز مقابل تکفیریهای داعش ایستادگی کرد. این شهید که مدرک مهندسی برق قدرت داشت و در شرکت نفت مشغول کار بود با رها کردن تمام موقعیتهای خوب شغلیاش عازم میدان دفاع از حریم اهل بیت (ع) شد.
ماندگارترین صحنهای که از شهید کاهکش در ذهنها حک شده جملهای است که این شهید والامقام با ماژیک بر روی دیوار نوشته و در بخشی از وصیتنامه خود نیز آورده است: «این که تیر یا ترکش به تو و من اصابت کند و بمیریم که شهادت نیست! دشمن هم با تیر و ترکش میمیرد. شهادت آن زمان شهادت است و زیباست که به تکلیف عمل کرده باشیم و مزد و اجر آن را خداوند تعیین کند و آن موقع است که شهادت، شهادت است «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» است.» این جمله نشان از درک بالای شهید از معنای شهادت و مسیری که شهید در آن جانش را از دست میدهد، دارد.
شهید «محمد حمیدی» یکی دیگر از شهدای مدافع حرم است که در مقابله با نیروهای تکفیری به شهادت رسید. او به ابوزینب معروف بود و در مسیر دمشق- درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. شهید حمیدی دلنوشته زیبایی درباره شهادت با این مضمون دارد: «شهادت را لیاقت لازم نیست، معرفت لازم است، منتهای آرزوی هر انسانی رسیدن به کمال است که راه گریز و سریع آن جهاد در راه اوست که هر کس نتواند این نانوشته را خواند و آن را تفسیر کند. کمال را صلاتی است دورکعتی که وضویش با خون است ولاغیر، حال هر کس این وضو نتواند که سرمنزل راه است، منزل بعدی نیت و قیام است که دعوت میباشد، منزل سوم طی طریق و ذوب الیالله است که کمتر کسی به این مقام رسیده. گریز دیگر توسل است که بهترین آن نور اعظم دخت خاتم است که تمام راهها بدو ختم شود و راههای دیگر ختم بدین راه است و راه دگر ندارد.»
شهید محمودرضا بیضایی از شهدای دهه شصتی مدافع حرم، زمستان سال ۹۳ در راه دفاع از حرم شربت شهادت نوشید و آسمانی شد. بیضایی در وصیتنامهاش به زیبایی هدفش از جهاد و دفاع را نوشته که بخشهایی از آن را میخوانیم: «باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً... مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبیاش و، ولی اش برسیم چراکه مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و به قول سیدمرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشوراییان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون، ولی خدا شریک باشیم. انشاءالله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.»
خواندن دیدگاه شهدای مدافع حرم درباره شهادت و جهاد نشان میدهد این رزمندگان با درک و بینشی عمیق وارد کارزار نبرد شدند. آنها میدانستند چه میخواهند و به دنبال چه هستند. اهداف بزرگی در سر داشتند و جانشان را هم برای اهدافشان گذاشتند. شهدای مدافع حرم در پیشگاه تاریخ آگاه و سربلندند. آنها راه شهدای دفاع مقدس را ادامه دادند و به همه ما فهماندند درک مکتب چه مسیر روشنی را پیش رویمان میگشاید.