کتاب «ارتباطات میان فردی» نوشته «جولیا تی وود» و ترجمه «مهرداد فیروزبخت» کتابی درباره روانشناسی تعاملات اجتماعی است.
همانگونه که از نام کتاب بر میآید موضوع کتاب پیرامون ارتباطات است، اما نخستین مرحله برقراری ارتباط در زندگی انسان یعنی ارتباطاتی که با افراد پیرامون خود داریم و این ارتباطات از نخستین ارتباطات با مادر پس از تولد آغاز میشود و در هر مرحله از زندگی جامعه ارتباط گستردهتری را در بر میگیرد. آنطور که از شیوه نگارش و تمرینهای کاربردی و طرح سؤالات در پایان هر فصل بر میآید کتاب به عنوان یک منبع درسی در تدریس دوره ارتباطات میان فردی به نگارش در آمده است.
همذاتپنداری با مخاطب
این کتاب با نثری روان و گویا نوشته شده و در ترجمه هم میتوانیم این روانی متن را به خوبی حس کنیم. خود خانم ووود در مقدمه کتابش با انتقاد از شیوه خشک و بیروح بسیاری از کتابهای موجود خود را معرفی میکند، چراکه از نگاه وی برای شروع یک کتاب در زمینه ارتباطات میان فردی نیاز است تا بین نویسنده و خواننده مبنایی برای تعامل بهوجود بیاید. با خواندن این مقدمه شما حس میکنید با یک دوست جدید آشنا شدهاید؛ دوستی که قرار است شما را وارد دنیایی تازه کند و آنچنان با شما روراست است که همه چیز از جمله سن و سال او را میدانید و حتی تا حدودی با همسر و فرزندانش آشنا شدهاید. شیوه آغازین کتاب به خواننده کمک میکند تا بهتر همذاتپنداری کند و برای خواندن مابقی سطور ترغیب شود.
در هر بخش از کتاب نویسنده از برخوردهای ارتباطی شخصی خود با دانشجویانش متناسب با موضوع مورد بحث مصادیقی را آورده است. همچنین در بخشهای مختلف کتاب تجارب و احساسات دانشجویان از زبان خود آنها نقل میشود و این نشان میدهد نویسنده برای غنای تئوریهایش به میدان تحقیق هم رفته و ارتباطات میان فردی را نه فقط با تئوریهای ارتباطی که با روشهای اثباتی هم تجربه کرده است.
کتابی شبیه شو تلویزیونی
در هر فصل یادداشتهای ارتباطی وجود دارد که در آنها تحقیقات و نمونههای جالب ارتباطات میان فردی در زندگی روزمره مطرح میشوند. طرز چیدمان مطالب به گونهای است که شما با مطالب صرف تئوری مواجه نیستید و درست شبیه یک شو تلویزیونی که با تنوع صحنهها و گفتمانها سعی میکند شما را پای تلویزیون نگه دارد کتاب ارتباطات میان فردی نیز با بخشهای متنوعی که دارد خواننده را برای ادامه سطور و مطالب حفظ میکند. در عین حال در هر بخش متناسب با موضوع مطروحه تمرینهای کاربردی هم ارائه شده است؛ تمرینهایی تحت عنوان کاربرد ایدهها که به خواننده کمک میکند به شکل عملی و کارگاهی گرههای ارتباطی زندگی شخصی خود را پیدا و بر اساس الگوهای پیشنهادی مطرح شده در کتاب رفع کند.
در مقدمه نویسنده به تنوع اجتماعی زندگی نوین میپردازد و میگوید این تنوع دو بینش را در پی داشته است:
۱- افزایش شناخت ما از دیدگاهها و رفتارهای متفاوت دیگران و احترام به این دیدگاهها و رفتارها
۲- آشنایی با کسانی که به نحوی با ما فرق دارند.
از نگاه خانم وود انسان بهنجار در هر فرهنگ تعریف متفاوتی دارد. تفاوتهای جنسیتی، نژادی، طبقاتی، فرهنگی، جنسی، سنی، و... ما را با مجموعه متنوعی از دیدگاهها در خصوص هویت و تعامل روبهرو میکند. در عین حال وجود چنین تنوعی میتواند ارتباط و تعامل را دشوار کند، زیرا نحوه ارتباط انسانها با یکدیگر متفاوت شده و باعث میشود یکدیگر را درک نکنند.
فرآیند اجتماعی شدن، اما راه و رسم ارتباط با دیگران و تفسیر سخنان و اعمال آنان را به ما میآموزد.
اهداف و سبکهای ارتباط، متناسب با ارزشها و هنجارهای گروههای اجتماعی تغییر میکنند. به بیان دیگر مؤثر بودن ارتباط بستگی به ارزشها و معیارهای فرهنگی دارد.
کتاب در شش فصل تدوین شده است. در فصل نخست نویسنده نگاهی مقدماتی به ارتباطات میان فردی دارد و درباره قدرت ارتباط در ارتقا یا آسیب رساندن به روابط سخن میگوید؛ مباحثی، چون ضرورت ارتباط، تعاریف ارتباط میان فردی و سطوح این ارتباط که شامل ارتباط من و آن، ارتباط من و شما و ارتباط من و تو میشود و همچنین تأکید بر موضوعاتی همچون غیرقابل برگشت بودن ارتباط و اجتنابناپذیر بودن آن از جمله مباحثی است که در این فصل به آن پرداخته شده است. در نهایت هم نویسنده با رهنمودهایی برای برقراری ارتباط میان فردی بهتر فصل را به پایان میبرد. در بخش خلاصه فصل که در تمام فصول مشاهده میشود میتوان چکیدهای از مهمترین مباحث را مرور کرد. فصل دوم به موضوع ارتباط و تشکیل مفهوم خودپنداره میپردازد و رهنمودهایی برای بهبود خودپنداره میدهد.
ادراک و ارتباط و عوامل مؤثر بر ادراک موضوع فصل سوم کتاب است و دنیای کلمات و ارتباط کلامی و همچنین ارتباط غیرکلامی و زبان بدن موضوعاتی هستند که نویسنده در فصول چهارم و پنجم مورد بررسی قرار داده است. با دقت گوش دادن به عنوان یکی از عوامل مهم در برقراری ارتباط است که در فصل آخر قرار گرفته است. فرآیند گوش دادن، انتخاب و سازماندهی اطلاعات و تفسیر و پاسخدهی به اطلاعات موضوعاتی است که در فصل ششم مورد بررسی قرار گرفته است.
با عنایت به نقش مهم گوش دادن مؤثر در فرآیند ارتباط، جا داشت فصل مربوط به با دقت گوش دادن اولویت مناسبتری را در فصل بندیهای کتاب به خود اختصاص میداد. شاید گوش دادن و نقش آن در برقراری یک ارتباط مؤثر میتوانست در همان فصل اول و نگاه مقدماتی به ارتباطات میان فردی قرار بگیرد و بعدتر در فصلی جداگانه به شکل مبسوط بررسی شود، اما در فصل نخست در نگاه مقدماتی به ارتباط میان فردی، گوش دادن مؤثر و دقیق جایی ندارد.
از نقدهای دیگری که بر این کتاب وارد است در حوزه ترجمه و اطلاعات کتابشناسی است؛ ترجمه روان و نسبتاً خوب است، اما برخی اوقات برای درک مفاهیم به کار گرفته شده در متن باید آن را با تجارب و مفاهیمی که از قبل در ذهنمان هست تطبیق دهیم تا آنها را شناسایی و درک کنیم.
به طور نمونه در فصل سوم کتاب درباره «اسناد» صحبت و آن را اینگونه تعریف میکند: «عللی که برای وقایع و رفتارهای مردم پیدا میکنیم؛ اسناد دادن علت رفتارهای افراد به عوامل درونی یا عوامل بیرونی.» این در حالی است که چنین مفهومی را بیشتر به معنای تفسیر میدانیم و مفهوم اسناد دادن معنای مورد نظر نویسنده را به ذهن خواننده متبادر نمیکند. این مسئله میتوانست از سوی مترجم لحاظ شود. در واقع مترجم واژه attributions را اسنادها ترجمه کرده است، در حالی که میتوانست واژه بهتری را برای ترجمه این مفهوم جایگزین کند.
مثالهایی که با فرهنگ ما نمیخواند
مثالهای کتاب هم بر جامعه امریکایی منطبق است؛ جامعهای که اگرچه شبیه جامعه ایران به لحاظ تنوع نژادی گسترده است، اما این تنوع نژادی در ایران زیر یک پرچم شکل گرفته و همه این نژادها و اقوام از کرد، لر، ترک و بلوچ به یک میزان خود را ایرانی میدانند. در جامعه امریکا، اما تنوع قومی و نژادی بر پایه مهاجرپذیر بودن این کشور شکل گرفته است و همه این اقوام به یک نسبت امریکایی شناخته نمیشوند و تفکرات نژادپرستانه در این کشور ریشههای تاریخی دارد. همچنین طرح مباحث مرتبط با همجنسگرایان به عنوان یکی از گروههای اجتماعی اگرچه به عنوان مصداق استفاده شده است، اما جامعه و فرهنگ ما به هیچ عنوان با چنین مسئلهای نمیتواند کنار بیاید. در مجموع، اما کتاب «ارتباطات میان فردی» جولیا وود تجربه خوبی در حوزه مطالعات ارتباطاتی است و میتواند در زندگی شخصی هم کاربردی باشد.