احمد محمدتبريزي
علي خوش لفظ راوي كتاب «وقتي مهتاب گم شد» در نقلقولي از رهبر انقلاب كه در ديدارشان با جمعي از نويسندگان دفاع مقدس داشتند، ميگويد: «آقا گفتند ما يك قفسه كتاب داريم در كنار اتاق خودمان كه در آن چند صد جلد كتاب وجود دارد، من بعضي وقتها آنقدر مشغلهام زياد است كه رويم را از كتابها برميگردانم تا آنها را نبينم و به كارهاي اجرايي برسم. چند هفته قبل به صورت اتفاقي كتاب شما را ديدم و آن را خواندم.»
به گزارش «جوان» كتاب «وقتي مهتاب گم شد» يكي از تازهترين آثار خاطرهنگاري در حوزه دفاع مقدس است كه با استقبال و اقبال زيادي بين مخاطبان عام و خاص ادبيات مواجه شده است. اين كتاب قبل از آنكه شرح زندگي رزمنده همداني، علي خوشلفظ باشد روايتي عيني از يك واقعه تاريخي است كه موجب شد سرنوشت خيل وسيعي از مردمان ايران تغيير كند. كتاب بيانگر شرح تغيير و دگرگوني جوانان و نوجوانان يك شهر به واسطه انقلاب اسلامي است. تحولي كه معطوف به يك يا چند شخص نبود بلكه با دربرگرفتن طيف وسيعي از مردم به امري همه گير تبديل شد.
«وقتي مهتاب گم شد» زندگي يك انسان عادي را روايت ميكند. فردي كه با وقوع انقلاب، دچار يك تحول دروني ميگردد و به يكباره راهي جبهه ميشود. با ورود به جبهه است كه علي خوش لفظ نوجوان به دليل شجاعت و جسارتش مشهور ميشود و نامش بر سر زبانها ميافتد تا در 16 سالگي نيروي اطلاعات عمليات حاج احمد متوسليان شود. با مطالعه كتاب درمييابيم وقوع انقلاب اسلامي سبب شد افرادي چون خوشلفظ كه تعدادشان هم كم نبود به ناگاه از خواب بيدار شوند و زندگيشان را به سوي هدفي والاتر و بالاتر پيوند بزنند. به نوعي ميتوان «وقتي مهتاب گم شد» را شرححال انقلاب دروني مردمي دانست كه روزهاي مبارزات انقلابي را درك كردند و با غرق شدن در آن به استحالهاي شخصي دست يافتند.
«وقتي مهتاب گم شد» را ميتوان شرح عملي يك حركت عارفانه دانست. در جايي از كتاب خوش لفظ از رفيق و مرادش شهيد چيت سازيان درس ميگيرد كه براي عبور از سيمخاردارهاي دشمن بايد از سيمخاردارهاي نفس خود عبور كند و راه صبر و گمنامي را در پيش گيرد و همين صبر بر مصائب و آلام است كه باعث شد رهبر انقلاب او را شهيد زنده خطاب كنند.
يكي از جذابترين ويژگيهاي كتاب، رعايت صداقت در تمام لحظات و اتفاقات است. راوي و نويسنده كتاب هيچ ابايي از گفتن حقيقت ندارند. حقيقتي كه با زباني مردانه و از زاويه ديد يك جوان مبارز و شجاع بيان ميشود و ممكن است حتي در مواردي تلخ باشد و به مذاق خواننده خوش نيايد، اما در نهايت خواننده مطمئن است كه كتاب به تخيل و اغراق گرفتار نشده است. روايتي كه هرچه به انتهاي كتاب نزديك ميشويم، شورانگيزتر و حماسيتر ميشود اما همچنان واقعي و صادق است.
رهبر انقلاب در تقريظشان بر اين كتاب، مينويسند: «بچههاي همدان؛ بچههاي صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بيادعا؛ ياران حسين (ع)؛ ياوران دين خدا. و آنگاه مادران؛ مردآفرينان شجاع و صبور... و آنگاه فضاي معنويت و معرفت؛ دلهاي روشن، همتها و عزمهاي راسخ؛ بصيرتها و ديدهاي ماورائي. اينها و بسي جويبارهاي شيرين و خوشگوار ديگر از سرچشمه اين روايت صادقانه و نگارش استادانه، كام دل مشتاق را غرق لذت ميكند و آتش شوق را در آن سركشتر ميسازد. راوي، خود يك شهيد زنده است. تنِ به شدت آزرده او نتوانسته از سرزندگي و بيداري دل او بكاهد، و الحمدلله ربّ العالمين. نويسنده نيز خود از خيل همين دلدادگان و تجربهديدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فيض رضاي الهي؛ انشاءالله. درباره نگارش اين كتاب، آنچه نوشتم كم است؛ لطف اين نگارش بيش از اينهاست. مقدمه كتاب يك غزل به تمام معني است.»
حميد حسام، كه از ايثارگران و رزمندگان استان همدان است، به زيبايي و هنرمندي تمام توانسته خاطرات پرفراز و نشيب زندگي علي خوش لفظ را در نهايت صداقت و شيوايي به رشته تحرير درآورد و بر جذابيت روايتهاي گفته شده بيفزايد. خاطراتي كه در دل جنگ اتفاق ميافتد اما سرشار از احساس است. احساس جواني كه برادرانش را از دست ميدهد اما همچنان خود را مكلف به انجام وظيفه دفاع از كشور و انقلاب ميداند و در اين راه هرچه پيش ميرود بيشتر به انقطاع از خود و دنياي مادي ميرسد.