احمدمحمدتبریزی
رهبر انقلاب در بخشي از تقريظشان بر كتاب «آب هرگز نميميرد» اينچنين نوشتند: «در ميان كتابهاي خاطرات جنگ، اين، يكي از بهترينها است. نگارش درست و قوي، ذوق سرشار، سليقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به كار توليد اين اثر شدهاند. كتاب خانم ضرّابي در شرح حال شهيد عاليمقام علي چيتسازيان نيز داراي همين برجستگيها است. اين دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.» كتابي كه حميد حسام در آن خاطرات جانباز ميرزامحمد سلگي را به رشته تحرير درآورده است. اين جانباز همداني از ابتداي دوران دفاع مقدس حضور فعالانهاي در جبهه و مناطق عملياتي داشت و فرمانده گردان 152 حضرت ابوالفضل(ع) بود. سلگي در دوران دفاع مقدس پنج بار مجروح شد كه در آخرين مجروحيتش هر دو پاي خود را از دست داد و همچنين از ناحيه پهلو و دست چپ هم آسيب ديد.
اين كتاب 742 صفحهاي سال گذشته توانست جايزه بخش مستندنگاري جايزه ادبي جلال آلاحمد را به نام خود كند تا نظر داوران و منتقدان ادبي را به دنبالش داشته باشد. حسام پيش از اين 12 عنوان كتاب ديگر را به نگارش درآورده است. اين كتاب هم بر خلاف حجم زيادش با زباني ساده و روان نوشته شده و براي مخاطبان عام بسيار خوشخوان است. بخشي از اين خوشخوان بودن را بايد به خاطر صميميت و صفاي باطن راوي دانست كه همچون آيينه در متن منعكس شده است و مخاطب را با خود همراه ميكند. تجربه، درايت و تلاشهاي حميد حسام نيز براي انعكاس بهتر گفتههاي راوي باعث شده تا متن بسيار خواندني از كار دربيايد.
كتاب «آب هرگز نميميرد» اگرچه در زمره كتابهاي خاطرهنگاري ميگنجد اما از اسلوبي تازه و نو بهره برده است. بدين ترتيب كه گرچه محوريت كتاب، بازگويي خاطرات ميرزامحمد سلگي است، اما براي جامعيت روايت و تواتر و تكميل خاطرات وي، از روايت و خاطرات تعدادي از رزمندگان و فرماندهان لشكر همدان نيز بهره برده است. خصوصيت ديگر كتاب، بيان صريح و شفاف و بدون اغراق راوي و نويسنده از وقايع جنگ است، بهطوريكه خواننده تصور ميكند در گرماگرم وقايع و رخدادهاي جنگ قرار دارد.
راوي كتاب در دستنوشتهاي كه در ابتداي كتاب، به چشم ميخورد، چنين مينويسد: «از روزي كه در شش سالگي روضه مشك و سقا را از پدرم شنيدم تا زماني كه دستم به داس و خوشههاي گندم گره خورد، رد اين بوي خوش را گرفتم تا به زير علم عباس(ع) رسيدم. اتفاقي نبود. در دفتر تقدير الهي همهچيز حساب و كتاب داشت كه با شروع جنگ تحميلي و تأسيس يگان رزمي استان همدان –انصارالحسين(ع) - به نوكري گردان حضرت اباالفضل(ع) منصوب شدم و تشنه آب، آب حياتي كه هنوز از مشك اباالفضل(ع) ميريخت و به تاريخ آبرو ميداد.»
كتاب در بخشهايي حضور پرستارهاي آلماني در كنارشان را اينگونه شرح ميدهد: «عادت نداشتم هنگام ورود زنها يا پرستاران آلماني سرم را بالا بگيرم. پروفسور كه شايد ميدانست پايين بودن سرم از چيست، دست زير چانهام برد و گفت: ژنرال شما ايرانيها سربلند هستيد، شما زير بار ظلم نرفتهايد، مقابل امريكا ايستادهايد، پس سرتان را بالا بگيريد» و جاي ديگري به حضور غواصهاي خطشكن در عمليات كربلاي4 ميپردازد. يا در بخشي از كتاب در مورد شهيد همداني مينويسد: حاجحسين همداني از فرمانده گردانها و واحدها خواسته بود كه در ابتداي گزارششان حتماً آيه يا حديثي بخوانند و به نكته و موضوعات مهم و اصلي اشاره كنند و حاشيه نروند. يادم هست كه هركس آيه يا حديثي خواند. مسئول تداركات تيپ –محمود عليون- سوره حمد را خواند. او هميشه اين سوره را ميخواند و ميگفت: «من فقط اين سوره را بلدم و اگر به آن عمل كنيم برايمان كافي است.» سردار همداني خرداد ماه سال گذشته و پيش از شهادت در سوريه در مراسم رونمايي از اين كتاب گفته بود: «من با اينكه در كنار ميرزامحمد سلگي بودم و همراهش جنگيدم اما خواندن اين كتاب برايم تازگي داشت و با اشتياق آن را مطالعه كردم.»
«آب هرگز نميميرد» يك تجربه موفق ديگر در حوزه خاطرهنگاري دفاع مقدس است. جذابيت شرح شخصيتها و اتفاقاتي كه در جبهه با آن مواجه ميشدند، خواننده را به خوبي درگير ميكند. اين همذاتپنداري و درك فضا و اتمسفر كتاب به قدري خوب نگاشته شده كه خواننده خود را در كوران حوادث ميبيند و حس و حال شخصيتها را درك ميكند. مطالعه «آب هرگز نميميرد» ميتواند اطلاعات خوب، واقعي و به دور از اغراقي از دفاع مقدس را به مخاطبان علاقهمندي كه آن دوران را درك نكردهاند، بدهد.