تبليغ و ترويج فرهنگ اسلامي ايراني يكي از رسالتهاي بزرگ رسانه ملي ميباشد تا در عصر حاضر و در زماني كه تقابل فرهنگها و حاكميت ابزار رسانه ميباشد، فرهنگ اصيل و غني اسلامي ايراني نه تنها دستخوش تغيير و دستمايه ابزار رسانهاي غرب قرار نگيرد بلكه ايران اسلامي نيز بتواند اين فرهنگ خود را به اقصي نقاط عالم صادر كند و آن را به عنوان الگويي براي تعالي تمدن بشري و انسان معرفي نمايد، اما متأسفانه بعضي از توليدات رسانه ملي آنچنان كه بايد درخور شأن اين مرز و بوم نبوده و نه تنها قابليت صدور را ندارند بلكه در تبيين فرهنگ غني اسلامي دچار ضعف بنيادين و محتوايي نيز ميباشند كه شايسته است در اين خصوص واكاوي و آسيبشناسي لازم صورت پذيرد.
سريال «نفس گرم» كه اين روزها شاهد پخش آن از شبكه يك رسانه ملي هستيم نيز از همين مقوله ميباشد. اين مجموعه تلويزيوني بهرغم ارائه ژانر مذهبي و پرداختن به مسائل روز جامعه سعي در به تصوير كشيدن يكي از مشكلات عمده زنان دارد و بعضاً با چاشني اغراق آن را ارائه ميدهد.
اين سريال نيز همانند بسياري از توليدات سيما در شناسايي بازيگر و ارائه چهره به سوابق بازيگري آنان توجه چنداني نداشته و شاهد تفاوت آشكار ماهيت نقشها، مخصوصاً شخصيت اول داستان نسبت به بازيهاي قبلي ايشان هستيم.
همچنين در نمايش يك خانواده اصيل و مذهبي از مسير تعادل خارج شده و در ارائه الگوي رفتاري در برخي موارد مسير افراط را در پيش گرفته و رفتارهاي تصنعي ناشي از مذهب را حاكم بر روابط صميمي ساخته است، گويي كه مذهب عاملي شده تا صميميتها و جذابيتهاي خانوادگي را تحتالشعاع قرار دهد و از آنها اشخاصي رسمي و فارغ از نشاط بسازد. اما نكتهاي كه بيش از هر چيز قابل تأمل است معرفي يك الگوي غلط از يك انسان متعبد ميباشد. شخصيت اول داستان (مليحه خانم) بهرغم افراط و نمايشي بودن رفتار و گفتار در به تصوير كشيدن يك شهروند متدين و مقبول، نمونهاي اشتباه از دينداري و عبوديت را به ذهن مخاطب القا ميكند.
بر اساس تعاليم دين و بيان عالمان بزرگواري چون علامه طباطبايي(ره) «عبادت يعني اطاعت محض و بدون چون و چرا از خالق هستي (در آنچه كه مطلوب انسان باشد يا مطلوب انسان نباشد). و اطاعت مشروط ديگر عبوديت محسوب نميشود. همچنين اصل عبوديت آن حالت قلبي و دروني انسان است پس نماز و روزه و نظير آن، حقيقت عبادت نيستند، اگر چه افعال و اعمالي هستند كه عبادت در شكل آنها ظهور و بروز ميكند...»
شخصيت اصلي اين مجموعه تلويزيوني كه به عنوان يك خانم استاد اخلاق و مفسر قرآن معرفي ميشود، موقعي كه به ازدواج دوم شوهرش شك ميكند مرتب از سوء ظن به خدا پناه ميبرد و هنگامي كه به اين امر مطمئن ميشود روابط عاطفي خود با شوهر را تغيير ميدهد و جالب اينكه در اين بين نيروهاي ماورايي و ملكوتي با احساسات مظلومانه اين خانم رنج كشيده و مظلوم همسو ميشوند و مرگ شوهر را رقم ميزنند تا نشان دهند جهان هستي با مظلوميت اين زن همصدا شده يا گويي شوهر ايشان به خاطر گناه مرتكب شده (ازدواج دوم) روي بازگشتن به دنيا و مواجهه با همسرش را ندارد و توجيهي براي خيانتش نميتواند ارائه دهد بنابراين رفتن از دنيا را به بازگشتن به آن ترجيح ميدهد... .
يكي از مواردي كه شارع مقدس بدان پرداخته است جواز تعدد زوجه براي مرد ميباشد كه ظرائف و حكمتهاي آن همسو با روح متعالي اسلام است و نيازمند واكاوي و پيامدگرايي بسيار است. با صرفنظر از اثرات وضعي اين حكم در جامعه و اقتضائات و ملزومات مترتب بر آن و همچنين وجود آفتها و مشكلاتي كه جامعه امروز ما با آن دست به گريبان است از قبيل تعداد كثير زنان بيوه و بيسرپرست، دختران مجرد و كودكان يتيم و نيز آمار بزهكاري و خيانتهايي كه صفوف دادگاههاي خانواده را متوجه خود ساخته است ازدواج مجدد براي مردان متمول و متمكن يكي از مجوزات دين ميباشد كه البته بايد با رعايت شرايط و ضوابط لازم بر خودش انجام شود. (پرداختن تفصيلي به اين موضوع و بيان اثرات و پيامدهاي اجتماعي آن در حوصله اين يادداشت نيست). معهذا اختيار همسر دوم براي مرد گناه نيست.
اما اولاً در اين سريال تلويزيوني اين اقدام را به عنوان گناه معرفي ميكند و آنچنان قبحي براي آن قائل ميشود طوري كه فكر به آن را سوءظن ميداند و بايد از آن به خداوند پناه برد و ثانياً شخصيت عابدپيشه داستان به محض اينكه متوجه ميشود اين اتفاق رخ داده است تغيير رفتار داده و براي اين تغيير وجاهت لازم را دارد و حتي در جواب به اين سؤال كه شما چرا به حرفهاي خود عمل نميكنيد و باعث مرگ حاجآقا شديد مظلومانه سكوت ميكند تا مبادا آبروي آن مرحوم برود و يا اشاعه گناه ايشان بشود و البته با اين كار احساسات بيننده را بيش از پيش تحريك كرده و در تأثيرگذاري بر مخاطب موفقتر عمل ميكند.
مگر نه اين است كه احكام شرع مقدس همه از يك منبع صادر شدهاند و مؤمنان بايد نسبت به همه آنها تعبد داشته باشند و اطاعت امر خداوند را بكنند و اگر عامدانه حتي يك امر را رها كنند از دايره تعبد خارج شدهاند، «نفس گرم» با القاي غيرمستقيم، يك نوع بندگي خاص و جهتدار را ترويج ميكند كه برخاسته از پلوراليسم ديني ميباشد يعني آنچه را كه مطلوب تو هست انتخاب كن و غير از آن را كنار بگذار.