کد خبر: 719837
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۰

در شماره‌هاي پيش همراه عبدالله نوري‌پور و گروه دستمال سرخ‌ها به رهبري اصغر وصالي به مهاباد سال 59 رفتيم. در اين هنگام هيئت حسن نيت از سوي دولت موقف به اين شهر آمده و با دموكرات پاي ميز مذاكره مي‌نشيند.

 

در همان حال و هوايي كه خانم مريم كاظم‌زاده همسر اصغر وصالي و خبرنگار حاضر در ميان رزمندگان از دست كومله‌ها رهايي يافت و در اين ماجرا دموكرات‌ها نيز بنا به دلايل سياسي از كاظم‌زاده حمايت كردند، هيئت حسن نيت از تهران به شهر آمده بود و بدون اينكه با نيروهاي نظامي گفت‌وگويي داشته باشد، مستقيماً با دموكرات ارتباط برقراركرد.

مرحوم ظهيرنژاد نيز از اين فرصت استفاده كرده و همراه هيئت به منطقه آمده بود تا به اصطلاح با يك تير دو نشان بزند و با نظاميان حاضر در مهاباد ارتباط برقرار كند. ايشان از اصغر وصالي خواست تا در جلسات مذاكره حضور به هم رساند. اصغر مخالف بود. اما به دليل محبت و احترامي كه بين ايشان و مرحوم ظهيرنژاد وجود داشت پذيرفت و همراه شمس‌الله رحيمي به محل مذاكرات رفت. در آنجا چون نگهبان بومي دموكرات خواسته بود اصغر را تفتيش كند، او از همان جا بدون اينكه وارد جلسه شود، برگشته بود.

به هرحال آن طور كه ما از مباحث مطرح شده در مذاكرات مطلع شديم، دموكرات‌ها خواسته بودند تا ما شهر را ترك كنيم و از منطقه خارج شويم. اما چهره‌هايي چون مرحوم ظهير نژاد مخالفت كرده و نهايتاً قرار شده بود شهرباني امنيت مهاباد را برعهده بگيرد.

از اين زمان ديگر آرامشي نسبي در شهر برقرار شد و ما نيز فرصت يافتيم تا به مطالعه و ارائه برنامه‌هاي آموزشي و فرهنگي بپردازيم. يكي از عمده‌ترين كارهايي كه در پيش گرفتيم، تداوم آموزش نيروها بخصوص پاسداراني بود كه به تازگي از اروميه به جمع ما پيوسته بودند.

بدنه اصلي دستمال سرخ‌ها و همان بچه‌هايي كه در كوران درگيري‌هاي كردستان پخته شده و توان خود را بالاتر برده بودند، هسته آموزش را برعهده گرفتند. من كمين و ضد كمين را آموزش مي‌دادم. اسماعيل لساني كاربرد صحيح جنگ‌افزارها و شمس‌الله رحيمي هم به دليل قدرت بدني خوبي كه داشت، توانايي جسمي بچه‌ها را بالا مي‌برد. اين آموزش‌ها بسيار هم تأثيرگذار بودند و نهايتاً توانستيم يك رژه 200 نفره بسيار منظم و شايد بتوان گفت باشكوه را به اجرا بگذاريم. رژه‌اي كه قدرت بچه‌هاي رزمنده را به رخ دموكرات‌ها كشيد و با برنامه‌هاي ديگري كه به اجرا درآمد، توانستيم آنها را معترف به برتري بچه‌هاي دستمال سرخ كنيم.

بچه‌ها براي شركت در اين رژه در گروه‌هاي منظم، در خيابان بيروني پادگان صف‌آرايي كردند و بعد از عبور از سه راه نارنجك و رفتن به خيابان اصلي شهر، از ميانبرها دوباره به مقر سپاه برگشتند. يادآوري آن روز هنوز غرور مقدسي را در ذهن بازماندگان زنده مي‌كند. بچه‌ها همزمان با رژه، سرودي را مي‌خواندند كه يكي از رزمندگان اروميه‌اي سروده بود. از نظر من شكوه آن رژه حماسي تكرار ناشدني است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار