چند وقت پيش در يك دورهمي زنانه دوستم شروع به درد دل كرد و از اينكه در برخي مسائل و نحوه ارتباط با همسرش مشكل دارد، حرف زد. اين صحبتها براي خانمهايي كه خانهدار بودند كمي غريب بود و با تعجب به او نگاه ميكردند، شايد چون هيچ وقت تجربهاي به اين صورت نداشتند. «نميدانم چرا مدتي است كه در برابر حرفهاي همسرم عكسالعمل خاصي نشان نميدهم. محمد با احساس درباره شرايط كار، همكاران و خودمان صحبت ميكند اما من فقط مثل مجسمه نگاهش ميكنم و نميدانم بايد چه بگويم؟ قبلاً زماني كه دانشجو بودم، وضعيتمان اينطور نبود و خيلي راحتتر برخورد ميكردم، وقتي از كوچكترين كارهايش حرف ميزد من با اشتياق و علاقه خاصي به او گوش ميدادم، با نگاه و حركات سر او را تأييد ميكردم و همه توجهم به سمت او بود. درست از وقتي سركار رفتم، اوضاع فرق كرد و در تعاملمان مشكلاتي وجود دارد. » انگار رضوان منتظر اين بحثها بود چون بلافاصله پس از اين حرفها، از تعارضهايي كه در رابطه با خودش و نامزدش ميبيند و ديگران به او تذكر ميدهند گلايه كرد. او كاملاً مستأصل و از اينكه نميتواند خشم و استرسش را كنترل كند ناراحت بود. اين دوستمان گفت: «سالها به اين وضعيت عادت كرده بودم و در برابر بسياري از حرفها و كارهاي ديگران فقط نگاه ميكردم و نميدانستم چه بگويم ولي حالا كه من و جواد در آستانه ازدواج هستيم ميترسم زير يك سقف كه رفتيم اين رفتارهاي من مشكلساز شود و نتوانم ارتباط احساسي محكمي با همسرم داشته باشم. »
اگر بخواهيم منطقي برخورد كنيم تقريباً ممكن است اين اوضاع براي هر زني در طول زندگي مجردي و متأهلياش پيش بيايد اما وقتي ادامهدار ميشود تبديل به يك رفتار عادي شده و تنها ديگران هستند كه متوجه اين تغيير ميشوند. البته كساني كه هر چند وقت يكبار با خودشان خلوت ميكنند از اين عادتهاي جديدشان مطلع ميشوند و همين افراد هستند كه در پي حل اين مورد در زندگيشان تلاش ميكنند و ديگران را هم متوجه ميكنند.
در واقع بايد گفت چه اتفاقي افتاده است كه زنان شاغل ما با اين مشكلات كوچك و بزرگ دست و پنجه نرم ميكنند؟ محيط كاري زنان ما در چه وضعيتي است كه دچار اين بحرانهاي روحي و جسمي ميشويم؟ همسران و خانواده اين افراد بايد چه كارهايي انجام دهند؟ مسلماً محيط كاري مردانه نيز تا حدودي در اين شرايط تأثير دارد و كمكم زندگي زنان شاغلمان را تغيير ميدهد. اين زنان وظايفي دارند كه كار بيرون از خانه كمي در انجام آنها اختلال به وجود ميآورد و در برخي موارد در هر دو جبهه مشكلاتي به وجود ميآيد. براي اينكه مشكلات و مزاياي كار در محيطهاي مختلف را بدانيم و از تجربيات و حرفهايشان آگاه شويم ابتدا ديدگاه رهبري و در ادامه نظرات كارشناس ارشد روانشناسي، معصومه گنجي را بررسي خواهيم كرد.
تأكيد رهبر بر حضور زنان در عرصههاي مختلف
رهبر معظم انقلاب درباره كار زنان ميفرمايند: «از جمله مسائلي كه امروزه مطرح ميشود، مسئله اشتغال بانوان است و از چيزهايي است كه با آن موافقيم. بنده با انواع مشاركتهاي اجتماعي موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادي باشد، چه از نوع اشتغالات سياسي و اجتماعي، فعاليتهاي خيرخواهانه و از اين قبيل باشد؛ همه خوب است. زنان نصف جامعهاند و خيلي خوب است اگر ما بتوانيم از اين نيمه جامعه در زمينه اينگونه مسائل استفاده كنيم؛ منتها دو سه تا اصل را بايد نديده نگرفت. يك اصل اين است كه اين كار اساسي را كه كارِ خانه، خانواده، همسر، كدبانويي و مادري است، تحتالشعاع قرار ندهد. مواردي داشتيم كه خانمهايي اينطور عمل ميكردند، البته قدري به آنها سخت ميگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداري كردند، بچه آوردند، بزرگ كردند و تربيت كردند. پس ما با آن اشتغال و مشاركتي كاملاً موافق هستيم كه به اين قضيه اصلي ضربه و صدمه نزند؛ چون اين جايگزين ندارد.»
ايشان درباره نقش مادري ميفرمايند: «شما اگر بچه خودتان را در خانه تربيت نكرديد يا اگر بچه نياورديد، يا اگر تارهاي فوقالعاده ظريف عواطف او را ـ كه از نخهاي ابريشم ظريفتر است ـ با سرانگشتان خودتان باز نكرديد تا دچار عقده [عاطفي] نشود، هيچكس ديگر نميتواند اين كار را بكند؛ نه پدرش و نه به طريق اولي ديگران؛ فقط كار مادر است؛ اما آن شغلي كه شما بيرون داريد، اگر شما نكرديد، ده نفر ديگر آنجا ايستادهاند و آن كار را انجام خواهند داد. بنابراين اولويت با اين كاري است كه بديل ندارد؛ تعين با اين است.
آن وقت وظيفه دولت است و بايد به آن خانمهايي كه حالا به هر دليلي، با هر ضرورتي، كار تماموقت يا نيمهوقت را قبول كردهاند، كمك بشود تا بتوانند هم به مسئله مادري و هم به مسئله خانهداري برسند. با مرخصيها، با زمان بازنشستگي، با مدت كار روزانه، به نحوي بايستي دولت كمك كند تا اين خانمي كه حالا به هر دليلي آمده اينجا شاغل شده، بتواند به آن قضيه هم برسد. »
ايشان در خصوص رعايت مسائل اخلاقي معتقدند: «مسئلهي مهم اشتغال زنان محرم و نامحرم است. مسئله محرم و نامحرم در اسلام جدي است. البته بخش عمدهاي از اين قضيه محرم و نامحرم باز برميگردد به خانواده. يعني چشم پاك، دل بيوسوسه و ريب براي هر يك از زوجين موجب ميشود كه محيط خانواده از طرف او تقويت و گرم شود؛ مثل يك كانون گرمابخشي، محيط را گرم ميكند. اگر آن طرف مقابل هم همين چشم پاك و دل خالي از وسوسه را داشت، طبعاً اين دوجانبه خواهد شد و محيط به محيط كانون خانوادگي گرم و بامحبت تبديل ميشود. اسلام يك حدّ ميانه و بدون افراط و تفريط را ارائه ميدهد. نه به زن اجازه ظلم كردن ميدهد و نه طبيعت زن و مرد را ناديده ميگيرد. خطّ مستقيم و صراط مستقيم، همان خطّ اسلامي است.»
ايشان درباره ارتباط زن و مرد در محيط كاري ميفرمايند: «در عرصه فعّاليتهاي اجتماعي، اسلام حدودي را معين كرده است كه اين حدود، مربوط به زن و اجازه داشتن او براي فعّاليت نيست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است كه اسلام روي اين مسئله حسّاسيت دارد. اسلام معتقد است كه مرد و زن بايد يك مرزبندي ميان خودشان در همه جا؛ در خيابان، در اداره، در تجارتخانه داشته باشند. ميان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزي معين شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد، مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان با هم نيست، اين را بايد رعايت كنند، هم مرد بايد رعايت كند و هم زن بايد رعايت كند. اگر اين حسّاسيتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعايت شود، همه كارهايي كه مردان ميتوانند در عرصه اجتماعي انجام دهند، زنان هم اگر قدرت جسماني، شوق و فرصتش را داشته باشند، ميتوانند انجام دهند. »
خانواده درگير كار زنان
معصومه گنجي، كارشناس ارشد روان شناسي
جداي از اينكه زنان در محيطي مختلط يا مخصوص به خود حضوردارند، مسئله اشتغال و تأثيراتش روي خود، خانواده و اجتماع را ميتوان از چند بعد بررسي كرد. اين را بايد بپذيريم كه حضور زنان در عرصههاي مختلف پررنگتر شده و به دنبال آن پيامدها بيشتر خودشان را نشان ميدهند. مشكلاتي كه در محيط كار وجود دارد ناشي از ديد مردسالارانهاي است كه در جامعه حاكم است و باعث تبعيضهايي ميشود. در واقع توزيع شغلي مناسب، داشتن كار خوب و حقوق يكسان كمتر ديده ميشود. نارضايتي در محل كار روي هم انباشته ميشود و تأثير مستقيمي بر خلق و خوي خانمها ميگذارد كه تبعات آن متوجه خود، خانواده و جامعه ميشود. وقتي مادري نتواند احساساتش را به فرزندش بروز دهد يا آنقدر دغدغه فكري داشته باشد كه همسرش را از ياد ببرد رفته رفته مشكلات سرباز ميكند.
زنان شاغل از جهاتي موفقترند
البته فقط نميتوان روي نقاط منفي كار كردن خانمها مانور دارد و بايد گفته كه اشتغال نتايج مثبتي نيز داشته است. اشتغال زنان باعث رشد شخصيتشان ميشود، آنان را در به تفاهم رسيدن با ديگران تواناتر ميسازد، حس همكاري و مشاركت در زندگي زناشويي را در آنان تقويت ميكند. اشتغال در زنان باعث ايفاي نقش مؤثر در اجتماع، كسب منزلت اجتماعي، داشتن استقلال مالي، ديدگاه اجتماعي وسيعتر، شأن اجتماعي بالاتر شده و اين قشر از احترام بيشتري برخوردارند.
زنان شاغل در رويارويي با مشكلات ظرفيت بيشتري دارند، پشتكار و توانمنديهاي بيشتري داشته و موجب پيشرفت جامعه ميشوند. اين افراد حس اعتماد به نفس و مفيد بودن بيشتري دارند، استقلال رأي داشته، روحيه همكاري، خلاقيت و انعطافپذيري بالايي دارند و بهتر ميتوانند زندگي و موقعيت همسرشان را درك كنند. هرچند كه حضورشان در خانه كم است اما اين زنان مادران موفقي نيز هستند و بهتر از وقتشان استفاده ميكنند، حضور كمّي كمتر اما كيفي بالايي دارند.
پيامدهاي منفي اشتغال
همچنانكه درباره نتايج مثبت گفتيم در مورد ويژگيهاي منفي اشتغال زنان هم حرف بزنيم. به طور كلي كار كردن آزارهاي روحي و جسمي زيادي خانمها را رنج ميدهد و به همين خاطر مجبور به ترك كار ميشوند. همانطور كه خود فرد را درگير ميكند همسر، خانواده و فرزند نيز با اين مشكل سروكار دارند و سلامت جسم و روحشان تحت تأثير اين اتفاق ميشود. مثلاً استرسي كه از محيط كار به خانه منتقل ميشود در درازمدت تهديدكننده سلامت است و باعث بيماريهاي قلبي، اختلالات روحي و ناراحتيهاي بسياري ميشود. معمولاً خانمهاي شاغل مصرف غذاي آماده بيشتري نسبت به خانهدارها دارند و همين غذاهاي پركالري و چرب بيماري قلبي به وجود ميآورد. زنان شاغل فرصت كمي براي رسيدگي به جسم و روح خود، ورزش و استراحت دارند و آستانه تحملشان به دليل تنشهاي محل كار پايينتر است. اين مادران كمتر ميتوانند رفتارهاي كودكشان را تحمل كنند و ارتباط كلامي كمي با اعضاي خانواده مخصوصاً همسرشان دارند. اضطراب، پرخاشگري، تضعيف رابطه عاطفي با همسر و فرزند در ساخت عاطفي خانواده تأثير ميگذارد و اين مسائل با مديريت خود زن قابل برطرف شدن است.
اگر تعادل قدرت ميان زن و مرد برقرار شود اين مشكلات نيز برطرف ميشود، فقدان نظارت بر بخشهاي خصوصي و تبعيض در ساير مشاغل اداري و دولتي باعث بروز اين معضلات ميشود. سكوت، ترس از دست دادن كار و حرف و حديثهاي پس از آن مقصر دانستن خود و چون اكثراً خانمها نيز در اين مورد اعتراض نميكنند باعث پيش آمدن اين مشكلات در زنان ميشود.
وقتي جرقه آگاهي زده ميشود
خانمها چون در محيط كار حضور دارند نسبت به تغييراتي كه در خودشان به وجود ميآيد آگاه نميشوند و زماني متوجه اين موضوع ميشوند كه يا كسي به آنها اين تغييرات را هشدار دهد يا اينكه مدتي از محيط كار دور شوند. پيش ميآيد كه خانمي به خاطر ازدواج يا بچهدار شدن مدتي كارش را ترك كند و اين دوري باعث ميشود كه متوجه شود كار چه پيامدهايي در زندگياش داشته است. ابتدا سعي ميكند كه رفتارش را با همسرش تغيير دهد و به موازات آن ساير رفتارهايي كه از محيط مردانه گرفته است را نيز برطرف ميكند. زناني كه كار ميكنند معمولاً دچار خطاهاي شناختي ميشوند و وقتي استقلال مالي و موقعيت اجتماعي به دست ميآوردند زندگي مشتركشان را نيز فراموش ميكنند و همين مسئله آغازي براي مشاجرههاي خانوادگي و اختلافات ميشود. وقتي نقش مرد در خانه كمرنگ ميشود و تصميمات مهم با مرد هماهنگ نميشود شروع چانهزني با همسر است و مشاجره كارش بالا ميگيرد چون اين خانمها دوست ندارند از مواضعشان كوتاه بيايند و اينگونه به روابط خانوادگيشان آسيب ميزنند و گاهي دير پشيمان ميشوند. در اين شرايط جرقه آگاهي درست زماني زده ميشود كه تعاملات خانوادگي دچار مشكل شده است و استرس، افسردگي، اضطراب و پرخاشگري خانم بالا رفته است و به اين فكر ميافتد كه چرا داراي روحياتي مردانه و خودخواهانه است؟ به دنبال رفع اين بد رفتاريها ميروند و كمي با خودشان خلوت كرده و به اين مسئله و تغيير فكر ميكنند.
راهكارهاي پيشنهادي
وظيفه مادري و همسري از ساير وظايف ارجحتر است. مشكلات فعلي فقط مختص خانمها نيست بلكه مردان نيز بايد دوشادوش زنان در حل آنها تلاش كنند و با برنامهريزي و همدلي كانون خانوادهشان را حفظ كنند. در زمان بروز اين مشكلات زنان خودشان پيشگام هستند و در برطرف شدن اين مشكلات كمك كنند اما دولت و ارگانهاي حمايت از زنان و مادران هم بايد در اين زمينه تلاش كنند. به نظرم به خاطر همين بيمهريها و كم اهميت قرار گرفتن نقش زنان است كه دختران ما ازدواج نميكنند و ميخواهند مستقل بمانند، يا در صورت ازدواج دير بچهدار ميشوند و به تك فرزندي رو آوردهاند.
زنان ما به غير از كار كردن، وظيفه همسري و مادري نيز دارند و گاهي خود سرپرست خانواده هستند و بايد زمان استخدام، بارداري و پس از زايمان، بازنشستگي مورد حمايت قرار گيرند. بايد قانونهايي كه هر روز در حمايت از آنها مطرح ميشود به مرحله اجرايي برسد و تأثير آنها را در جامعه به عينه ببينيم. محيطهاي كاري زنان نظارت شده و فرصتهاي شغلي با روحيات خانمها هماهنگي داشته باشد. همچنين بايد كار فرهنگي و نهادينه كردن اين موضوع كه زنان نيز همپاي مردان ميتوانند در عرصههاي اجتماعي فعاليت كنند نيز در دستور كار مسئولان فرهنگي و آموزشي قرار گيرد.